میلاد جلیلزاده در فرهیختگان نوشت:
خانه سینما یکی از مشهورترین صنوف ایرانی بین تمام مشاغل موجود در کشور است و شهرت آن با داستانهای ریز و درشتی پیوند خورده که شاید مهمترینشان تعطیلی این مجموعه در اواخر دولت دهم، تشکیل خانه سینمای ۲ در محلی دیگر و سپس بازگشایی این صنف در اوایل روی کارآمدن دولت بعد باشد.
اما یکی از اتفاقاتی که بهطور سالانه نام خانه سینما را به صدر اخبار رسانهای کشور میآورد، جشنهایی است که این صنف برای داوری بین آثار سینمایی تولید شده یا به نمایش درآمده در سال گذشته برگزار میکند.
جشن خانه سینما و جشن منتقدان سینمای ایران دو مراسم بزرگ این صنف هستند که هر دوی آنها تا به حال بهطور سالانه در تابستان برگزار میشدند و آنچنان که در همان آغاز کار گفته شد، این دو آئین قرار بود خلاها و نابرابریهای جشنواره فیلم فجر را جبران کنند.
جشنواره فجر یک فستیوال است و طبق قاعده فستیوالها آثار درآن برای اولینبار به نمایش در میآیند. اما جشنهای خانه سینما، سیستمی را که دو مراسم اسکار و گلدنگلاب دارند الگو قرار دادهاند. در اسکار و گلدنگلاب آثار به نمایش درآمده در طول یک سال، نه توسط هیات داورانی چند نفره، بلکه توسط تمام اعضای یک صنف داوری میشوند.
اگر این قاعده در ایران هم اجرا شود، در جشن خانه سینما اعضای هر کدام از صنوف میتوانند به همصنفیهایشان در رشته مورد نظر رای بدهند؛ مثلا تدوینگران به تدوینگرها رای میدهند و صدابرداران به صدابردارها؛ اما فقط یکی از صنوف خانه سینما دراین رایگیریها شرکت ندارد و آن صنف منتقدان است.
منتقدان در یک فرآیند رایگیری جداگانه، به تمام رشتهها رای میدهند و روی همین حساب، جشن مجزایی دارند. جشن منتقدان قرار است قبل از جشن خانه سینما برگزار شود تا نظر منتقدان روی اعضای سایر صنوف تاثیر بگذارد و به آنها جهت بدهد.
این فرمول شبیه چیزی است که در دو مراسم گلدن گلاب و اسکاربرگزار میشود. در گلدن گلاب هم سینمایینویسان آمریکا رای میدهند و سپس نوبت به اسکار میرسد که ریش و قیچی را دست اعضای آکادمی سپرده است.
اما درایران نه هیچوقت به معنای واقعی کلمه، این رای اعضای صنوف سینمایی بوده که آثار برگزیده را انتخاب کرده و نه بهطور منظم جشن منتقدان پیش از جشن خانه سینما برگزار شده است و البته نکته مهمتر این است که فرآیند انتخاب آثار برای داوری شدن در این مراسم، در سالهای مختلف، به کرات دستخوش تغییر شده و میشود.
چه آثاری داوری میشوند
در دورهای از جشن خانه سینما صرفا فیلمهایی که در جشنواره فیلم فجر حضور داشتند، داوری میشدند: سال بعد تصمیم گرفته شد فیلمهایی که دارای پروانه ساخت هستند مورد قضاوت قرار بگیرند، اما سال بعدتر اعلام شد فیلمها باید دارای پروانه نمایش باشند تا امکان شرکت و داوری آنها در جشن خانه سینما فراهم شود.
جشن منتقدان هم عینا از همین قواعد متغیر جشن خانه سینما پیروی میکند. اما به هرحال اینکه آثار راه یافته به جشن خانه سینما باید قبلا در فجر نمایش داده میشدند دو ایراد عمده داشت؛ اول اینکه اگر هیات انتخاب فجر بنا به هر سیاستی در حق بعضی از آثار اجحاف میکرد، آنها را از حضور در جشن خانه سینما هم محروم کرده بود و دوم اینکه با این روش، کل آثاری که به هر دلیلی نخواسته بودند در جشنواره فجر شرکت کنند، از گردونه رقابت خارج میشدند.
