«بازتنظیم بزرگ» شامل دگرگون کردن جامعه به شکلی است که به نظارت جمعی و محدودیت همیشگی آزادی های مدنی منتج شود و در عین حال تمام بخش ها برای گسترش دامنه انحصار و هژمونی شرکت های دارویی، شرکت ها، غول های فناوری پیشرفته/ داده ها، آمازون، گوگل، زنجیره های بزرگ جهانی، بخش پرداخت های دیجیتال، نگرانی های بیوفناوری و غیره فدا شوند.
با استفاده از تعطیلی ها و ممنوعیت های مرتبط با کووید19 برای پیش بردن این تغییرات، بازتنظیم بزرگ در کسوت یک «انقلاب صنعتی چهارم» به اجرا گذاشته شده است که در آن کارآفرینی های قدیمی تر یا به سمت ورشکستگی سوق داده یا در انحصارها حل می شوند و بخش عمده ای از اقتصاد پیش از کووید19 به تعطیلی کشانده می شود. اقتصادها «ساختاربخشی مجدد» می شوند و بسیاری از مشاغل به ماشین های تحت هدایت هوش مصنوعی سپرده خواهند شد.
در ویدئوی کوتاه این لینک، مجمع جهانی اقتصاد پیش بینی می کند که تا سال 2030 «شما مالک هیچ چیز نخواهید بود و سعادتمند خواهید بود.» در این ویدئو چهره ای شاد و لبخند را نشان می دهد، در حالی که یک پهباد محصولی را از انباری به او تحویل می دهد که بی شک از طریق آنلاین سفارش داده شده و روباتی در یکی از انبارهای عظیم آمازون آن را بسته بندی کرده است. در ویدئو گفته می شود که «هیچ انسانی در تولید، بسته بندی یا تحویل این محصول نقش ندارد» و با این حرف اطمینان خاطر داده می شود که این محصولی عاری از ویروس و باکتری است چون حتی در سال 2030 آنها به زنده نگه داشتن روایت ترس برای حفظ سیطره تمام و کمال بر مردم نیاز دارند.
بیکاری (که در سطح گسترده ای وجود خواهد داشت) می تواند با نوعی درآمد پایه همگانی جایگزین شود و بدهی های شخصی (بدهکاری و ورشکستگی در مقیاسی عظیم که نتیجه عامدانه تعطیلی ها و محدودیت هاست) در ازای واگذار کردن دارایی های خود به دولت یا دقیق تر بگوییم موسسات مالی برای کمک به پیش بردن این بازتنظیم بزرگ بخشوده می شود. مجمع جهانی اقتصاد می گوید که جامعه هر چیزی را که لازم دارد «اجاره» خواهد کرد: به این ترتیب حق مالکیت در کسوت «مصرف پایدار» و «نجات سیاره زمین» از افراد سلب می شود. البته گروه نخبه اندکی که بر این بازتنظیم بزرگ حاکمیت دارند، مالکیت همه چیز خود را حفظ خواهند کرد.
معاش صدها میلیون نفر در سراسر جهان که «مازاد بر الزامات» قلمداد خواهند شد به سرقت می رود(که در حال حاضر نیز می رود)، رفت و آمدها و خریدهای ما زیر نظر قرار می گیرد و عمده تعاملاتمان از طریق آنلاین انجام خواهد شد.
این طرح مربوط به تک تک شهروندان، می تواند بازتابی باشد از به کار بسته شدن همین راهبرد در مورد دولت ملت ها. برای مثال دیوید مالپس رئیس گروه بانک جهانی گفته است که بعد از اجرایی شدن تعطیلی های متعدد، به کشورهای فقیرتر «کمک خواهد شد» تا سرپای خود بایستند. این «کمک» به این شرط صورت خواهد گرفت که اصلاحات نئولیبرالی که خدمات دولتی را تضعیف می کنند به کار بسته و بیش از پیش تثبیت شوند.
روز 20 آوریل وال استریت جورنال مطلبی منتشر کرد با عنوان «صندوق بین المللی پول و بانک جهانی با موج درخواست کمک از سوی جهان در حال توسعه مواجه شده اند.» میزان کمکی که این کشورها در قالب تضمین و وام از نهادهای مالی خواستار شده اند، به یک تریلیون و 200 میلیون دلار رسیده است. یک دستورالعمل ایده آل برای تامین مقدمات وابستگی در آینده.
