بازی های دسته جمعی خاطره انگیز
بازی های ساده اما هیجان انگیزی هستند که فقط به یک فقره کاغذ و قلم نیاز دارند تا کارتان را راه بیندازند؛ کاغذها گاهی زمین بازی هستند و گاهی هم جایی برای پیاده کردن محتویات مغزتان. با هم مروری داریم بر چند بازی لذت بخش و ساده.بعد از یک روز شلوغ کاری و سروکلهزدن با انواعواقسام درگیریها و مشکلات، انجام یک بازی هیجان انگیز شما را سر حال میآورد و انرژیتان را چند برابر میکند.
گل یا پوچ
گل یا پوچ یکی از قدیمیترین و سادهترین بازیهای ایرانیها است و با کمترین وسیلهای میتوان آن را اجرا کرد. این بازی میتواند بین دو نفر یا دو گروه چند نفره اجرا شود. گل باید ماهرانه بین دست فرد یا افراد جابهجا شود تا گروه مقابل نتواند به راحتی مشت دارنده گل را پیدا کند.
اسم فامیل
کلاسیک ترین بازی جمعی مکتوب از زمان مادها تا به حال! . وقتی اسم بازی های گروهی به میان می آید بی شک اولین گزینه بازی پر طرفدار اسم و فامیل است!. تعداد نفرات بازی نامحدود است. فقط به قلم و کاغذ نیاز دارید تا صفحه را برای اسم، فامیل، شهر، کشور، غذا، اشیا و ... ستون بندی کنیدبه نوبت و یا به ترتیب حروف الفبا شروع به پرکردن کنید، توجه داشته باشید که حضور ذهن و سرعت عمل فاکتورهای برتری در این بازی هستند. هر چقدر تعداد نفرات بیشتر باشد هیجان این بازی هم بیشتر می شود. شیوه امتیازدهی این بازی به این صورت است که به جواب های صحیح 5 امتیاز تعلق می گیرد و اگر کسی برای یکی از ستون ها اسمی منحصر بفرد را نوشته باشد که بقیه آن را خالی گذاشته باشند، 10 امتیاز به آن تعلق می گیرد.این قالب، سنتی ترین شکل برگزاری بازی است اما اگر می خواهید کمی هیجان و اطلاعات به روزتر را قاطی بازی کنید، می توانید بازی را مثلا در ژانر سینما برگزار کنید و سرستون هایتان را اسم فیلم، کارگردان، بازیگر و ... بگذارید. اسم فامیل سرعتی هم یکی از آپشن های موجود است.
دبلنا
هنوز کسی نمی داند اسم دقیقش «دبرنا» است یا «دبلنا» اما با این وجود در شکل برگزاری اش اختلافی بین علمای فن نیست؛ هر کسی چهارتا کارت چهارخانه دارد که توی بعضی خانه هایش اعدادی از یک تا نوشته شده. کیسه سفیدی هم هست که تویش مهره هایی در همین بازه وجود دارند.
در هر دور از بازی، به هر کس چند کارت می رسد و یک نفر کیسه را دستش می گیرد و شروع می کند به هم زدن مهره ها. بعد مثلا سه تا مهره را بیرون می کشد و عددش را می خواند. اگر شماره مهره با شماره یکی از خانه های کسی یکی باشد، مهر به او داده می شود تا روی همان خانه بگذارد.بقیه هم اگر این شماره را داشته باشند، باید با نخودی، لوبیایی چیزی پرش کنند. هر کسی خانه هایش را پر کند، این دست را برده. بعدش کیسه دست به دست می چرخد و همین چرخه ادامه پیدا می کند. همانطور که ملاحظه می فرمایید، دبلنا از معدود بازی هایی است که جرزنی در آن کاری را پیش نمی برد و همه چیز به شانس و اقبال شما برمی گردد. به خاطر هنیم جماعت کثیری هستند که به اصل فلسفه بازی بودن آن شک دارند و از خودشان می پرسند مگر بازی بی کلک و جرزنی هم وجوددارد؟
پانتومیم
یک بازی یخ شکن. حتی اگر جماعتی غریبه هم دور هم باشید، باز جواب می دهد. هر چند نفر که هستید، باید به دو گروه تقسیم شوید. انصاف داشته باشید و آنهایی را که بلدند دست و پاهایشان را خوب تکان بدهند و از بازیگری سررشته دارند یا لااقل برای یک بار هم که شده سکانس پانتومیم «درباره الی ...» را خوب دیده اند، به عدالت در گروه ها تقسیم کنید.