قاعدهای که مطابق آن فیلمهای دارای پروانه ساخت مورد قضاوت قرار میگرفتند، مقداری فضا را بازتر نشان میداد اما هیچ تمهیدی در مورد اکران عمومی فیلمها نیندیشیده بود. اصولا جشنهای سینمایی در تمام دنیا، از اسکار گرفته تا سزار و بفتا، آثاری را داوری میکنند که به اکران عموم درآمدهاند.
اما قاعده بعدی جشن خانه سینما که صرفا آثار دارای پروانه نمایش را مجاز به شرکت در داوریهای این جشن میکرد، سر و صدای صاحبان آثار توقیفی را درآورد و البته بعضی از ایرادهایی که به قواعد سالهای پیش گرفته میشد، به آن هم وارد بود.
فرهاد توحیدی که در دو دوره (سیزدهم و چهاردهم) دبیر جشن بزرگ سینمای ایران بود در این باره میگوید: «شمار فیلمهایی که در سه سال گذشته به هر دلیل پشت خط اکران ماندهاند و نتوانستند به نمایش عمومی در بیایند آنقدر زیاد است که به نظرم بد نباشد امسال حداقل شرط پروانه نمایش فیلمها را بردارند و فیلمهای پشت خط اکران را به نمایش و داوری بگذارند. جشن خانه سینما که جشن اصناف است و تماشاگر دیگری جز همکاران خود ندارد، میتواند فرصت محدود نمایش را برای اهالی صنف خود فراهم کند.»
توحیدی اینها را در حالی گفته که همکار سالهای قبل او در مدیریت خانه سینما، یعنی محمدمهدی عسگرپور، چند روز قبل از آن گفته بود: «داوری فیلمهای اکران نشده در کنار فیلمهای دیده شده توسط مردم، در جشن خانه سینما اجحاف در حق فیلمهای اکران عمومی شده است.»
توحیدی درباره این سخن عسگرپور توجیهی دارد که به همان متغیر بودن قواعد جشن بزرگ سینمای ایران برمیگردد. او میگوید: «اگر هر سال مقررات دچار بازنگری نشود، میتوان به آن پایبند بود اما از آنجایی که قرار است آئیننامه آکادمی از سال آینده نهایی و اجرا شود و تا جایی که میدانم، این آئیننامه دستخوش تغییرات است، پس میتوان استثنا قائل بود تا امکان نمایش و قضاوت ۱۲۰ فیلم که از اکران جاماندهاند، فراهم شود.»
به هر حال بیستمین جشن خانه سینما هم دیشب برگزیدگان خودش را شناخت و در تمام طول پروسه انتخاب آثار و داوری آنها هیچ استثنایی در نظر گرفته نشد.
استقلال از فجر، ادعا یا واقعیت
سینمای ایران اگر طبق برخی ادعاها صددرصد هم دولتی نباشد، قطعا بخش عمده تولیدات خود را با حمایتهای بالادستی جلوی دوربین میفرستد. جشنواره فیلم فجر ویترین سالانه چنین سینمایی است و به عبارتی این رویداد، ترمینالی بهحساب میآید که آثار سینمای ایران در یک خط یک ساله، در آن رفت و آمد میکنند.
برگزارکنندگان فجر هر چقدر به سالهای اخیر نزدیکتر شدهایم، بیشتر نشان دادهاند که معیارهای فنی و هنری میتوانند کمترین تاثیر را در نظر آنها برای داوری و انتخاب آثار داشته باشند. فجر یک رویداد دولتی است و سیاستهای قوه مجریه در تصمیمات آن نقش اساسی دارند.
بر همین حساب، با تغییر دولتها، سیاستهای فجر هم تغییر میکند و به این ترتیب، جشنواره فیلم انقلاب اسلامی دیگر تبدیل به مراسمی شده که وزارت ارشاد هر دولت، در آن آثاری که از میان تولیداتش بیشتر میپسندیده را مورد ستایش قرار میدهد.
در چنین شرایطی وجود یک مراسم آلترناتیو، نیازی جدی به نظر میرسد و جبران مافات در فجر یکی از ایدههایی است که طرفداران بسیاری پیدا خواهد کرد؛ چنانکه حرکت برگزارکنندگان مراسم اسکار پیشین بر خلاف جریانی که رئیسجمهور آمریکا در پیش گرفته بود، به ادعای استقلال سینمای آمریکا کمک میکرد.
