گرچه طرح یک فوریتی رفع انحصار زبان انگلیسی در نظام آموزشی کشور که به نام طرحی برای حذف آموزش انگلیسی از مدارس و سپردن آن به موسسات آموزش زبان معروف شد، مسکوت مانده است، اما آنچه با مطرح شدن این طرح در مجلس، بار دیگر در سطح جامعه درباره اش بحث و گفتگو شد، ناکارآمدی آموزش زبان در مدارس است که در این گزارش به ناکارآمدی آموزش زبان در سطح مدارس و آموزشگاهها و علل آن خواهیم پرداخت.
آنچه نمایندگان موافق این طرح مطرح میکنند این است که درصد بسیار کمی از دانش آموزان بعد از مدرسه میتوانند در حد یک مکالمه چند دقیقهای موفق ظاهر شوند. اما موضوع اصلی این است که اگر دغدغه آموزش زبان به عنوان یک مهارت جدی به فرزندانمان نزد مسئولان و نمایندگان جدی باشد، باید تغییرات وسیعی در بسیاری از زمینههای آموزش زبان رخ بدهد که مشخص نیست مقدمات آن مهیا باشد، اما از سوی دیگر کارنامه آموزشگاههای زبان هم در آموزش زبان به دلایل متعدد که به آن خواهیم پرداخت، چندان موفقیت آمیز نیست.
پیش از پرداختن به دلایل ناکارآمدی آموزش زبان، باید تکلیف خود را با اصل طرح نیز روشن کنیم. در هفتههای گذشته مسئولان بسیاری در آموزش و پرورش این نکته را گوشزد کردند که اساسا منعی در آموزش و پرورش برای آموزش دیگر زبانها وجود ندارد و در واقع انحصاری حداقل از نظر قانونی وجود ندارد که نیاز به مصوبه مجلس برای رفع آن بخواهیم.
مهدی نوید ادهم دبیرکل شورای عالی آموزشوپرورش در این باره گفته است: شورای عالی آموزش و پرورش در جلسه ۶٧٨مورخ ۲آبان۱۳۸۱ مصوبهای دارد که این انحصار را شکسته است و تدریس زبانهای دیگر را هم در مدارس مجاز دانسته و در آن طرح سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی را موظف کردیم که در زمینه تدوین مواد درسی و تأمین معلم برنامهریزی کند.
منعی برای آموزش غیر زبان انگلیسی در مدارس وجود ندارد
سید محمد بطحایی وزیر سابق آموزش و پرورش که او نیز در دوره وزارتش بر رفع این انحصار تاکید داشت نیز پیشتر در گفتگو با مهر در این باره بیان کرد: نکته اصلی این است که برای رفع انحصار آموزش زبان انگلیسی در مدارس، اصلاً نیازی به طرح و مصوبه در مجلس نداریم. در همان روزهایی که این مساله در آموزش و پرورش مطرح شد، شورای عالی آموزش و پرورش مصوبه ارائه داد و اعلام کرد که آموزش و پرورش میتواند زبانهای انگلیسی، فرانسه، روسی و اسپانیایی آموزش دهد. در واقع ما منع قانونی نداشتیم که مجلس بخواهد مصوبهای ارائه دهد.
علی باقرزاده معاون سابق سازمان پژوهش و برنامه ریزی کشور و رئیس فعلی مرکز هماهنگی حوزه وزارتی نیز پیشتر در همین باره به مهر گفته بود: در وهله اول برای اینکه کلاسی برای زبان دیگری تشکیل شود باید تقاضا وجود داشته باشد. مثلا تقاضا برای تشکیل کلاس زبان فرانسه در یک منطقه زیاد باشد که به تشکیل کلاس برسد و ما فرایند تولید محتوا را برای آن درس آغاز کنیم. ما در حال حاضر به جز زبان انگلیسی کتاب دیگری نداریم و برای متقاضیان تک به تک در مدارس از ظرفیت فوق برنامهها یا ظرفیت آموزشگاهها استفاده شده است. در حال حاضر سازمان پژوهش ساختار گروه زبان خارجی را دارد که دو کارشناس زبان غیر از انگلیسی برای آن پیش بینی شده است.
به نظر میرسد همانطور که ذکر شد موضوع انحصار آموزش زبان انگلیسی در مدارس از نظر قانونی منتفی است و اینکه آیا نمایندگان مجلس شورای اسلامی پیش از طرح این مساله از قوانین مطلع بودند و یا منظورشان از رفع انحصار آموزش زبان انگلیسی در مدارس آموزش زبانهای مشخصی است که مصوبه قانونی ندارد، را باید شفافتر بیان کنند. اما این پرسش که موانع یادگیری زبان انگلیسی در مدارس به معلمان باز میگردد، به کتابهای درسی و شیوه آموزشی، امکانات آموزشی، ساعت آموزشی و... جای بحث و بررسی دارد.
چرا باید آموزش زبان انگلیسی جز دروس عمومی باشد؟
علیرضا کربلایی مدیر گروه رشته زبان انگلیسی در دانشگاه فرهنگیان که سابقه تدریس زبان انگلیسی در همه سطوح از مدرسه تا دانشگاه و آموزشگاه را دارد، درباره این سوال که چرا آموزش زبان انگلیسی در مدارس به فراگیری منتهی نمیشود، گفت: ما در انگلیسی ۴ مهارت داریم. مهارتهای شنیداری، گفتاری، نوشتن و خواندن است. سیستمی که ما در حال حاضر پیاده میکنیم پایه و اساسش بر این بوده که هدف از یادگیری زبان انگلیسی، خواندن و نوشتن باشد که این یک روش سنتی است. برای همین سالها تمرکز ما روی ترجمه و گرامر بوده است. چند سالی است که این سیستم بنابر تغییر دارد، اما سیستم معلمان ما همان معلمان روش سنتی هستند. پس تا زمانی که دبیران ما در مدارس تفکراتشان سنتی است نمیتوانند راحت با روش ارتباطی در آموزش زبان که روش نوینی است کنار بیایند و نمیتوانیم تغییری ایجاد کنیم.