شرکت های در هم ادغام شده به همراه امثال بیل گیتس، در ازای وام های حمایتی یا «پشتیبانی» قادر خواهند شد بیشتر سیاست های ملی این کشورها را دیکته کنند و بقایای حاکمیت ملی دولت ملت ها را نیز از آنها سلب کنند.
هویت و معنا
چه اتفاقی برای هویت اجتماعی و فردی خواهد افتاد؟ آیا تلاش برای کالا سازی و استاندارد کردن رفتار انسانی و هر کاری را که انجام می دهیم، هویت فردی و اجتماعی ما را از میان خواهد برد؟
طبقه میلیاردرهایی که برای پیش بردن این دستور کار فشار می آورند، فکر می کنند که چه از طریق ژئومهندسی اتمسفر مثل تغییر و تبدیل ژنتیک میکرب های خاک یا بهتر از طبیعت عمل کردن از طریق تولید مواد غذایی بی ارزش زیستی- مصنوعی در یک آزمایشگاه، می توانند مالک طبیعت و تمام انسان ها شوند و هر دو را در کنترل خود درآورند.
آنها فکر می کنند که می توانند تاریخ را به پایان برسانند و با تغییر شکل دادن به معنایی که چرخ برای انسان دارد، چرخ را از نو اختراع کنند. آنها فکر می کنند که می توانند تا سال 2030 به این هدف دست یابند. این یک نسخه تیره و تار و سرد است که عملا یک شبه به دنبال نابود کردن هزاران سال فرهنگ، سنت، مراسم است.
و بسیاری از این فرهنگ ها، سنت ها و مراسم مرتبط به مواد غذایی و نحوه تولید آن توسط ما و ارتباطات عمیقا ریشه دار ما با طبیعت هستند. در نظر بگیرید که بسیاری از آداب و رسوم و جشن های باستانی نیاکان ما حول داستان ها و اسطوره هایی شکل گرفته اند که به آنها کمک کرده اند تا خود را با برخی از اساسی ترین مسائل فلسفی از مرگ و رستاخیز گرفته تا باروری سازگار کنند. این باورها و مراسم از نظر فرهنگی ریشه دار، در خدمت بهبود روابط عملی انسان ها با طبیعت و نقش آن در دوام حیات بشری قرار داشته اند.
با تبدیل شدن کشاورزی به کلیدی برای بقای بشر، کشت و برداشت محصولات و دیگر فعالیت های فصلی مرتبط با تولید خوراک، محوریت این آداب و رسوم را به خود اختصاص داده اند.
انسان ها طبیعت و حیاتی را که زنده کننده آن است پاس داشته اند. باورها و شعایر باستانی با امید و نوزایی گره خورده اند وانسان ها دارای یک رابطه الزامی و بی واسطه با خورشید، بذرها، حیوانات، باد، آتش، خاک و باران و تغییر فصول هستند که به حیات غنا و معنا می بخشند. روابط فرهنگی و اجتماعی ما با تولید کشاورزی و وظایف مربوط به آن دارای یک مبنای عملی ظریف است.
اگرچه عصر صنعتی و روی آوردن مردم به شهرها به سست شدن ارتباط بین غذا و محیط طبیعی منجر شد، اما «فرهنگ های غذایی» سنتی- رسوم، نگرش ها، باورهای حول تولید، توزیع و مصرف مواد غذایی- همچنان باعث تقویت وشکوفایی ارتباط فعلی ما با کشاورزی و طبیعت می شود.
امپریالیسم «دست خدا»
اگر به دهه 1950 بازگردیم، جالب است روایت شرکت یونیون کارباید را به یاد بیاوریم که بر اساس مجموعه ای از تصاویر، این شرکت به عنوان یک «دست خدا» ترسیم شده بود که از آسمان برای «حل کردن» برخی از مسائل فراروی بشریت دراز شده بود. یکی از معروف ترین این تصاویر تصویر دستی است که مواد شیمیایی این شرکت را روی خاک هند می ریزد، گویی که روش های کشاورزی سنتی به شکلی «عقب مانده» هستند.