اما آیا خانه سینما که اعضای آن از همین دولت برای ساختن فیلمهایشان بودجه میگیرند، میتواند بهطور مستقل از دولت دست به کار ریلگذاری فرهنگی در سینما شود؟ در گذشته پایینترین سطح از چالشها بین دولت و صنوف سینمایی، باعث شد که خانه سینما تعطیل شود و این در حالی رخ داد که رئیس وقت سازمان سینمایی، خودش فیلمساز بود و با خیلی از طرفهای دعوا سابقه دوستی و همکاری داشت.
جشن خانه سینما در چنین شرایطی تنها میتواند جوایز معدودی که به شیوه تقسیم آنها در فجر انقلتهایی وارد است را جابهجا کند. مثلا جشن منتقدان سینمای ایران در دو سال پیش به بادیگارد (ابراهیم حاتمیکیا) و اژدها وارد میشود (مانی حقیقی) جوایزی داد تا آنها که در فجر بنا به بعضی دلایل، به طرزی شگفتانگیز نادیده گرفته شده بودند، در اینجا دیده شوند.
این روند در جشن خانه سینمای آن سال هم تا حدودی پی گرفته شد، اما اجحافی که در حق بعضی از آثار راه نیافته به جشنواره توسط هیات داوران آن سال صورت گرفت را جبران نمیکرد.
سرنوشت مبهم آخرین جشن
آخرین باری که در نشست خبری مربوط به جشن خانه سینما توضیح مبسوط و مشروحی درباره شیوه داوریهای این رویداد داده شد، دوره شانزدهم این مراسم بود. در آیین گشایش داوری شانزدهمین جشن سینمای ایران، روابطعمومی جشن سینمای ایران اعلام کرد که داوریهای شانزدهمین دوره از این مراسم، با حضور شورای سیاستگذاری و هیات داوران تخصصی جشن سینمای ایران از روز یکشنبه ۱۵ تیرماه، یعنی حدود یک و ماه و نیم قبل از مراسم اختتامیه، رسما آغاز به کار خواهد کرد.
در این نشست عنوان شد که ۷۵ داور تخصصی از 12 صنف سینمایی مسئولیت داوری اولیه آثار ارائه شده به دبیرخانه جشن سینمای ایران را برعهده دارند و در پایان این مرحله، داوران تخصصی، پنج نامزد منتخب خود را جهت دریافت تندیس شایستگی در رشتههای مختلف معرفی خواهند کرد. چنانکه در این صحبتها مشخص میشد، از رای سایر اعضای صنوف برای انتخاب آثار برگزیده هیچ استفادهای صورت نمیگرفت و جشن خانه سینما هم به جشنوارهها شباهت بیشتری داشت تا یک مراسم آکادمیک.
برای دوره هفدهم، شیوه داوریها اعلام نشد اما کیومرث پوراحمد که دو دوره قبل، رئیس هیات داوران جشن سینمای ایران بود، در اعتراض به درو شدن جوایز آن دوره توسط فیلم «چند متر مکعب عشق» که خودش میگفت آن را ندیده، بیان کرد: «چنین اتفاقی نشان میدهد که ۴۰ نفر داور، فقط رای دادهاند، بیهیچ بحث و چالشی.»
دورههای هجدهم و نوزدهم جشن سینمای ایران هم بدون کمترین اطلاعرسانی، درخصوص سازوکار انتخاب آثار، کارشان را به پایان بردند و دوره بیستم در حالی به روزهای برگزاریاش نزدیک شد که مدیران خانه سینما و دبیران جشن، در نشست خبریشان خبر از لغو مراسم اختتامیه دادند و گفتند که هنوز معلوم نیست مراسم امسال، با چه شیوهای قرار است اجرا شود.
تورج منصوری بهعنوان یکی از مدیران اجرایی این مراسم در پاسخ به سوال رسانهها راجعبه شکل برگزاری جشن بیستم گفت: «چگونگی برگزاری جشن هنوز مشخص نیست. اشکال گوناگون در حال بررسی هستند؛ مثل برگزاری زنده مراسم یا اعلام نتایج از طریق رسانهها، اما هنوز به نتیجه قطعی در این زمینه نرسیدهایم. امسال خیلی دیر شروع به برنامهریزی کردیم اما بهزودی درباره چگونگی اجرا و زمان برگزاری آن تصمیم گرفته میشود.»
دلیل لغو مراسم اختتامیه هم گاهی پیدا نشدن اسپانسر مناسب عنوان شد و گاهی توجه به مشکلات اقتصادی مردم در این ایام. در همین نشست علی نصیریان هم که امسال بهعنوان دبیر جشن انتخاب شده بود، در پاسخ به این پرسش که حضور او چه تاثیری در جشن دارد، گفت: «تاثیر حضورم در این جشن را نمیدانم.»
