قسم اما بعد از گینس برای تنابنده یک جهش بزرگ به حساب می آید و نشان می دهد یک کارگردان می تواند در فیلم دومش بیش از یک فیلم و بیش از چند سال پخته تر و بزرگتر شود .تنابنده البته هنوز راه زیادی برای رسیدن به سطح کارگردانان کاربلد دارد اما شاید آمدن او از بیراهه «گینس» به جاده اصلی فیلمسازی با «قسم» کورسوی خوبی برای آغاز کارگردانی او باشد.در فیلم قسم،کارگردان که خود نویسندگی فیلنامه را نیز بر عهده داشته این بار به سراغ سوژه ای می رود که محل مناقشه بسیاری از مباحث فقهی و حقوقی است؛ «قسامه». کارگردان با حرکت بر روی لبه ی تیغ قضاوت جمعی و روایت آن سعی در نشان دادن جهان ساده و بی پیرایه ای از حکم «قسامه» را دارد که افراد و آدم ها به سبب سادگی و نسبت های خانوادگی سعی بر تایید جمعی بر قتل یک فرد دیگر دارند.
قبل از نقد و پرداخت مفصل به فیلم شاید نیاز باشد مختصری در مورد قسامه بدانیم :
« قسامه در معنای لغوی، به معنای اولیایی که قسم یاد می کنند برادعای خون؛ و در فضای فقهی نیز عبارتست از ادای 50 سوگند متعدد در دعوی قتل که توسط 50 مرد اقامه می شود»
بیشتربخوانید :
گریم عجیب محسن تنابنده در یک برنامه تلویزیونی
تنابنده: شاید «پایتخت ۶» آخرین حضورم در تلویزیون باشد
داستان قسم به دختری به نام راضیه ( مهناز افشار ) بر میگردد که در یک دعوای نامعلوم زن و شوهری خواهرش توسط شوهر خواهرش به قتل می رسد و دادگاه به دلیل نبود مدرک و ادله کافی برای قصاص از حکم قسامه برای اثبات قتل و قصاص متهم ( مهران احمدی ) استفاده می کند. او بعد از چندین بار تلاش نا موفق این بار موفق به راضی نمودن جمع 50 نفری آشنایان برای حضور در دادگاه و ادای قسم می شود.
قسم در ابتدا با لوکیشن اتوبوس آغاز می شود، اتوبوسی در مسیر جاده! روایت جاده در سینما سوژه جذاب و البته پر چالشی است که بایستی به درستی و به اندازه از آن استفاده کرد. روایت حرکت، مسیر و شروع از نقطه ی آغازین و رسیدن به مقصد؛ این ها نقطه های داغی از فیلمنامه می تواند باشد که یک فیلم و فیلمنامه را به اوج برساند. قسم اما از جاده به درستی استفاده نمی کند. استفاده بیش از حد از شخصیت های تک بعدی (و نه تیپ حتی)؛ دیالوگ های گل درشت، پشت هم و مسلسل وار، استفاده از دیالوگ های تلویزیونی همه و همه شروع ناشیانه ای از فیلم به ما روایت می کند. شاید بزرگترین ضعف در شروع فیلم؛ استفاده بیش از حد دیالوگ برای معرفی شخصیت و پردازش آن برای مخاطب است. مخاطب قرار است کتاب وار و سطحی نگر، شخصیت ها را در ذهن پرورش دهد. اسامی در فیلم آنقدر زیاد است که مخاطب از نیمه فیلم، نام ها را رها کرده و سعی در پیشبرد روایت اصلی داستان در ذهن خود دارد.
اما مشکل دیگری که قسم با آن مواجه است ، بهره نبردن از فضای خودساخته و استفاده مداوم از یک قاب پر از آدم و اتوبوسی که در جاده و البته تکانه های بی حد آن در حرکت است ، ملغمه ای از یک گفتمان و حرکت بدون هدف که پیام همزمانی را به مخاطب نشان نمی دهد. استفاده از مرزهای میانی اجتماعی و دینی و همچنین ارائه مسائلی همچون نصف بودن دیه زن در برابر مرد و یا حکم مردانه قسامه با جمله های گل درشت در صورت مخاطب؛ نشان از بهره بردن ابزاری از طرح این موضوعات دارد. چرا که در انتها به هیچ کدام از این مسائل پاسخ داده نمی شود.