بعد از یارکشی، یکی از گروه ها، یک نفر از تیم حریف را انتخاب و کلمه مورد نظرش را به او می گوید تا او با یک پانتومیم، با لال بازی به اعضای گروه خودش بفهماند، گروه اول چه کلمه ای را انتخاب کرده اند. فقط عنایت داشته باشید که کلماتی را انتخاب کنید که بشود با ایما و اشاره، بازیشان کرد. باور کنید نمایش کلماتی مثل دسترسی محلی، ستاد، رقت انگیز یا فرتوت به همین سادگی ها نیست. یک تایمر هم دم دستتان باشد تا هر گروه فرصت معینی برای حدس زدن داشته باشند.
بیشتر بخوانید :
بازی دور
برای انجام بازی دو جمع حداقل 4 نفره نیز کفایت میکند. برای اجرای این بازی دسته جمعی باید یک زمانسنج داشته باشید. همچنین لازم است، یک سری کارت که روی هر کدام تعدادی کلمه نوشته شده است، آماده کنید. باید دوبهدو روبهروی یار خود بنشینید، به نوبت یک کارت بردارید و بدون اشاره مستقیم به سوژه، از مشخصات آن برای یار خود میگویید تا او بتواند حدس بزند. سرعت در این بازی حیاتی است و نباید مقدار زمان باقی مانده در لحظه توضیحات شما صفر شود. تعداد کلمات پاسخ داده شده و سرعت عمل شرط برنده شدن در این بازی است. همچنین میتوانید به جای تهیه کارت و استفاده از زمانسنج، از اپلیکیشن این بازی در موبایل استفاده کنید و به راحتی این بازی را در جمع خانواده و دوستان خود اجرا کنید.
نقطه بازی
یک بازی مخصوص زنگ هایی که جناب یا خانم معلم مریض شده بود و سر کلاس نمی آمد. یک نفر باید زمین بازی را مربعی نقطه باران کند. بعد چند نفر که ترجیحا کمتر باشند و مقادیر زیادی حوصله داشته باشند، بازی را شروع کنند. هر کسی سعی می کند با خط هایی که به نوبت می کشد، یکی از چهارخانه ها را مال خودش کند و هر خانه ای را که کامل کرد، با افتخار اولین حرف اسم خودش را توی آن خانه بنویسد.کسی که یک خانه را تصاحب می کند، جایزه دارد که یک خط دیگر هم بکشد که اگر شانسش خوب باشد و خط قبلی را با زرنگی کشیده باشد، می تواند یک خانه دیگر را برای خودش کند و حریف را زجرکش. آخر بازی که زمین بازی حسابی شلوغ شد و دیگر نمی شد به خط ها اضافه کرد، هر کس تعداد خانه های خودش را می شمارد. طبعا کسی که واحدهای بیشتری دارد، خوشبخت تر است.
بازی کنترل خنده
یکی دیگر از بازیهای جالب برای جمع خانواده و دوستان، بازی مقاومت در مقابل خندیدن است. همگی دور هم بنشینید و سعی کنید و نفر کناری خود را بخندانید. شرط برنده شدن در این بازی دسته جمعی ساده، نخندیدن است.
شاه، دزد، وزیر
بازی شاه، دزد، وزیر یکی از بازی های گروهی خنده دار است که معمولا به صورت چهار نفره انجام می شود. برای انجام این بازی ابتدا تکه های همشکل و کوچکی از کاغذ تهیه می شود و روی هر کدام کلمات شاه، وزیر، جلاد و دزد نوشته می شود. کاغذها به شکل یکسان تا می شود تا کسی نتواند داخل آن را ببیند.هر یک از بازیکنان کاغذی را برمی دارند. وقتی همه کاغذها را برداشتند و از سمت خودشان خبردار شدند، شاه رو به دیگران می گوید: «وزیر من کیست؟» اینجا وزیر با نشان دادن کاغذ، خودش را به شاه معرفی می کند. شاه می گوید: «دزد را از میان این دو پیدا کن.» حالا وزیر یک نفر را به عنوان دزد معرفی می کند که دو حالت دارد؛ اگر حدس وزیر درست بود که شاه فرمان شکنجه ای را به جلاد صادر می کند و جلاد هم دزد را شکنجه می کند اما اگر حدس وزیر اشتباه باشد معمولا بلافاصله پس از حدس وزیر و معرفی او، می گوید «به جلاد توهین کردی؟!» و شاه شکنجه ای را به جلاد می گوید تا جلاد، وزیر را تنبیه کند. شکنجه ها معمولا دردآور است که از مشهورترین هایش سبیل آتشین یا بشین و پاشو است.
