سیدمحمد کشفی طراح صدا و صداگذار سریال «زیرخاکی» به کارگردان جلیل سامان است که این شبها فصل دوم آن از شبکه یک سیما در حال پخش است. در کارنامه کاری او علاوه بر فصل اول و دوم زیر خاکی فیلمهایی همچون «سعادتآباد»، «حوض نقاشی»، «میهمان داریم»، «سیانور» و «خانه پدری» و مجموعههای تلویزیونی «گرگ و میش» و «معمای شاه» دیده میشود.
کشفی در گفتگو با فارس اظهارداشت: شیوع کرونا باعث شد تا فصل اول این سریال طبق برنامه در قسمتهای تعیین شده تمام نشود و یکسری جا به جایی در قسمتهای فصل و دوم رخ داشته باشیم.
وی افزود: من همچنان مشغول کارهای پایانی میکس و صداگذاری سریال زیرخاکی هستم. در این فصل دوبله هم داریم که از بازیگران دعوت میکنیم تا بیایند. چون برخی دیالوگها به خاطر قصه باید عوض شوند و دیالوگهایی هم خارج از کادر برای معرفی محیط داستان لازم است که اضافه شود. مواردی هم اصلاحات داریم که باید دیالوگها تغییرکند. هرچند آقای نصیرینیا در مقام تهیهکننده و آقای سامان به عنوان کارگردان در مقابل این اصلاحات، پافشاری میکنند، اما متاسفانه هنگام پخش غیر از چارچوبی که تولیدکنندگان با آگاهی آن را رعایت میکنند مواردی به سلیقه ناظرپخش ربط دارد که چارچوب خاصی ندارد.
صداگذار سریال زیرخاکی گفت: فصل دوم این سریال هم به لحاظ تعداد لوکیشن و بازیگران مفصلتر از فصل اول است و بیننده هنگام تماشای سریال متوجه پرهزینه بودن آن میشود. حتی برای سکانسهای کوتاه از بازیگر استفاده شده است. تعدد لوکیشنها و شرایط برخی از آنها کار فیلمبرداری و تولید را سختتر کرده است. به نظر من، این سریال، اثری فراتر از یک کار تلویزیونی است و برخی قسمتها در حد یک کار سینمایی است.
او اضافه کرد: فضاها را باید از لحاظ صوتی برای ببیننده باور پذیر کرد. چه در صحنههای جنگی و چه در خانه مروت. در خانه مروت، باید حس شود دو خانواده کنار هم زندگی میکنند اگر چه ما همیشه خانواده مروت را نمیبینیم، اما باید حضور این خانواده از طریق ایجاد فضای صوتی حس شود.
وی ادامه داد: برای صداگذاری، برخی صداها را باید از آرشیو تهیه میکردیم و ما هنگام آغاز کار گمان میکردیم که در آرشیو صدا و سیما این صداها موجود باشد. اما مثلا در سکانس حمله هوایی به تهران در شروع جنگ که در قسمت دوم سریال بود متاسفانه نتوانستیم از آرشیو سازمان به این عظمت، خبری درباره نخستین حمله هوایی در سال ۱۳۵۹ پیدا کنیم و مجبور شدیم آن را بسازیم. این خیلی بد است که ما یک آرشیو صوتی و حتی تصویری درباره جنگ نداریم. آن هم اتفاقی مهم که سالهای زیادی از آن نگذشته است.
کشفی افزود: شما حتی نمیتوانید اطلاعاتی درباره سال تولید سرودهای انقلابی و جنگی پیدا کنید. مثلا اینکه در سال ۱۳۵۹، چه سرودهای حماسی و جنگی خوانده میشده است. اطلاعاتی درباره اینکه سرودها برای کدام سال است وجود ندارد مگر اینکه از خوانندهای که آن را خوانده یا موزیسین آن اثر پرسیده شود البته اگر در قید حیات باشند. در مجموع بانک صوتی ما درباره اوایل جنگ، خیلی ضعیف است.
وی در ادامه تشریح کرد: برای نمونه، ما فکر میکردیم آقای آهنگران از همان ابتدای جنگ میخوانده و در برخی سکانسها از صدای او استفاده کرده بودیم، اما در گفتگو با مدیر جنگ آن زمان، فهمیدیم که او از سال ۶۰- ۶۱ شروع به خواندن کرده است بنابراین مجبور شدیم آن صداها را پاک کنیم. نمیدانم متولی این امر کیست، ولی در این باره کم کاری شده است.
این صداگذار بیان کرد: ما خیلی از صداهای ادوات جنگی و انفجارها را با توجه به نوع افنجار ساختیم و برای ساخت آنها از کارشناسان نظامی و افراد با سابقه در جنگ مشورت گرفتیم. مشخصات فضای صوتی را با توجه به این مشورتها و کارهای مستندی که دراین باره ساخته شده بود گرفتیم. برای ما واقعگرایی صداهای آن زمان خیلی مهم است. برای جلوگیری از غلو به خصوص در این کار که اثر طنز و مفرحی است باید به این نکته خیلی توجه میکردیم. نباید این صداها، بازی بازیگر را تحت تاثیر قرار بدهد و باید همسو با بازیگر باشد. از طرفی هم باید فضای خطر برای شخصیت را نشان بدهد.
او افزود: کارصدابرداری این کار با توجه به تنوع صداها و به ویژه شخصیتهایی مانند اسکندر که لکنت دارد یا کاوه که یک کودک است خیلی سخت است. در موقع صداگذاری و ویرایش دیالوگها برای هماهنگی باید اصلاحاتی صورت بگیرد. مثلا در پلانی که کاوه و چند نفر دیگر درحال صحبت هستند ما تاکیدمان را روی صدای کاوه میگذاریم و آن را بلند میکنیم. در بخش ویرایش دیالوگها برای بهتر شنیده شدن صداهای مهم، زمان زیادی صرف کردیم. درباره برخی شخصیتها مثل اسکندر هم کار بازیگر، هم صدابردار و هم کار ما سخت بود و حتی ما مجبور شدیم صداها را اصلاح یا دوبله کنیم. از طرفی هم صداهای مزاحم مانند صدای موبایل یا دزدگیر ماشین که در آن زمان نبوده را باید حذف میکردیم.