واقعاً شرایط جامعه ما به نوعی است که با یک دل پر از گله به خانه برمیگردیم! بینظمی در عبور و مرور، کمکاریهای کارمندان در امور ارباب رجوع، بیبرنامگی در ارائه خدمات شهری، سیاستهای غلط اقتصادی و... همه اینها روح جامعه را خسته میکند. از آن طرف خبرها حاکی از آن است که در بسیاری از کشورهای دیگر خبری از این آشفتگیها نیست و همه امور روی ریل خود در حرکت هستند. با بررسی الگو و سبک زندگی ملتها به این نتیجه میرسیم که آنچه جوامع را روی ریل پیشرفت و نظم میبرد، حس مسئولیتپذیری است. اینکه هر کس وظیفه فردی و اجتماعی خود را به درستی انجام دهد.
مسئولیتپذیری بخشنامهپذیر نیست
حس مسئولیتپذیری امری نیست که با یک بخشنامه یا چند تبلیغ و سریال حاصل شود بلکه یک عقبه دارد، یعنی نهادینه شدن مسئولیتپذیری در یک جامعه ماحصل یک روند است که طی سالهای متمادی و از طریق روشهای متعدد به دست میآید. به عنوان مثال در غرب این رفتار اجتماعی بیشتر به دلیل ضوابط سخت اجتماعی شروع، اما بعدها به صورت یک رفتار اجتماعی ثابت شد. گرچه همچنان برخی جریمهها و ضوابط سختگیرانه ضامن پذیرفتن برخی مسئولیتهای اجتماعی است. نمونه این را در کشور خودمان نیز داریم. به طور مثال در ابتدا بستن کمربند ایمنی به اجبار و جرایم آن نسبتاً سنگین بود، ولی امروزه برای بسیاری از اقشار جامعه، بستن کمربند یک رفتار اجتماعی حاصل از مسئولیتپذیری در جامعه است. هرچند همچنان افرادی هستند که باید با اجبار و جریمه این رفتار را اجرایی کنند.
رفتار مسئولانه و پرداخت پاداشهای اجتماعی
راهکار دیگر برای افزایش حس مسئولیتپذیری در افراد جامعه، پرداخت پاداشهای اجتماعی است. مثلاً در یکی از کشورها برای تفکیک زباله قرار بر این شد که در ازای انداختن زبالههای خشک در مخزن مخصوص، به صورت خودکار بلیت اتوبوس پرداخت شود. قطعاً این پاداش تا جایی ادامه دارد که تفکیک زباله از مبدأ به صورت یک رفتار درآید. یعنی کنترل افراد در حقیقت با یک عامل خارجی است تا زمانی که جامعه آن را به صورت یک رفتار هنجار همهگیر کرده و به آن عادت کند. اشکال این مدل این است که در حوزههایی که تشویق و تنبیه جدی وجود ندارد، مسئولیتپذیری افراد نیز به صورت چشمگیری کاهش مییابد. نمونه آن در آمار حقیقی جرایم حمل اسلحه یا محیط زیست است. اما در ژاپن داستان فراتر از آن است که بیان شد. حقیقت این است که خلق و خوی مردم ژاپن به گونهای است که هر فرد خودش و رفتارش را بخش مهمی از پازل کلان جامعه میبیند. پس در جهت تکمیل و زیباتر کردن این پازل رفتار میکند. در عصر جدید که همه جوامع از سنتهای خود فاصله گرفتهاند و خواسته یا ناخواسته دچار تبعات جهانیسازی شدهاند، ژاپن سیاست مدبرانهای را اتخاذ کرد و آن این بود که از مهدهای کودک، مسئولیتپذیری را در قالب تمیز کردن کلاس یا احترام به بزرگترها و... آموزش داده و نهادینه میکنند، آنقدر که به صورت خلق و خو دربیاید. در این جا ترس از جریمه شدن یا انگیزه پاداش اجتماعی در میان نیست، بلکه رفتارها بر اساس خودکنترلی تنظیم میشود.
آنچه خود داریم را ز بیگانگان تمنا نکنیم
بیشک ما نباید مصداق این شعر شویم که: «آنچه خود داشت ز. بیگانه تمنا میکرد.» اشتباه بزرگ زمانی رخ میدهد که به اسم پیشرفت و الگوسازی غرب، باورهای دینی خود را کنار گذاشته و به آنها کماعتماد شدیم. تمام اصول و قواعد و احکام اسلامی بر مبنای پذیرش مسئولیت فردی و اجتماعی است. این یک تفکر منحرفکننده است که اسلام به درد آخرت ما میخورد و بس. بلکه اسلام در وهله اول دنیای ما و زندگی اجتماعی ما را قوام میدهد: کلّکم راعٍ و کلّکم مسئول عن رعیته: همه شما به منزله حافظ و نگهبانید پس همه شما نسبت به رعیت خود مسئولید. ضروری است پیرامون مبانی دینی خود آنقدر به بلوغ رسیده باشیم یا آنقدر اهل تحقیق باشیم که اگر در جایی تفسیر و ترجمان غلطی از دین را به ما ارائه دادند ما به این ترجمان غلط نقد داشته باشیم و نه به اصل دین. اصلی که اسلام در زمینه مسئولیتپذیری ارائه میدهد، چیزی شبیه مدل ژاپنیهاست. یعنی بر مبنای خودکنترلی (تقوا) است. با این تفاوت که افراد برای جلب رضایت یک محبوب واحد حقیقی، خود را نسبت به زندگی فردی و اجتماعی خود مسئول میبینند. این گرایش جمعی به سوی محبوب واحد، سبب همگرایی و همدلی در جامعه میشود. تا جایی که افراد نه تنها به دلیل حس مسئولیتپذیری بلکه فراتر از آن و از سر محبت و مؤدت تمام هنجارهای اجتماعی و عاطفی را رعایت میکنند. تفاوت دیگر این است که در این فضای اجتماعی افراد خود را تکهای از پازل شهر یا کشور خود نمیبینند بلکه خود را تکهای از پازل و مؤثر در کل عالم میبینند.
حرف آخر اینکه اگر ما میخواهیم در یک جامعه آرام و کمتنش بوده و شاهد پذیرش انواع مسئولیتهای مدنی، اقتصادی و... باشیم، در ابتدا لازم است پایههای ایمانیمان را تقویت کرده و از هرگونه سستی و تنبلی اجتناب کنیم. همزمان به کودکان خود تلاش و پذیرش عواقب رفتارهایشان را بیاموزیم و تا زمانی که جامعه و اطرافیانمان به بلوغ ایمانی برسند، بیتردید باید از سیستم تشویق و تنبیه مناسب استفاده کرد.
در نهایت یادمان باشد، دولتها را ملتها میسازند. پس برای داشتن دولتمردانی مسئولتر، از همین الان از خودمان شروع کنیم، از پذیرش مسئولیت در قبال خودمان، خانواده، دوستان، ارباب رجوع، همسایه، طبیعت و...
باید بدانیم هر رفتاری که از ما سر میزند عواقبی خوب یا بد دارد. پس عواقب بد را نیز پذیرفته و برای جبرانها اقدام کنیم.