مازیار میری بهعنوان مدیر اجرایی دیگری که درکنار تورج منصوری کار برگزاری مراسم را عهدهدار بود، گفت: «حضور ایشان باعث اعتبار ماست.»
میری این توضیح کوتاه درباره شیوه قضاوت آثار در این دوره را هم داد که «در این دوره ۵۱۹ نفر شرایط داوری داشتند و ۹۲ نفر آنها خانم هستند» و ضمن بیان اینکه از سال بعد اساسنامه داوری آکادمی به شکل منظم تنظیم خواهد شد، ادامه داد: «داوریها از شنبه ۲۳ تیر ماه آغاز میشوند.»
ظاهرا در این دوره از جشن خانه سینما، تعداد داوران از دورههای قبل بیشتر بوده و در این خصوص پیشرفتی صورت گرفته بود، اما منظور مازیار میری از عبارت «دارا بودن شرایط داوری» به درستی مشخص نبود و اساسا تمام بحثها میتوانست از چنین نقطهای تنوره بگیرد؛ چه اینکه وقتی فرهاد توحیدی بهعنوان یکی از اعضای پیشین هیاتمدیره خانه سینما میگوید: «هنوز ۶۰ درصد از عوامل سینمای ایران، عضو خانه سینما نشدهاند.» اینکه بین همین تعداد از افرادی که به عضویت صنوف درآمدهاند هم در تصمیمگیریها حق رای به صورت عادلانهای تقسیم نشود، محل چالش است.
تاریخ خانه سینما در حال تکرار
اولین جشن خانه سینما در سال ۱۳۷۶ به دبیری مرحوم سیفالله داد برگزار شد. احمدرضا درویش، یدالله صمدی، مجید مجیدی، مسعود جعفریجوزانی و منوچهر محمدی در سالهای بعد بهعنوان دبیر این رویداد، مراسم را برگزار کردند تا اینکه در هفتمین دوره، نوبت به ابوالحسن داودی رسید. داودی در دوره هشتم هم دبیر جشن خانه سینما بود اما در آن سال، برای این مراسم بحرانی بهوقوع پیوست که اساسا قابل پیشبینی نبود.
جشن به شکل معمول و مرسوم برگزار شد؛ اما در پی آن موجی از حملات علیه خانه سینما و سینماگران آغاز شد. منتقدان، بهطور عمده، بدحجابی و رفتار برخی تماشاگران را بهانه حمله قرار داده بودند.
بهدنبال آن ماجرا، ابوالحسن داودی، کارگردان سینما و رئیس وقت هیاتمدیره خانه سینما و چند نفر دیگر از اعضای این خانه بازداشت شدند که این اعتراض متقابل هنرمندان را برانگیخت. دامنه و شدت حملات و بازداشتها چنان بود که حتی رئیسجمهور وقت هم معترض آن شد و از طرف دیگر، بسیاری از هنرمندان و سینماگران، ازجمله مجتبی راعی، مجید مجیدی، ابراهیم حاتمیکیا و رضا میرکریمی با صدور بیانیهای به این ماجرا اعتراض کردند.
با این اتفاق، تزلزلی که در بعضی از ارکان خانه سینما وجود داشت به حد اعلای خود رسید و اتفاقهای جدیدی را رقم زد. اعتراضها و تنشهایی که پیشتر از طرف برخی صنوف و منتقدان هیاتمدیره خانه سینما به عمل آمده بود، ناهماهنگیهایی که در اداره این نهاد دیده میشد، مشکلات داخل صنوف ازجمله انحلال انجمن بازیگران، با ماجراهای متعاقب جشن خانه سینما جمع شد و بزرگترین بحران عمر کوتاه این خانه را رقم زد.
این اتفاق درنهایت به استعفای جمعی هیاتمدیره انجامید. ابوالحسن داودی هم بهعنوان رئیس هیاتمدیره خانه سینما مدتی در بازداشت بود و محمدرضا شریفینیا و گوهر خیراندیش، بهعنوان دونفر از مجریان این مراسم، مدتی ممنوعالتصویر شدند که این ممنوعیت چندان پابرجا نماند.
سالی که این بحران برای خانه سینما رخ داد، سال منتهی به انتخابات بود، انتخاباتی که در آن، با پایان دوره هشتساله ریاستجمهوری محمد خاتمی، قرار بود قوه مجریه به دست تیم دولتی جدیدی بیفتد.
