والدین کمالگرا و مطلق خواه، فرزندانی مضطرب، ناآرام، خودباخته و افسرده پرورش میدهند. کودکی که از او انتظار میرود همواره و در همه جا، همه کارها را به طور کامل انجام دهد، هیچ وقت نمیتواند حتی یک کار کوچک را نیز درست انجام دهد.
دکتر عبدالعظیم کریمی . نکته های کاربردی در فرزندپروری والدین . صفحه ۱۴
برطبق تعریف، اضطراب عبارت است از یک احساس منتشر، ناخوشایند ومبهم هراس ودلواپسی با منشاء ناشناخته که به فرد دست میدهد وشامل عدم اطمینان، درماندگی وبرانگیختگی فیزیولوژی است.
تمامی افراد از کودکی به طور طبیعی اضطراب را تجربه میکنند واین مسآله زمانی غیرطبیعی است که به شکل مزمن و بیمارگونه درآمده و زندگی فرد را دستخوش تغییرات کند. از آنجا که ریشه این اختلال در کودکی افراد است؛ آشنایی با عوامل ایجاد کننده بیماری واصلاح رفتارهای ناپسند از سوی والدین ضرورت دارد.
والدینی که بیش از حد حمایت گر هستند.
بعد از دو سالگی، کودک به مرحله استقلال رسیده و تمایل دارد کارهای خود را به تنهایی انجام دهد. والدینی که نقش حمایتگری زیادی دارند، باعث افزایش اضطراب در کودک میشوند. این به این معنی نیست که ما نباید از کودک مراقبت کنیم بلکه مراقبتهای بیش از اندازه ما به کودک این حس را میدهد که او توانایی مراقبت از خود را نداشته و دائما در معرض آسیب است. این امر اضطراب کودک را در پی داشته بصورتی که او درمورد تواناییهای خود و محیط اطراف دچار بدبینی میشود.
والدین کمالگرا کودکان مضطرب پرورش میدهند
زمانی که کودک بزرگتر میشود، یعنی در سنین ۳ تا ۶ سال مهمترین دوره برای اضطراب کودک آغاز میشود. والدین با راهکارهایی میتوانند جلوی این مشکل را بگیرند. اولین نکته که در این سن کودک را مضطرب میکند، وجود والدین کمال گرا و وسواسی است. این والدین به دنبال این هستند که کودک را از لحاظ تربیتی بطور کامل
تربیت کنند و میکوشند که کودک هیچ مشکلی به لحاظ تربیتی نداشته باشد. برای مثال اگر کودک یکبار دیرتر از ساعت ۹ بخوابد به این معنی است که رفتار بدی مرتکب شده است. این والدین کمال گرا یک سری مقررات خشک و جدی برای کودکان میگذارند و کودک ملزم به رعایت این نکات است در نتیجه این کودکان مدام در اضطراب هستند که رفتار بدی انجام ندهند. بهترین راهکار در این زمان این است که والدین از ابراز این رفتار خودداری کنند و دردرمان رفتارهای وسواس گونه و کمالگرایانه خود کوشا باشند.
تضادهای تربیتی میان والدین
والدینی که در نحوه تربیت کودک با هم اختلاف دارند، کودک را مضطرب میکنند. کودکی که نمیداند کدام رفتارش مورد تأیید است دچار اضطراب میشود و نمیداند کدام والد را راضی نگه دارد.
در این سن کنجکاویهایی برای کودک ایجاد میشود که سبب میشود دست به خرابکاری بزنند. اگر والدین برخورد شدید با کودک کنند به نوعی باعث اضطراب و احساس گناه در کودک میشوند. والدین بجای اینکه در کنار کنجکاوی کودک با او همراه شوند و راه درست را نشان دهند، دائما در حال سرزنش
کودک هستند. احساس گناه در کودک ریشه بسیاری از اختلالات در بزرگسالی است. وسواس هم یکی از عوارض همین احساس گناه است که با آگاهی از دلایل ایجاد کننده آن میتوان ریشه بسیاری از وسواسها واضطرابات بزرگسالی را از بین برد.
منبع : sinapress.ir