تابناک جوان : گرچه در جهان کنونی تکیه به معرفت شناسی امری تقریبا بدیهی است اما در حوزهی دین اینکه شناخت انسان چه جایگاهی در فهم دین داشته باشد، همواره مورد بحث است.
ایمان به غیب مبنای دین است.پس دین میخواهد دست بصیرت آدمی را به یک ریسمان محکم برساند که نقطهی آرامش او گردد.بنابر این بعید نیست که مبنای دینی به همین دلیل از درون آنچنان به شناختهای انسانی متکی نشود و بخواهد این آرامش را در ساحت شریعت و عرفان تجربه کند.
در منظومهی فکری تشیع امام تجلی این نقطهی تلاقی است که عرفان را در پرتو سرچشمه وحیانی دست نخورده و تاویل و تحریف نشده،تبدیل به سیره میکند و در پرتو آن جهان بینی و این اخلاق و سلوک شریعت را با گذارههای فقهی شکل میدهد.
با این حال هیچ منافاتی ندارد که آن جهان بینی و ائیدولوژی با عقل و شناخت خالص انسانی نیز همنوا باشد و شریعت بر منطقی استوار گردد.
آموزش اجتهاد و شکل دهی سازمان وکالت و بنیان رهبری و زمامداری به ویژه در زمان امام_موسی_کاظم علیهالسلام یکی از فرازهای بلند تشیع است که در آن بیش از پیش جایگاه فهم انسان با تقوا در استخراج دین و ارائهی آن به جامعه تجلی مییابد.
به روایت تاریخ امام ۱۳ وکیل به بلاد شیعه نشین اعزام کرد که به جز وظایف مالی و رفاهی جامعه یعنی جمعآوری وجوهات و هزینهکرد آنها،بر اساس اصولی که از صادقین علیهماسلام باقیمانده بود و آموزههای موسی ابن جعفر (ع) بدون دسترسی مستقیم و سهل به امام، به اجتهاد و اداره جامعه شیعیان مشغول بودند.
چالش بسیار مهم سازمان وکالتی که توسط امام_کاظم عملیاتی شد، معارضات کلامی بود تا اختلافات فقهی.
نه تنها معارضین عامه و نوروشنفکران نهضت ترجمه، تازه مسلمانان و صاحبان ادیان امپراطوری عباسی بلکه در این دوران مدعیان علوی زیادی مانند ناووسیه ، زیدیه ، #اسماعیلیه ،فطحیه و... نیز برای خودشان بساط امامت گسترده و در عرصه عقیده و عمل با خط راستین امامت رقابت میکردند.
این مسئله میطلبید که وکلای امام به جز توان علمی و حدیثی دارای توانایی ذهنی و روحی برای رویارویی کلامی و اصولی باشند و در یک کلام آینه تمام نمای امام معصوم تلقی شوند.
اعتماد امام به مجتهدین و اختیارات آنان زمینهی تشکیل دولتشهرهای شیعی در برابر حکومتهای علوی مدعی آن دوره (مانند آل ادریس در آفریقا) فراهم آورد و گرچه به گزارس طوسی برخی از این افراد مانند بطائنی، ابنمروان قندی و عثمان رواسی خیانت کرده و بیتالمال فراهم شده را پس از حضرت به جانشین ایشان تحویل ندادند و برای بالاکشیدن اموال فتنهی واقفیه را رقم زدند.
اما اکثریت این فقها و عقلای معتمد توانستند با استفاده از شرایط به دست آمده جغرافیای تشیع را گسترش داده و فدک میراث ماندگار ال پیمبر را در عرصهی فکر و اندیشه از حکام جور باز ستانند.
تشیع در این روزگار است که تبدیل به یک نهضت فکری شده و در عرصهی اجتماع به عنوان جریانی زنده میدرخشد. و این همه میسر نبود مگر به خاطر اعتماد امامت به ساحت عقل برای تفقه نظری، تفکر اصولی و اجتهاد اجتماعی...
نویسنده : دکتر محمد صادق دهنادی