خانه سینما معمولا در چنین سالهایی با بحران اساسی مواجه میشود و در انتهای هشت ساله بعدی هم حوادثی به مراتب بدتر برای آن رخ داد که اساسا باعث تعطیلی موقت این صنف شد و طبیعتا جشن خانه سینما هم مدتی برگزار نشد.
به هر حال بیستمین جشن خانه سینما هم دیشب برگزیدگان خودش را شناخت و در تمام طول پروسه انتخاب آثار و داوری آنها هیچ استثنایی در نظر گرفته نشد.
جشن خانه سینما در دو سال پایانی دولت محمود احمدینژاد هم برگزار نشد و بین پانزدهمین و شانزدهمین مراسم آن سه سال فاصله افتاد و حالا در حالی به سالهای پایانی سومین رئیسجمهور هشت سالهای که بعد از تاسیس خانه سینما به کرسی نشسته، نزدیک میشویم که ظاهرا بحرانهای خانه سینما در سالهای پایانی عمر دولتها در حال بروز هستند.
امسال جشن خانه سینما به علت همزمانی با مراسم عزاداری محرم، از ۲۱ شهریور به روز دوم این ماه انتقال داده شد که این مسالهای طبیعی به نظر میرسید؛ اما برگزار نشدن جشن بزرگ سینمای ایران، نشاندهنده معضلاتی است که این صنف با آن درگیر شده است.
منوچهر شاهسواری، رئیس فعلی خانه سینما در اینباره گفته است: «چنین تصمیمی برای ما سخت بود اما باید تصمیمی اینچنینی میگرفتیم زیرا موظفیم به سهم خود از داشتههای خانه به نفع همکاران استفاده کنیم تا این دوران سخت به اتمام برسد و یقین داریم به آن لحظهای که باید میرسیم.»
اما در اکثر رسانهها خبر به این شکل انعکاس پیدا کرده که این جشن برای همدلی با مشکلات اقتصادی مردم برگزار نمیشود. و تورج منصوری هم در این باره توضیحی شبیه به همانچه که شاهسواری گفته بود، داد: «ما سعی کردیم صرفهجویی کنیم تا مسائل بیمهای و از کار افتادگی اعضای خانه را بهتر پیش ببریم و این هزینه را صرف ریکاوری مجموعه بزرگتری میکنیم. به هر حال ما بهعنوان افرادی که در خانه سینما کار میکنیم و با جمع سینماییها در ارتباط هستیم، نیاز سینما به صرفهجویی را احساس کردیم.»
عبارت «نیاز سینما به صرفهجویی» معنای سادهای نمیداد. این عبارت نشان میداد که سینمای ایران دچار بحرانهای شدید مالی شده و چنین مسائلی را شاید بشود با آنچه که کانون کارگردانان، در بیانیه اخیرش ورود پولهای کثیف به سینمای ایران خوانده بود، مرتبط دانست. البته منوچهر شاهسواری سعی کرد در اینباره بهنحوی صحبت کند که القا بشود هیچ مسالهای و اساسا هیچ بحرانی در کار نیست.
او درباره استفاده از اسپانسرها عنوان کرد: «اصولا خانه سینما در مقابل استفاده از اسپانسرها تحفظ دارد و ما استیج خود را به هر کسی نمیدهیم. همه شما وضعیت تلویزیون را میبینید که اسپانسر یک سری درخواستها دارد ولی ما نمیتوانیم استیج خود را به آنها بسپاریم (و آن درخواستها را بپذیریم). مطلقا این تصمیمگیری ربطی به آن شایعه ندارد که سازمان بازرسی به این موضوع ورود کرده است. هر کسی هر کاری میکند موظف به دادن گزارش است و ما هم گزارش خود را ارائه کردهایم و اتفاقا هیچگونه ایرادی در هیچ بخشی از حسابهای ما وجود نداشت.»
اما برخلاف آنچه که شاهسواری میگوید، وقوع مفاسد اقتصادی در سینما طی سالهای اخیر امری قابل انکار یا دستکمگرفتنی نیست و مساله کمکم به جایی رسیده که امسال جشن خانه سینما مطابق سبک سالهای گذشته برگزار نشد و مشخص نیست که در یکی، دو سال بعد هم به چه شکل برگزار شود و آیا اساسا برگزار میشود یا نه؟!