با وجود ریزش 40 درصدی در سال 82 و خاطره تلخ ریزش 35 درصدی در سال 92 اینبار فعالان بازار سرمایه که با پشتوانه اظهارات گاه و بیگاه مقامات دولتی قسمت مهمی از سرمایه خود را به این بازار وارد کرده اند حتی در بعضی موارد به صورت خوش بینانه تا بیش از 50 درصد شاهد کاهش ارزش دارایی خود در شرکتهای مختلف بورسی بودهاند.
بررسی تصمیمات اتخاذ شده در بازه خرداد و تیرماه سال جاری میتواند به شفاف شدن دلایل ریزش بورس در مرداد ماه منجر شود. بعد از شیوع کرونا بانک مرکزی برای تامین مالی ارزان تر تسهیلات کرونایی اقدام به کاهش نرخ ذخیره قانونی و سود مازاد سپردهها کرد. به تبع این تصمیم نرخ بهره بین بانکی با افت قابل توجهی در محدود 8 درصد قرار گرفت. به واسطه این اقدام بانکها نیز نرخ سود سپرده را در محدود 15 درصد تنظیم کردند و همین عامل کافی بود تا فراخوان اولیه برای سرازیر شدن پولهای سرگردان به بازار سرمایه مورد حمایت دولت وارد شود.
علی سرزعیم اقتصادان در این خصوص می گوید،آنچه بر آتش بی ثباتی بنزین ریخت تصمیم غیرمنتظره بانک مرکزی در کاهش نرخ سود سپردههای بانکی بود. در شرایط تورمی که نرخ واقعی بهره منفی بود منفیتر کردن آن تنها موجب شد تا سهم پول از نقدینگی افزایش یابد و عدم تعادل در بازارهای مذکور تشدید شود. به عبارت دیگر سیاست پولی و بانکی به جای اینکه پادچرخه عمل کند در جهت تشدید بیثباتی عمل کرد و اینگونه بود که بازارها آتش گرفت و هیجان عجیبی در بازار سهام ظاهر شد.
اما در ادامه با کاهش التهابات موج اول کرونا به واسطه هشدارهای برخی از کارشناسان اقتصادی در خصوص رشد خارج از قاعده بورس رفته رفته سیاست پولی در مسیر عکس قرار گرفت. ابتدا نرخ کف کریدور به 14 درصد بازگشت و نرخ سود بین بانکی نیز در محدوده 18 درصد قرار گرفت. از سوی دیگر در سازمان بورس نیز شاهد اقداماتی نظیر کاهش سقف سرمایهگذاری صندوقهای درامد ثابت در سهام و همچنین کاهش اعتبار خرید سهام بودیم. همه این عوامل باعث تغییر مسیر شاخص کل هم وزن در تیر ماه و شروع سقوط شاخص کل در مرداد ماه بود.
متاسفانه امروز سهامداران به واسطه اعتماد به برخی اظهار نظرها، بخش مهمی از سرمایه خود را از دست دادهاند و با ایجاد نوعی پنیک با وجود ارزنده شدن سهام ان هم با نرخ ارزی که اخیرا 50 درصد رشد داشته شاخص کل همچنان در مسیر اصلاح قرار دارد.
ریزش بورس تا کی ادامه دارد؟
پیمان حدادی، کارشناس بازار سهام در رابطه با ریزش بازار سهام گفت: بازار سهام دیگر از لحاظ بنیادین قابل تحلیل نیست اما به نظر میرسد به لحاظ تکنیکال و با وضع موجود شاخص کل بازار سهام تا شاخص یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد ریزش خواهد کرد.
این کارشناس بازار سهام در رابطه با حمایت از بازار سهام گفت: هیچ حمایتی از بازار سهام صورت نگرفته و نمیگیرد و در برخی موارد که صفهای فروش کمی کمحجم میشود به دلیل الزام حقوقیها در رابطه با بازارگردانی است.