به نوشته مقاله «تاریخ های جدید انقلاب سبز» نوشته پرفسور گلن استون، با وجود ادعاهای جدی موجود برای رد این مدعیات، رویکرد مبتنی بر مواد شیمیایی به تولید بیشتر محصول مواد غذایی منجر نشده است. با این حال این مواد پیامدهای اجتماعی و اقتصادی ویرانگر و دیرپایی دارند.
بازتنظیم بزرگ شامل مزارع بی کشاورزی است که ماشین های بدون راننده روی آنها کار می کنند، پهبادها بر آنها نظارت دارند و با مواد شیمیایی تقویت می شوند تا محصولات دستکاری شده از بذرهای دستکاری ژنتیک شده و دارای حق امتیاز، «ماده زیستی» صنعتی را تولید کنند که چیزی شبیه مواد غذایی کشاورزی است. به این ترتیب چه بر سر کشاورزان خواهد آمد؟
بانک جهانی از کمک به کشورها برای بازگشت به اصلاحات ساختاری در جهان پس از کووید سخن می گوید. آیا ده ها میلیون کشاورز خرده پا در ازای بخشودگی بدهی های فردی خود و یک درآمد پایه همگانی از زمین هایشان بیرون رانده می شوند؟ بی جا شدن این کشاورزان و نابودی اجتماعات روستایی و فرهنگ های آنها در نتیجه این سیاست، چیزی است که بنیاد گیتس زمانی با عبارت «تحرک زمین» نام برده بود.
اما با کنار زدن این تعابیر، روشن می شود که بیل گیتس – و دیگر ابر ثروتمندان پشت بازتنظیم بزرگ- یک استعمارگر به سبک قدیمی هستند که از راهبردهای مصادره زمین و مدت ها مورد احترام امپریالیسم حمایت می کند، چه این کار شامل معدن کاری باشد، چه تصاحب و کالاسازی دانش کشاورزی، تسریع انتقال تحقیقات و بذرهای شرکت ها یا تسهیل حقوق اموال معنوی و انحصار فروش بذرها که از طریق تدوین قوانین و مقررات مربوط به بذرها ایجاد شده است.
در مناطقی نظیر هند- که هنوز جامعه ای مبتنی بر زمین است- آیا زمین این کشاورزان که (تا پیش از کووید 19) به شدت بدهکار بوده اند، با هدف به حرکت درآوردن سریع فاضلاب صنعتی فناوری پیشرفته و داده محور کشاورزی دستکاری ژنتیک شده، به غول های فناوری ، موسسات مالی و شرکت های کشاورزی جهانی واگذار می شود؟ آیا این بخشی از دنیای جدید «مالک هیچ چیز نباش، خوشبخت باش» است که مجمع جهانی اقتصاد ترویج می کند؟
دخالت های تکنوکراتیک تاکنون تنوع فرهنگی، ارتباطات اجتماعی معنادار و اکوسیستم های کشاورزی را نابود یا تضعیف کرده است؛ اکوسیستم هایی که بر قرن ها دانش سنتی متکی هستند و به شکل فزاینده ای به عنوان رویکردهایی معتبر برای تامین امنیت غذایی به رسمیت شناخته شده اند. این دگرگونی تکنوکراتیک عظیم در حال حاضر انسان ها را به عنوان کالایی می بیند که می توان آنها را کنترل و بر آنها نظارت کرد، درست همانطور که در مورد پهبادهای تکنولوژیک بی جان و هوش مصنوعی تبلیغ می شود.
اما نگران نباشید؛ شما در یک زندان بدون دیوار و با وجود بیکاری جمعی، وابستگی به دولت، ردگیری و گذرنامه های سلامت تراشه ای، بدون پول نقد، با واکسیناسیون جمعی و عاری شده از چهره انسانی خود، از قید مالکیت اموال رها و خوشبخت خواهید شد!
نویسنده: کالین تادهانتر (Colin Todhunter) نویسنده و پژوهشگر سیاستگذاری های اجتماعی/فارس
منبع: https://b2n.ir/455828