۱۴ آبان ۱۳۹۹ - ۱۵:۳۶

چگونه به کودکان و نوجوانان امید بدهیم؟

چگونه به کودکان و نوجوانان امید بدهیم؟
فرزندان ما این روزها در فضای خانواده چه مناظری را می بینند و چه کلماتی را می شنوند، آیا این کلمات امید بخش هستند؟ که امیدوارم باشند. آیا می‌دانید چطور می‌توانید فضای خانواده را شاد و امیدبخش کنید؟
کد خبر: ۳۰۱۶۵
کودکان و نوجوانان و والدین‌شان این روز‌ها زندگی جدیدی را تجربه می‌کنند. درس خواندن در خانه در بستر فضای مجازی آن هم به صورت بیست و چهار ساعته کنار خانواده بودن، اتفاق جدیدی‌ست که قطعا به مهارت‌آموزی جدید هم نیاز دارد، ضمن اینکه همه این فعالیت‌ها ممکن است در فضای چهاردیواری منزل برای بچه‌ها قدری کسل کننده باشد چرا که نمی‌توانند دوستانشان را ببینند یا بیرون بروند و بازی کنند و همینطور به مهمانی‌های فامیلی بروند بنابراین همه این شرایط ممکن است آن‌ها را خسته و ناامید کند. به مناسبت هفته نوجوان تصمیم داریم بسته مهارتی ویژه نوجوانان و والدین‌شان در ایام کرونایی ارائه دهیم تا کمکی برای مهارت افزایی نوجوانان و خانواده آن‌ها در این ایام باشیم.

فرزندان ما این روز‌ها در فضای خانواده چه مناظری را می‌بینند و چه کلماتی را می‌شنوند؟ آیا این کلمات امیدبخش هستند؟ آیا می‌دانید چطور می‌توانید فضای خانه و خانواده را به سوی شادی و امید سوق بدهید؟

تفاوت بسیار نامحسوسی بین جملات نا امیدکننده و امیدوار کننده وجود دارد که اگر رعایت نشود حتی جملات به ظاهر مثبت باعث ایجاد تنش و نگرانی در کودک و نوجوان می‌شود.

به این مثال دقت کنید:

فرزند: بابا من دارم سعی میکنم تو نمایشنامه مدرسه نقش اول رو بگیرم، به نظرت می‌تونم؟

‌پاسخ اول: «پسرم نمی‌خوام نا امید بشیا، ولی تو تا حالا جلوی جمع نمایش بازی نکردی، تجربه نداری، چجوری میخوای نقش اول بازی کنی؟ ببین یه نقش کوچیک‌تر ندارن اونو بگیری؟»
پاسخ دو: «مطمئنم از پسش بر میای، تو واسه کمتر از نقش اول ساخته نشدی، کی بهتر از تو؟».


اما کدام پاسخ درست است؟

هر دو پاسخ اشتباه است. اولی نا امید کننده است و باعث ایجاد احساس «ناتوانی و بی‌کفایتی“ شده و دومی علی رغم ظاهر امیدوار کننده اش زمینه‌های «کمالگرایی و ترس از شکست» را فراهم می‌کند.

«در واقع پاسخ امیدوار کننده پاسخی خنثی است که زمینه کشف و شهود و تجربه را فراهم می‌کند.»

برای مثال: با یک لبخند گرم (نه یک ذوق زدگی اغراق شده) می‌توان گفت: «پس می‌خوای واسه نقش اول تلاش کنی، جالبه، میتونه زمینه یه تجربه جدید باشه.»

* حتی نمی‌گوییم تجربه «خوب» یا «عالی» خواهد بود، زیرا با این کلمات باز اجازه شکست را سلب می‌کنیم.

همین نکات ریز که شاید حتی بدیهی به نظر برسند زمینه شکل گیری طرحواره‌های عمیقی هستند که در بزرگسالی نتایج آسیب زننده‌ای برای زندگی فرد دارند. کافی است به کودکی یا نوجوانی خود فلش بک بزنید و ببینید چند بار با جملاتی مشابه پاسخ شماره یک، احساس ناتوانی و بی عرضگی کردید، یا جملاتی که شبیه شماره دو هستند و شما را در باتلاق کمالگرایی گیر انداختند.

نکته دیگر برای اینکه کودک و نوجوان مستقلی داشته باشیم، ضمن تلاش برای دور نگه داشتن آن‌ها از یاس و ناامیدی، باید روح امید و کوشش و خیال پردازی را در آنهاه بپرورانیم و به جای سرکوب و تحقیر فرزندانمان از تحقق رویاهایشان حمایت کنیم.

کودک: می‌خواهم وقتی بزرگ شدم خلبان شوم.

مادر: با این نمرات ریاضی دورش را خط بکش!

پدر: البته که اگر تلاشتو بکنی تو می‌تونی.

در این دیالوگ بین والدین و فرزند، دیالوگ مادر اشتباه و دیالوگ پدر صحیح است.

