۱۳ دی ۱۳۹۷ - ۲۳:۱۶
چله عزت

قصه رهبر 20 ساله یک گروهان شهید

دوازدهم دی ماه چهلمین سالگرد شهادت مجاهد مبارز سعیدالحسین کاظمیان (جبیر) است‌.
کد خبر: ۱۲۶۸
قصه رهبر 20 ساله یک گروهان شهیدتابناک جوان:
 
شهید سعید کاظمیان متولد ۱۳۳۷ بود و به مناسبت زیارتی که والدین او در ایام بارداری به کربلا داشتند به این اسم (کسی که به واسطه‌ی حسین خوشبخت است) نامیده شد.
 
 مانند بسیاری از هم‌نسلان خود دوران نوجوانی ‌اش را به همراه درس و تحقیق به  کار مشغول شد اما فضای اخلاقی نامناسب بازار او را بر آن داشت که با کارآفرینی برای خود و خانواده‌اش در خدمت تولید باشد.
محل تحصیل و رشد او در اوان بلوغ محله غیاثی تهران بود و در همین ایام با آشنایی شهید سعیدی و مرحوم کافی برای اولین بار با مفاهیم اسلام انقلابی آشنا گردید.
 
کتب و نوارهای باقیمانده از وی نشان می‌دهد به شدت تحت تاثیر شهید مطهری ، دکتر شریعتی و از شرکت کنندگان در جلسات آیت الله طالقانی بوده است.
 
سعیدالحسین توانایی ویژه ای برای مدیریت اطرافیان داشت و از ۱۶ سالگی توانست حلقه‌هایی از همسالان و حتی بزرگسالان برای درک معارف دینی تشکیل دهد و دروسی که از بزرگان می‌آموخت را تقریر نماید.
 
گرچه تشکیل این حلقه‌ها مورد مخالفت و اذیت برخی از متحجرین متعصب واقع می‌شد؛ اما به تدریج این تلاش‌ها به راه اندازی یک هیات خانگی به نام مکتب المهدی عج منجر شد.
 
سعید الحسین موسس هیاتی شد که تا پایان جنگ ده‌ها شهید و جانباز را به اسلام هدیه نمود و در دوران ستمشاهی وظیفه مبارزه با شاه و حمایت از خانواده زندانیان سیاسی را بر عهده داشت.
 
وی متن سخنرانی هفتگی اش را می‌نوشت و گلایه‌هایش از مفسدین طرفدار شاه و متحجرین بی‌فکر را در آن منعکس می‌نمود.
 
او برای مبارزه علیرغم کمی سن بارها به مرز افغانستان سفر کرد و ابزار و ادوات لازم نظامی و ... را برای مبارزین فراهم می‌کرد.
 
با تحت نظر قرار گرفته شدن توسط ساواک محل مبارزه‌اش را از منزل پدری به محله هاشم‌آباد خاوران منتقل نمود و در آنجا به سازماندهی مبارزات و به خصوص انتشارات مطبوع و صوتی ادامه داد.
 
در دوازدهم دی سال ۵۷ یعنی ۴۰ روز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی منزل مبارزاتی سعید محاصره شد و پس از درگیری با ماموران ساواک به شهادت رسید.
 
بدن مطهر وی توسط دوستان‌ش از نیروهای ساواک ربوده شد و در شلوغی‌های  ایام تظاهرات سراسری به بهشت زهرا (س) انتقال یافت و پس از غسل در کفنی که از کربلا امده بود ، متبرک و دفن گردید تا سرانجامِ شهیدی که آغازش با امام حسین(ع) بود با آن شهید مظلوم به فرجام برسد.
 
آخرین باری که در مکتب المهدی سخنرانی کرد روی تخته نوشت :
ما مثل ابوالفضل العباس ع باید از دین خودمان حمایت کنیم ، پس راهی نداریم جز شهادت شهادت شهادت...
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
گزارش خطا