تنابنده در فیلم قسم شاید هنوز در روایت و تصویربرداری از صحنه ها از قاب تلویزیونی خود خارج نشده و در مرزی بینابینی با تلویزیون قرار گرفته است و تصاویر و انتخاب قاب ها در فیلم همچنان تا استفاده درست از مناظر سینمایی فاصله بسیار دارد و مهم تر از آن روایت را در تمامیت خود به پایان می رساند و مخاطب را در انتهای فیلم آرام می کند و شخصیت منفی فیلم را به سزای اعمالش می رساند!!! عمق تصویر، تضاد صحیح رنگ ها و وزن تصاویر نیز نکاتی است که هنوز در سینمای تنابنده به چشم مخاطب نیامده است و دیده نمی شود.
شاید از معدود ویژگی های مثبت فیلم قسم بتوان به کشش داستانی آن اشاره داشت که هرچند از عناصر تکه تکه و پاره پاره بهره گرفته شده اما در نهایت بار را به مقصد می رساند و می تواند مخاطب را تا انتها نگه دارد.
همچنین تنابنده به دلیل حضور در تلویزیون و در دست داشتن زمان زیاد برای پرداخت شخصیت ها و اتفاقات موجود در سریال ها ، کنش و واکنش در زمان مطلوب را می داند و می تواند با پنج یا شش قسمت 50 دقیقه ای شخصیت ها را خوب شکل و ورز دهد . اما وجه تمایز تنابنده و قسم در کنش صحنه اتوبوس و غرق شدن آن در استخر است . تنابنده چندین بار در پایتخت و فصل های مختلف آن، این تیپ تعلیق و کنش و واکنش را لمس کرده و از پس آن نیز در این فیلم به خوبی بر آمده است اما ازتعلیق داستانی بر خلاف تعلیق صحنه، خبری نیست.
از دیگر عناصر قابل بیان در فیلم قسم می توان به بازی ها نیز اشاره نمود. بازی درخشان و درست سعید آقاخانی در همان مدت کم از یک سو ؛ و بازی بعضا سطحی، بدون معنا و اشاره ای مهناز افشار از سوی دیگر ( که البته از میانگین خود بالاتر بود ) نشان از حسرت عدم استفاده جدی بیشتر از آقاخانی را دارد که چه حیف که از او زودتر برای سینمای ایران در مقام بازیگر جدی استفاده نکردیم.
حسن پورشیرازی نیز ضلع سوم این ترکیب را می سازد و بازی کوتاه و معمولی مهران احمدی در کنار دیگر عناصر ؛ بار کلی چهل و چند بازیگر این فیلم را به دوش می کشد.
قسم؛ یک فیلم معمولی مایل به خوب تنابنده بود که به جهت افتادن در مسیر درست فیلمسازی به ما امیدواری می دهد که وی همچون کارگردانان جوان ما قدم به قدم به اسلوبِ صحیح درست فیلمسازی پی ببرد و مخاطب و سینما را غافلگیر کند.
این فیلم در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر اکران شد و در ۶ قسمت نامزد دریافت سیمرغ گردید؛ از جمله در بخشهای بهترین فیلمنامه برای محسن تنابنده، بهترین بازیگر نقش اول زن برای مهناز افشار و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای حسن پورشیرازی.
در مجموع می توان گفت که قسم با کارگردانی محسن تنابنده حداقل های استاندارهای روایت داستانی و کارگردانی و ارزش یکبار دیدن و تفکر را دارد.
فیلمنامه |
کارگردانی |
فیلمبرداری |
بازیگران |
تدوین |
موسیقی |
*** |
*** |
** |
* |
* |
** |
نویسنده مصطفی قدس الهی