*سفیر امید باشیم

خیلی از کودکان و نوجوانان در این ایام به دلیل شرایط اضطراب زای بیماری که در جامعه وجود دارد و اخبار ناراحت کننده دچار اضطراب و وسواس‌های بیمار گونه می‌شوند مثلا مدام بقیه را چک می‌کنند یا دست هایشان را می‌شویند و احساس می‌کنند باز هم کثیف است یا اخبار مرگ و میر را دنبال می‌کنند یا اینکه از مرگ صحبت می‌کنند اگر احساس کردیم که بچه هایمان در این دوره دچار این مشکلات ناامیدی شده اند می‌بایست در خانه:

**اولا کمتر اخبار مربوط به بیماری را دنبال کنیم مگر در حد نیاز برای رعایت پروتکل‌ها و به فرزندانمان بگوییم که: «عزیزم اگر نکات بهداشتی و مراقبتی را رعایت کنیم دچار بیماری نمی‌شویم بنابراین بیایید دست هایمان را بشوییم و ماسک استفاده کنیم دیگر در برابر بیماری مصون هستیم.»

**دوما سفیر امید باشیم و ناامید کننده حرف نزنیم برای آن‌ها در منزل قصه بگوییم مخصوصا از بیمارانی که شفا گرفته و درمان شده اند.

**سوما از فرصت این روز‌های کرونایی و ماندن در خانه استفاده کنید. در مواقع معمولی والدین عموما فرصت کافی ندارند حداکثر برا بچه‌ها کتاب بخوانند، ولی این روز‌ها فرصت خوبی است که ما برای بچه‌ها قصه بگوییم. از زندگی خودمان بگوییم، مخصوصا از بیماری‌هایی که به شفا و درمان منجر شد و این غصه‌ها را به قول اهالی تئاتر دراماتیزه کنید. بچه‌ها ذهن تصویری قوی دارند از این قصه‌ها تصویر می‌سازند، این تصویر‌ها را ترتیبی بدهید که با شادی و خوشحالی در ذهنشان مجسم شود.

به ویژه برای بچه‌هایی که در این دوره خودشان هم دچار بیماری کرونا شده اند، قصه گویی خیلی موثر است آن‌ها را از فضای اضطراب گونه مرگ دور می‌کند و به درمان نزدیک میکند مخصوصا خیلی مهم است که برای این بچه‌ها قصه‌های امیدوارکننده از بچه‌هایی بگوییم که خودشان بیمار شده و با روحیه و تغذیه خوب و استراحت درمان شده اند؛ بنابراین همه این‌ها به این معنی نیست که بچه‌ها را از واقعیت‌های عینی روزگار دور کنیم، بلکه به این معنی است که این روز‌ها فرصت بسیار خوبی هستند برای اینکه بچه‌ها کنترل شده و با هدایت والدین و در حد توان و سن‌شان با واقعیت‌ها روبه رو شوند. اتفاقاتی که این روز‌ها در جامعه می‌افتد یک واقعیت هست و بچه‌ها نه اینکه کامل در معرض اطلاعات مخرب قرار بگیرند بلکه به آرامی به صورت شیرین در قالب قصه و بازی به بچه‌ها منتقل شود؛ بنابراین باید تلاش کنیم تجربیات امروز را به صورت شیرین درذهن بچه‌ها ثبت کنیم.

از روان بچه‌ها مراقبت کنیم، حال که بچه‌ها اجازه مهدکودک یا بیرون رفتن و مدرسه رفتن ندارند، بازی‌های گروهی در خانه شکل بدهیم، بازی بچه‌ها را در برابر بیماری‌ها بیمه می‌کند.

نگوییم: «الان که فرصت ندارم، غذا درست میکنم، یکی باید به شکم شما رسیدگی کند! یا الان کار دارم بماند برای وقت دیگری».

با بچه‌ها برنامه ریزی و زمان بندی کنیم و در خور سن و سال آن‌ها بازی‌های گروهی راه بیاندازیم تا آن‌ها را از فضای دنیای ناامید کننده فاصله دهد و روحیه آن‌ها را قوی کند. بچه‌ها را در کار‌های منزل مشارکت دهید. یکی از رفتار‌های مهربانی محور در رفتار با کودک، مشارکت والدین در کار بچه‌ها و مشارکت بچه‌ها در کار والدین است. الان بهترین فرصت برای انجام این مسئله است.

بچه‌ها در غذا پختن به شما کمک کنند، با مواد غذایی بازی کنند و با مواد اولیه دست ورزی کنند البته با رعایت بهداشت و اصول پیشگیری که این روز‌ها خیلی مهم هستند.

به بچه‌ها نگوییم: «تو که بلد نیستی از آشپزخانه برو بیرون و در دست و پای من نباش». اتفاقا از نوجوان‌ها بخواهیم که همکاری کنند وبگوییم: «تو که این غذا را دوست داری چقدر بلدی در پختش مشارکت کنی» یا «تو خیلی خوب می‌توانی لوازم آشپزخانه را سرجایش قرار دهی پس به من کمک کن».

این روز‌ها همه باید سفیر امید باشیم و به هم امید و خوش بینی بدهیم. یادمان باشد اوایلی که ویروس کرونا در چین آمد مردم در خانه‌ها از پنجره‌ها شب‌ها فریاد می‌زدند و به هم روحیه می‌دادند ما هم نیاز به یک چنین بسیج شادی و امید داریم.
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
گزارش خطا
تازه ها