در شرایط جنگی کسی حرف از قومیت، بومی بودن و تفکیک کشورش نمی زند.
در شرایط جنگی ترک و لر و بلوچ و گیلگ و مازنی و فارس و… شانه به شانه فقط و فقط می جنگند، از خاک وطن دفاع می کنند و سد محکمی می شوند در برابر مهاجم و متجاوز!
آنکه به دیارش آسیب بیشتری وارد شده با آغوش باز پذیرای برادرانش بود برای سازندگی…
مدیریت و کار جهادی آن هم در شرایط جنگ اقتصادی چیزی جز این است؟
کجا و چگونه را نمی دانم! ولی این جملات که مانند بلا بر سر زبان برخی مدیران دلسوزمان افتاده تخریبی بیش از بمب و خمپاره بر جای گذاشته:
مدیران بومی
متخصصین بومی
مدیران پروازی
کارمندان غیر بومی
و….
جملاتی شبیه به این که با چشم خود دیده ام موجبات چه لطمات جبران ناپذیری به کشور شده است و همواره نیز ادامه دارد!
در این جنگ اقتصادی مردم عادی بسیار آسیب می بینند و هدف دشمن هم تحت فشار قراردادن و صدمه زدن به مردم است. بنابراین تکلیف ایجاب می کند تا در هر جایی که نیاز هست یک دل و هم صدا به یاری یکدیگر بشتابیم.
قطعا خطا و مشکل در کار وجود دارد، آنکه خود را درگیر کار می کند حتما دچار خطا هم خواهد شد ولی مهم نیت و عمل است، باید اشکالات را ببینیم، گوشزد کنیم و نسبت به اصلاح آن اقدام نمائیم ولی بقول عزیزی فرق است میان دستگیری و مچ گیری! قبل از آنکه نیاز به مچ گیری شود باید دستگیر و همیار هم باشیم. جنگ است و جنگ به جز اتحاد و همدلی در سایه استراتژی های درست راه دیگری برای مقابله ندارد.
سوال: اگر بمبی ساعتی در گوشه ای از شهری پیدا شود، مردم و مسئولین آن شهر راضی می شوند فردی غیرمتخصص ولی بومی همان شهر مسئولیت خنثی سازی را بر عهده بگیرد؟ تفاوتی دارد که از کدام شهر برای کمک آورده شود؟ اگر در تهران بحرانی حادث شود از دیگر استان ها و شهرها نمی آیند برای امداد و کمک رسانی؟ در همین لحظه چند درصد در تهران مدیر تهرانی الاصل در حال کار و تلاش هستند؟
مگر نه اینکه رهبر عزیزمان فرمودند همه باید دست در دست هم دهند برای حرکت جهادی، برای سازندگی، برای جهش تولید؟
اگر شیراز و مشهد به توانایی یک عزیز لر نیاز داشته باشند وظیفه چیست؟
ضرر روزانه ای که بخاطر عدم در دسترس بودن مدیران و کارشناسان متخصص به یک صنعت، پروژه و هر نوع فعالیتی اقتصادی در یک منطقه وارد می شود را مقایسه کنیم با هزینه های حضور آن ها در کار، چند درصد از سرمایه گذاری انجام شده و از دست رفته را شامل می شود. هزینه های حضور فرماندهان جنگی در زمان عملیات چند درصد از کل هزینه های سلاح و مهمات و … می شود. هزینه های بهره مندی از خلبان حرفه ای چند درصد از یک هواپیمای چند میلیون دلاری می شود؟ بنابراین لازم است یک استاد خلبان از هر جای کشور بیاید و در ضمن انجام عملیات های مورد نیاز به دیگر خلبانان نیز مهارت های لازم را آموزش دهد.
مگر نه این بود که لشگر و گردان و گروهان از شهر ها می آمدند برای کمک به برادران و خواهرانشان در خوزستان؟ چیزی جز وظیفه بر خود می دیدند؟
چقدر زیبا بود سخنرانی سردار دلها، شهید حاج قاسم سلیمانی در آنجایی که بر لزوم همدلی و وحدت در جامعه سخن گفتند:
این چپ است، آن راست است، این اصلاح طلب است، او اصولگراست، خب پس چه کسی را میخواهید حفظ کنید؟ همان دختر کمحجاب دختر من است. دختر ما و شماست؛ نه دختر خاص من و شما، اما جامعه ماست. فقط رابطه حزباللهی با حزباللهی معنا ندارد. رابطه حزباللهی با کسی که دینش ضعیفتر است موضوعیت دارد. جامعه ما خانواده ماست. اینها همه مردم ما هستند. این ها بچههای ما هستند.