بازی مافیا
در بازی دسته جمعی مافیا دو گروه داریم؛ مافیا (دزد) و پلیس. اول بازی با رأی گیری یک نفر به عنوان حاکم یا کداخدا انتخاب می شود. بعد روی کارت هایی می نویسد پلیس و به ازای هر 3 کارت یک مافیا هم می نویسد و بین اعضا پخش می کند،حواستان باشد که اگر شما مافیا شدید، نباید پلیس ها متوجه شود حاکم اعلام می کند که شب شده، همه می خوابند و چشم هایشان را می بندند. کدخدا اعلام می کند مافیا چشمش را باز کند. مافیا بیدار می شود و به حاکم با زبان اشاره می گوید که یکی از اعضا را بکشد. بعد از بسته شدن چشم مافیا، حاکم اعلام می کندن صبح شده، همه بیدار می شوند و با توجه به اینکه چه کسی مافیاست و او را می کشند. دوباره شب می شود. این فرآیند شب و روز آنقدر تکرار می شود تا یکی از گروه ها ببازد. اگر همه مافیاها مردند، پلیس ها برده اند و اگر تعداد پلیس ها با مافیاها یکی شد، مافیاها برده اند. هیجان این بازی به دعوا و درگیری پلیس ها در انتخاب مافیاهاست.
اسم بازی
نفر اول جمع، اسمی را می گوید و نفر بعدی با آخرین حرف اسم قبلی، اسم جدیدی می گوید. قانون بازی هم این است که هر کسی بیش از حد مکث کند می سوزد. نفر آخری که در بازی می ماند سلطان می شود و دور بعد با اسمی که او می گوید شروع می شود. از آنجایی که این بازی به درد جمع های خیلی عمومی تر می خورد، بسته به هر جمعی که در آن هستید می توانیدن یک بازی تخصصی تر هم راه بیندازید؛ مثلا اگر در جمع عشق فوتبالی ها هستید، می توانید بازی را در ژانر اسم بازیکن های فوتبال یا در بین جماعت سینمادوست با اسم بازیگرها پیش ببرید.
بازی بله – نه معکوس
یک بازی ساده برای مچ گیری از آدم هایی که قدرت تمرکز ندارند. یک بچه سرتق سرزبان دار باید در حکم پرسشگر ظاهر شود و از نفر مقابل سوال های بدیهی کند و طرف مقابل هر جایی که باید بگوید «بله»، «نه» جواب بدهد و بالعکس. طبق منطق این بازی، ماست سیاه است و حاجی فتح الله زاده مقام شوالیه گی ندارد. کسی که سوال می پرسد حسابی باید پرحافظه و با تمرکز باشد و تا می تواند به بازی سرعت بدهد تا کسی که به سوال ها جواب می دهد دستپاچه شود و زبان سوخته ها زودتر از بازی کنار بروند. کسی که در مقابل تعداد بیشتری از سوال ها مقاومت می کند، برنده بازی است.
اسم روی پیشانی
بازی اسم روی پیشانی نوعی 20 سوالی جمعی است؛ در این بازی هر بار یک نفر از جمع انتخاب می شود سوژه بازی با اجماع روی او اسم می گذارند و می چسبانند روی پیشانی اش.فرد مذکور آنقدر سوال می پرسد تا اسم نوشته شده را حدس بزند . جمله سازیبازی به ارث رسیده از دوران مشقت کلاس دوم ابتدایی. شکل ساده اش این است که نفر اول سه تا کلمه به دومی بگوید تا با آنها جمله با ربطی بسازد. این چرخه می تواند به ترتیب تا نفر آخر ادامه پیدا کند تا هر کسی که نتوانست جمله معناداری رو کند یا زیادی طول کشید تا جملاتش را قطار کند، از بازی برود بیرون. اگر بخواهید بازی را سخت تر و جذاب تر کنید می توانید با همان سه کلمه شروع کنید، بعد نفری که جمله را می سازد، یک کلمه به نفر بعدی بدهد تا در ادامه همان جمله، جمله جدیدی بسازد. احتمال شکل گیری جملات بی معنا اینجا بیشتر می شود که تا جایی که فانتزی ادبیات تحمل می کند، شما هم باید صبور باشید وگرنه نفر گوینده باید به سمت سکوهای تماشاگرها هدایت شود.
داستان سازی
نوع پیشرفته جمله سازی، بیشتر سرگرمی آدم هایی است که فیلم و داستان را با جدیت بیشتری دنبال می کنند. منطق بازی از این قرار است که نفر اول یک جمله می گوید که کشش و ظرفیت ادامه دار شدن را دارد. نفر بعدی یک جمله با ربط به آن می گوید و همین داستان همینطوری دست به دست می شود.