آزاد سازی سهام عدالت، هشدارهایی که نادیده گرفته شد
یکی از چالشهای اولیه بورس تهران در بهار امسال موضوع ازاد سهام عدالت بود. بر اساس سازوکار طراحی شده در سازمان خصوصی سازی و ستاد ازاد سازی سهام عدالت در وزارت اقتصاد تقریبا نیمی از 49 میلیون مشمول سهام عدالت روش مستقیم را انتخاب کردند. بر این اساس با دستور رئیس جمهور در مرحله اول امکان فروش 30 درصد سهام عدالت برای این افراد فراهم شد. با توجه به اینکه شاخص بورس در ان مقطع در مسیر صعودی قرار داشت استقبال چندانی از ان نشد. چندی بعد رییس جمهور دستور ازاد سازی 60 درصد سهام عدالت را صادر کرد. این بار موضوع دارای پارامترهای جدیدی شده بود. رفته رفته بورس در مسیر نزولی قرار گرفت مشمولان با توجه به امکان فروش 60 درصد سهام خواستار عرضه ان شدند.
وزارت اقتصاد که حالا در شرایط نا متعادلی قرار گرفته بود برای ایجاد ثبات و جلوگیری از عرضه های ابشاری سهام عدالت، هرگونه عرضه سهام را به بازار بلوکی منتقل کند. برررسیها نشان میدهد این روش ان طور که باید و شاید موثر نبوده و وزارت خانه متولی نتوانتسه اولا پیش بینی مشخصی از وضعیت عرضه سهام عدالت داشته باشد و در ثانی نظارت موثری در عرضه بلوکی این سهام نیز با ابهاماتی همراه بود.
شائبههای گاه و بیگاه افزایش نرخ سود بانکی
بعد از سقوط شاخص بورس در مرداد ماه بسیاری از فعالان بازار سرمایه ریشه اولیه التهاب و میل فروش در بازار را ناشی از افزایش نرخ سود بانکی و بین بانکی دانستند. این موضوع به قدری جدی شد که نمایندگان عضو شورای عالی بورس نیز به این بحث ورود کردند.
محسن علیزاده عضو کمیسیون اقتصادی مجلس میگوید پس از رایزنی با مدیران بانک مرکزی، طرح افزایش نرخ سود سپرده های بانکی توسط بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار تکذیب شد.
از طرف دیگر خانکی از فعالان بازار تاکید دارد،در حال حاضر موضوع افزایش نرخ سود بانکی تکدیب شده است اما نکته حائز اهمیت موضوع افزایش نرخ سود بین بانکی است که ظاهرا از 20 درصد عبور کرده و این موصوع خبر خوشی برای بازار سرمایه نیست.
به گفته باغبانی از فعالان بازار سرمایه، به جای اظهار نظر بیهوده بایستی به این سوالات پاسخ داده شود؛ یک درصد منابع صندوق توسعه ملی چه شد؟چقدر سهام عدالت فروخته نشده داریم؟چند شرکت صندوق بازارگردانی تاسیس کردند؟چقدر سهام خزانه خریداری کرده و چقدر اوراق تبعی منتشر کردند. به نظر میرسد علاوه بر چالش سود بانکی و عرضههای آبشاری سهام عدالت توجه به این موارد حائز اهمیت است.
آیا تعیین بازارگردان التهابات بورس را کاهش میدهد؟
وزیر اقتصاد اخیر اعلام کرده بزودی فرایند تعیین بازارگردان برای شرکتهای بورسی تکمیل خواهد شد. یکی از مهمترین اقدامات الزام سازمان بورس به وجود حداقل یک بازارگردان برای شرکت های فعال در بازار سرمایه بود. بازارگردانی یک فعالیت تخصصی است. بازارگردانان، موسسات و نهادهایی هستند که مسوولیت تنظیم نوسانات قیمت و رساندن آن به سطح واقعی و نیز کنترل ریسک شرکت را در مواقع بحرانی بر عهده دارند.