این جملات را می توان در هر بخشی تعمیم داد، در هر حوزه سرمشق کار خود نمائیم. تمام این کشور سرای من است، تمام این کشور خاک من است، مردم آن برادران و خواهران من هستند، عزت هر گوشه از آن عزت ماست چرا که برای هر وجب از خاکش خون ها داده ایم…
لطفا بیانات رهبر عظیم الشان انقلاب در سال ۱۳۹۸ در جلسه هیئت دولت یادمان نرود:
نگاهمان به تولیدکننده، نگاه مناسب و درستی نیست. من عرض میکنم نگاه مجموعهی دولت و مسئولین کشور به آن فرد تولیدکننده، باید نگاه به یک رزمنده باشد؛ مگر نمیگویید «جنگ اقتصادی»، رزمندهی این جنگ اقتصادی کیست؟ آن کسی که اقتصاد داخلی را تقویت میکند؛ اقتصاد داخلی هم عمدتاً با تولید تقویت میشود؛ پس این تولیدکننده را شما به چشم یک رزمنده نگاه کنید. …
در بخش دیگری از سخنان خود فرمودند:
رونق اقتصاد کشور، پیشرفت اقتصاد کشور، هدف اصلیاش چیست؟ … هدف این است که ما بتوانیم عدالت اجتماعی را در جامعه تأمین کنیم، فقر را ریشه کن کنیم، تا ثروتمند شدن کشور به نفع رفع فقر و ریشه کنی فقر باشد؛ والّا الان ثروتمندترین کشور دنیا آمریکا است؛ آنجا چند میلیون انسان زیر خطّ فقر زندگی میکنند، عدّهی زیادی در گوشهی خیابانها از گرسنگی یا از سرما یا از گرما میمیرند؛ ما این را نمیخواهیم. صِرف اینکه یک کشور ثروتمند باشد، این، آن چیزی نیست که مورد نظر اسلام و مطلوب اسلام [باشد]؛ باید این ثروت در خدمت ریشهکنی فقر باشد، در خدمت گسترش عدالت باشد؛ با این نگاه و با این رویکرد باید حرکت کرد.
بنابراین و با مطالعه بیانات رهبر فرزانه انقلاب، اهداف مقدس نظام جمهوری اسلامی ایران و لزوم همدلی در شرایط جنگ اقتصادی کشور عزیزمان نیاز به وحدت و همدلی داریم و با بهره مندی از ظرفیت مدیران جوان و متعهد که همواره از چراغ راه پیشکسوتان بهره مند هستند باید در این جنگ نیز یک وجب از منافع ملت سرافراز ایران نگذریم. اجازه دهیم تا در همه زمینه ها و در هر نقطه از کشور تمامی اقوام ایرانی کمک حال یکدیگر باشند. قومیت ها و زبان های ایرانی را جدا نکنیم، از ظرفیت متخصصین در هر جایی بهره ببریم، و از ظرفیت مدیران جوان استفاده کنیم.
اگر مدیر جوانی توانسته یک مجموعه با صدها شرکت تولیدی و خدماتی را در مدت زمان کوتاهی به اوج قله سودآوری و بهره وری برساند، با حاشیه سازی و سیاسی کاری انرژی اش را نگیریم، کمکش کنیم، مگر نه این است که در راستای اعتلای اهداف و کشورش کار می کند؟ اگر مشکلی می بینیم بدون غرض ورزی بگوییم، باور داشته باشیم در صورتی که کشور در هر عرصه ای رشد داشته باشد، فضای کار برای تمامی فرزندان مهیا می شود، دیگر نیازی به سفارشی بودن امور نخواهد بود.
مجددا وام می گیرم از بیانات مقام معظم رهبری در خصوص شرایط جنگ اقتصادی:
ایشان درجمع تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان اقتصادی با تاکید براینکه برای نجات اقتصاد کشور نباید منتظر پایان تحریمها بود، گفتند: اگر ملت ایران و فعالان اقتصادی و اندیشمندان کشور بتوانند با تکیه بر توان داخلی تحریمها را بی اثر کنند، عامل تحریم کننده نیز از ادامه تحریمها دست برخواهد داشت زیرا متضرر خواهد شد.
ثروتمند کردن جامعه، افزایش ثروت ملی، گسترش رفاه عمومی و توزیع عادلانه منابع عمومی در اسلام، یک ارزش است که با تحقق این نگاه در عین وجود تفاوت در جامعه، شکاف طبقاتی بهوجود نخواهد آمد.
رهبر انقلاب تولیدکنندگان را فرماندهان، پیشروان، خط شکنان و صفوف مقدم عرصه حیاتی «تولید داخلی، رونق اقتصادی و گسترش رفاه عمومی» خواندند و خاطرنشان کردند: این میدان خطیر، میدان یک جنگ واقعی است.
سخن کوتاه کنم، همه می دانیم که در شرایط جنگ اقتصادی هستیم، هر روز بیش از روز قبل و ظالمانه فشارهای اقتصادی بر کشور و مردم وارد می شود. باید از فرماندهان این جنگ حمایت کنیم، باید پشت جبهه را آگاه کنیم، باید با تکنیک ها و تاکتیک های این جنگ آشنا باشیم و از فرماندهان کارآزموده این نوع جنگ در هر نقطه ای که لازم است استفاده کنیم، باید فضای آموزشی و انتقال تجربیات این فرماندهان را به همه افسران و سربازان عرصه جنگ اقتصادی مهیا کنیم…
باید پرواز کنیم، پروازی به وسعت ایران عزیزمان و در آسمان پروازی آن و به هرجایی که فرماندهان دستور می دهند. همواره به یاد داشته باشیم که چه خون ها داده ایم برای این خاک، چه فرماندهانی را از دست دادیم برای سربلندیش، چه جوان هایی فدایی وجب به وجب خاکش شدند، از فرماندهان جوانمان مراقبت کنیم، اگر در فضای پروازی ایرانمان باشند غمی نیست، وارد آسمان پروازی جای دیگر نشوند، که غمش، دردش و هزینه هایش ناگفتنیست…
جواد سرائی/ کارشناس اقتصادی