شرط ادامه بازی، هوشمندی در به کار گیری جملاتی است که بتوان داستان را با آنها ادامه داد و در ادامه منطقی جمله قبلی باشد. دیده شده که این بازی در بین اعضای یک اتوبوس از تهران تا خرم آباد جواب داده و از دل آنها داستان های شیرینی درآمده که حتی اعضای ادبیات فهم اتوبوس هم از درک خلق چنین داستان جذابی انگشت به دهان مانده اند.
بداهه پردازی
نوعی تمرین نمایش یا نمایشنامه خوانی. آنهایی که تماشاچی حرفه ای و پایه ثابت تئاتر هستند، منطق بازی را بهتر درک می کنند. ابتدا کسی که کمی از منطق قصه پردازی و شخصیت پردازی های داستان ها و فیلم سر در می آورد، یک موقعیت اولیه می گذارد. مثلا می گوید این اولین باری است که به خانه فرهاد و همسرش آمده ایم و می خواهیم سر دربیاوریم چقدر پول و پله در دست و بالشان است.
هر کسی نقشی را به عهده می گیرد و بازی را با دیالوگ هایی که به پیشبرد قصه کمک می کند، پیش می برد. این بازی می تواند تا ابدا ادامه داشته باشد، فقط باید حواستان را خوب جمع کنید که کار به جاهای خطرناکی مثل لو دادن رازها یا دعوا بر سر پول هایی که اصلا وجود خارجی دارد، نکشد.
خروس جنگی
مخصوص پسرهای خانه. وسط هال منزل دوتا از غولتشن های نسبتا هم هیکل خانواده یا فامیل روبروی هم می ایستند. دست به سینه می شوند و یک لنگه پا می ایستند. وقتی داور سوت می شود، به سمت همدیگر حمله ور می شوند و سعی می کند با تنه زدن از روبرو با دست های بسته، تعادل طرف مقابل را بهم بزند و از زمین بازی بیرون یا کاری کند که رقیبش دیگر نتواند روی یک پایش بایستند. تماشاچی ها هم وظیفه دارند حسابی به بازی جو بدهند و با کلماتی مؤدبانه مثل اینکه «فرهاد که سوسک است، لهش کن» حریف را تحقیر کنند. قاعده بازی هم این است که طرفی که می بازد، باید یک دور تمام دور خانه یا حیاط به نفر برنده کولی بدهد.
خالی بازی
زرنگ ها اینجا معلوم می شوند؛ در بازی هایی که باید زیر و رو کشید و از همه ابتکارات و جرزنی هایی که از دوران کودکی یاد گرفته اید می شود استفاده کرد. البته کمی هم باید از حافظه و توانایی های ذاتی تان استفاده کنید.
جرئت یا حقیقت
اگر شما و همبازیتان اهل خطرکردن هستید، جرئت یا حقیقت یک بازی کلاسیک و سرگرمکننده و جذاب برای شماست. برای اینکه پرده از برخی حقایق زندگی رقیب بردارید، سؤالات تصادفی بپرسید. وقتی نوبت به جرئت میرسد، کمی دیوانهبازی و خطرکردن ضرری ندارد. البته فراموش نکنید احتیاط شرط عقل است و نباید خودتان یا رقیبتان را به دردسر بیندازید.
کارائوکه
چند آهنگ کارائوکه (آهنگ بیکلام یک ترانه) دانلود کنید و بازی را شروع کنید. شما باید همراه با پخش آهنگ، ترانۀ مربوط به آن را با صدای بلند بخوانید. اگر از آواز و موسیقی سررشته دارید، هنرتان را نشان دهید. دستپاچهشدن شما یا رقیبتان هنگام فراموشکردن متن ترانه یا تپقزدن شما، این بازیِ جذاب را جذابتر میکند.
و در پایان
در دورهمیهای خانگی، بهجای تماشای همیشگی تلویزیون یا پرسهزدن در شبکههای اجتماعی، حتما بازی را امتحان کنید. بازیها فکر شما را به کار میاندازند و روحیه شما را تقویت میکنند. مجازاتهای کوچکی که برای فرد بازنده در نظر میگیرید شیرینی بازی را دوچندان میکند؛ مثلا یک بستنی خوشمزه بعد از یک برد جانانه خیلی میچسبد! شما کدام بازیها را برای دورهمیهای خودمانیتان ترجیح میدهید؟