هدف اصلی بازارگردانی نه کسب سود، بلکه کاهش دامنه نوسانات قیمت و در واقع کنترل ریسک سهام، حفظ نقدشوندگی سهام و تنظیم جریان عرضه و تقاضای سهم در بازار است. کارشناسان معتقدند طی سال های اخیر توجه چندانی به راه اندازی بازارگردانی نشده و تنها در زمان های بحران و ریزش بازار و با توجه به شرایط ایجاد شده به سمت استفاده از بازارگردان ها حرکت شده است.
دلایل تداوم ریزش قیمت سهام
سلب اعتماد سرمایهگذاران از سیاستگذاران سبب شده تا از ۱۹ مرداد شاهد سرایت رفتار هیجانی سهامداران تازهوارد به سرمایهگذاران حقیقی و حتی حقوقی بازار باشیم. حقوقیهایی که در مواقعی زودتر از سایرین وارد صف فروش میشدند و بعضا با تماسهای مکرر، اعلام ممنوعیت فروش و برگزاری جلسات توجیهی از سوی سازمان بورس که همگی در راستای کنترل فشار عرضه صورت گرفت، اقدام به تغییر رویه برای کوتاهمدت میکردند. هر چند عمر حمایت مصنوعی سهامداران عمده به خرید سهام به چند روز معاملاتی بیشتر نرسید، اما نشان داد که بازار با چنین سیاستی به کنترل نمیرسد و مدیریت بازار فقط با تزریق نقدینگی حاصل نخواهد شد.
نمونه بارز کمرنگ شدن تحلیل در بازار سرمایه را میتوان در گزارشهای میاندورهای تابستان شرکتها نیز مشاهده کرد. گزارشهایی که غالبا برای بازار مفید بوده و حاوی اطلاعات با چشمانداز مطلوب سرمایهگذاری است، اما سهامداران بدون ارزیابی و درنظر گرفتن چنین اطلاعاتی همچنان اقدام به فروش سهام ارزنده خود میکنند.
با این حال غلبه ترس بر معاملات سهام را میتوان یکی از دلایل رفتار هیجانی سرمایهگذاران طی چند وقت اخیر در نظر گرفت، سهامدارانی که بدون در نظر گرفتن پتانسیل بنیادی شرکتها، صورتهای مالی و چشمانداز آتی اقدام به معامله در بورس و فرابورس میکنند. از این رو بیاعتمادی سرمایهگذار به سیاستگذار را میتوان از دلایلی در نظر گرفت که این روزها به افت قیمت سهام شرکتها دامن میزند.
نبود استراتژی مدیریت در زمانبندی مناسب برای عرضه صندوقهای سرمایهگذاری دولتی و تشدید اختلاف بین وزارتخانههای اقتصاد و نفت و البته فرصتسوزی سیاستگذار در آزادکردن سهام عدالت در سالهای گذشته و تاخیر آن به اوایل سال ۹۹ موجب نرسیدن سیاستگذار به هدف بزرگ تامین مالی از این بخش اقتصاد شد. هر چند دولت با توجه به شرایط نزولی بازار سهام تخفیف بیشتری را در عرضه صندوق ETF پالایشی یکم برای قشر سرمایهگذار در نظر نگرفت اما تداوم روند رو به کاهش شاخص بورس تاکنون سود ۳۰درصدی دارا دوم را به هیچ رسانده و در جای خود فقط بخشی از این عرضه مورد استقبال سرمایهگذاران قرار گرفت.
در این میان حتی رشد نرخ دلار به کانال ۳۰ هزار تومان نیز نتوانست در فروکش جریان عرضه موثر واقع شود. به هر ترتیب فارغ از موضوعات داخلی اثرگذار، سایه انتخابات آمریکا نیز سرمایهگذاران را در لاک احتیاط فرو برده است. بهطوری که سهامداران بدون توجه به افزایش سودآوری شرکتهایی که با دلار نیمایی ۲۰ تا ۲۵ هزار تومانی گزارشهای میاندورهای خود را منتشر کردهاند فقط استراتژی فروش سهام را در دستور کار معاملاتی خود قرار دادهاند. این افراد معتقدند در صورت پیروزی بایدن در انتخابات ایالات متحده یقینا کاهش نرخ دلار در بازار ارز را خواهیم داشت.
نوسانی که میتواند موجب تشدید کاهش شاخصهای بورسی شود. هر چند بازار سهام بیش از انتظارات افت کرده و رفتاری مبتنی بر تحلیل بنیادی و تکنیکال در روند نزول از خود نشان داد، اما تداوم ریزش قیمت سهام در پی انتخاب هر کدام از کاندیداهای ریاست جمهوری موضوعی است که از دید صاحبنظران اقتصادی بعید به نظر میرسد؛ چرا که این افراد معتقدند توجه به اصلاحات صورت گرفته شاخصهای سهامی جایی برای ریزش بیشتر نخواهند داشت و فقط با عبور از پروسه انتخابات، فارغ از پیروزی هر کدام از کاندیداها، بورس ایران بهطور مجدد میتواند در مسیر صعودی خود قرار بگیرد.
با این حال سهامدارانی که در بازار ۳ ماه گذشته در P/ Eهای بسیار بالا در سمت خرید سهام صف کشیده بودند، در حال حاضر به دلیل تشدید هراس و انتظار برای تعیین تکلیف ریاستجمهوری در آمریکا، در P/ Eهای کمتر از ۸ مرتبه نیز تمایلی به خرید ندارند. این در حالی است که شرایط فعلی با توجه به گزارشهای قوی میاندورهای از سوی بنگاههای بورسی، میتواند موقعیتی مناسب برای چینش یک پرتفوی پرسود باشد.
سه خطا در بورس
برخی تحلیل گران مالی تلاش دارند اتفاقاتی را که با بنیادهای یک بازار هم خوانی ندارد از منظر رفتاری توضیح دهند. یکی از این روش ها معرفی خطاهای شناختی در سرمایه گذاری است.
در بازار سرمایه سه خطای شناختی شایع است؛ سوگیری فرا اعتمادی، سوگیری نماگیری و در نهایت سوگیری تمایلاتی اما این سه خطا چه هستند و چه ارتباطی با وضعیت امروز بازار دارند.
سوگیری فرا اعتمادی: اعتماد بیش از حد به خود و اعتقاد بی اساس در مورد توانایی های شناختی، قضاوت ها و استدلال شهودی فرد در قالب پدیده فرااعتمادی معرفی می شود. این مفهوم نشان می دهد افراد هم در مورد توانایی های خود در پیش بینی و هم درمورد دقت اطلاعاتی که در اختیار آنان قرار می گیرد، برآوردی بیش از اندازه دارند.
در سرمایه گذاران انعکاس این پدیده بدین صورت است که آنها توانایی خود را در ارزیابی یک شرکت به عنوان یک سوژه سرمایه گذاری، بیش از حد تخمین می زنند. در نتیجه آن ها اطلاعات منفی را که بطور طبیعی علامت هشدار دهنده ای است مبنی بر اینکه خرید سهم نباید انجام شود یا اگر خریداری شده باید به فروش برسد، را نادیده می گیرند.
سرمایه گذاران بیش از حد مطمئن در نتیجه این باور که آن ها اطلاعات ویژه ای در اختیار دارند (که دیگران ندارند) معاملات پر حجمی انجام می دهند.
سرمایه گذاران ممکن است بازده گذشته سهم را به عنوان معرفی از آنچه در آینده انتظار می رود در نظر بگیرند این ساده سازی ابتکاری سوء گیری تعمیم روند نامیده می شود.
سوگیری نماگری: سرمایه گذاران بر مبنای عملکرد گذشته شرکت ها، طبقه بندی های ذهنی خاصی را در ذهن خود برای پیش بینی رخدادهای آتی انجام داده و در پی یافتن شباهت هایی در عملکرد شرکت ها هستند. به این دسته از تورش های رفتاری، سوگیری «نماگری» اطلاق می گردد.این سوگیری موجب می شود، تا سرمایه گذاران روندها را به صورت نادرست تفسیر کنند.
اثر تمایلاتی: از سوگیریهای متداول در بازارهای مالی اثر تمایلاتی است که به معنای نگهداری سهام بازنده و فروش سهام برنده است. در این سوگیری چنانچه سهمی در ناحیه سود باشد، سرمایهگذار ریسکگریز میشود و به فروش آن سهم متمایل میشود و چنانچه سهم در ناحیه زیان باشد، سرمایهگذار ریسکپذیر میشود و سهم را نگه میدارد.
سوءتفاهم های بورسی
ارتباط این خطاها با بورس تهران چیست؟ اصلا این خطاها در بورس کاربرد دارد. مرور گذشته می تواند شفاف تر این مطابقت را انجام دهد. برای نمونه شروین شهریاری روز سوم آبان در دنیای اقتصاد نوشت: در زمان اوج بازار سهام یک فرضیه به این شکل مطرح بود که وضعیت بنیادی سهام دیگر چندان مهم نیست و اصطلاحا هر سهمی بخرید برنده خواهید بود. (سوگیری فرا اعتمادی)
نمونه دیگر مربوط به نسبتهای P/ E بود تا جایی که در برخی محافل بورسی، نسبتهای P/ E دورقمی برای سهام طبیعی تلقی میشد.(سوگیری فرا اعتمادی)
نمونه سوم این گمانه بود که رشد دلار میتواند مانع از سقوط قیمتهای حبابی شود که این فرضیه نیز با رشد ۳۵ درصدی ارز و افت همزمان ۳۲ درصدی شاخص درست از آب در نیامد.(سوگیری نماگری)
فرضیه چهارم، چون در گذشته حقوقی ها و دولت در بورس مداخله داشته و اجازه ریزش نمی داده اند اکنون نیز چنین اتفاقی رخ می دهد آنها توانایی دولت در جلوگیری از هر گونه افت سنگین و سریع بازار سهام را دست بالا فرض کرده بود این سناریو هم به رغم تلاش زیاد دولت به دلیل ابعاد نامتناسب رشد بورس عملا موفق نشد. (سوگیری نماگری)
تصور پنجم هم عبارت از عدم تاثیرگذاری سیاست پولی بر بازار سهام بود در حالی که اکنون مشخص شده که چرخش مختصر سیاستگذار پولی در زمینه کنترل رشد پایه پولی و آغاز تامین مالی دولت از محل اوراق بدهی و رشد نسبی نرخهای سود، تاثیرگذارترین عامل بر جهتگیری بازار داراییهای ریسکپذیر است.
سوء تفاهم ششم تکیه بیش از حد بر پیش بینی های تکنیکال بود برخی پس از عبور شاخص از سطح دو میلیون از حرکت راحت ان به سوی کانال سه میلیونی سخن می گفتند. در آن دوره بسیاری برای خود تحلیل گر شده بودند و تصور می کردند بازار را بهتر از دیگران می فهمند و مستقل از هر کسی و با اتکا دانش خود معامله می کردند.
سوء تفاهم هفتم را می توان به فروش سهام شرکت های با پایه صادراتی و خرید سهام برخی شرکت های داخلی با توجیه تجدید ارزیابی، افزایش قیمت یا وصل آنها به برخی متغیرهای سیاسی مثل رفع تحریم ربط داد. این پدیده به خوبی اثر تمایلاتی را نشان می دهد.
نشانه های این رفتار را هم می توان در برخی عملکردها ردیابی کرد،ارزش معاملات در بورس به شدت بالا رفت و میانگین هفتگی معاملات خرد در برخی مقاطع حتی به اعداد عجیب و غریب ۲۴ هزار میلیارد تومان رسید.سطح معاملات به گونه ای بود که سازمان بورس ناچار شد معاملات روزانه را متوقف کند و دست آخر نسبت قیمت به سود برخی شرکت ها که از روند تاریخی بورس فاصله قابل توجهی گرفته بود.