مشکل اصلی زیرساختهای تغییر روش آموزشی است که مهیا نیست. اولین زیر ساخت هم معلم است. ما بهترین کتاب و متد را هم بیاوریم وقتی دبیر نمیتواند یا نمیخواهد روشش را تغییر دهد، چه توقعی از خروجی داریم؟ همین روش ما میرود در دبی آموزش داده میشود و بهترین جواب را میگیرد، اما در کشورمان بدترین خروجی را دارد
وی با اشاره به اینکه ۴ سال پیش کتابها تغییر کرد و به سمت روش ارتباطی در آموزش زبان حرکت کرد، گفت: ما کتابها را عوض کردیم. اینکه چقدر کتابهایی که تغییر کرده خوب است وارد بحثش نمیشوم، چون الان مشکل این نیست. به عنوان کسی که ۱۷ سال است زبان انگلیسی تدریس میکنم در مدرسه و دانشگاه و ... باید بگویم مشکل اصلی زیرساختهای تغییر روش آموزشی است که مهیا نیست. اولین زیر ساخت هم معلم است. ما بهترین کتاب و متد را هم بیاوریم وقتی دبیر نمیتواند یا نمیخواهد روشش را تغییر دهد، چه توقعی از خروجی داریم؟ همین روش ما میرود در دبی آموزش داده میشود و بهترین جواب را میگیرد، اما در کشورمان بدترین خروجی را دارد.
کنکور باعث چرخش آموزشی میشود
این استاد دانشگاه ادامه داد: موضوع دیگر این است کسانی کتابهای جدید را نوشتند که تفکرشان همان روش سنتی بوده است. یعنی اعتقادی به آنچه مینوشتند نداشتند. برای همین بخش روش سنتی را هم دخیل کرده اند. شما به راحتی میتوانید متوجه شوید که کتابهای درسی ما و روش تدریس ارتباطی که تجویز میکند کاملا فیک است. یعنی یک سری از این روش و یکسری از روش سنتی را ادغام کرده اند و روشی من درآوردی شده است. این میشود که کتاب یک و دو آموزش زبان در متوسطه روش ارتباطی است و در کتاب سوم دوباره میرویم سر وقت روش سنتی و گرامر محور. ماموریتها این میان گم است. مشخص نیست ماموریت آموزش مهارت برقراری ارتباط از طریق زبان بین المللی است یا قبول شدن بچهها در کنکور و تست زدن.
وی بیان کرد: شما در خود کنکور هم این امکان را ندارید روش ارتباطی را به صورت تستی بگنجانی چرا، چون باید در محل آزمون صد بلندگو بگذارید و بچهها گوش کنند و بعد پاسخ تست را بدهند. میبینید چقدر همه چیز به هم مربوط است.
کربلایی اظهار کرد: ما کتاب مکالمه و روش ارتباطی که پایه و اساسش شنیداری و گفتاری را گنجاندیم یعنی گفتیم همانطور که یک بچه زبان مادری را یاد میگیرد به سمت آموزش زبان برویم. اما شما در چند دبیرستان میتوانید ضبط صوت مجهز پیدا کنید؟ بعد چند دبیر زبان میتوانید پیدا کنید که خودشان بتوانند به قدر کافی خوب حرف بزنند؟ مشکل اساسی ما این است که نیامدیم یک دورهای برای معلمان بگذاریم، زیرساختها را مهیا نکردیم و وقتی معلمی نتواند دو دقیقه درباره خودش به زبان انگلیسی حرف بزند، چه توقعی از بچهها دارید؟
مدیر از معلم نمره میخواهد نه یادگیری
وی در پاسخ به این پرسش که چگونه همان معلم میتواند گرامر را خوب درس بدهد، بیان کرد: گرامر شیرینترین بخش زبان برای کسی است که چیزی از زبان نمیداند. گرامر با مرور یاد گرفته میشود. فارغ التحصیلان دانشگاهی قبلا لیسانس زبان انگلیسی میگرفتند، ولی نمیتوانستند حرف بزنند. الان البته فضا عوض شده و دانشجوهای همین دانشگاه فرهنگیان مثل بلبل دارند حرف میزنند. در مجموع معلم که اینگونه است، در مدارس زیرساخت نیست و در کنکور هم که به درصد زبان نیاز است پس در حوزه آموزشی ناگهان یک چرخش ۱۸۰ درجهای هم داریم. در کتابها هم که روش ارتباطی ۱۰ درصد هم اجرا نمیشود. مثلا به بچهها سر کلاس یک جمله انگلیسی میگویند و بعد ترجمه فارسی اش را میگویند.
دانشجوی مستعد و به روز را سیستم سنتی در مدرسه میبلعد. مدیران مدارس توجیه نیستند و اولین سوالشان از معلم این است که قول میدهید همه در امتحانات نهایی از انگلیسی نمره ۲۰ بگیرند؟ از آن طرف معلم با سابقه و دوستدار روش سنتی میگوید آمدهای کار ما را خراب کنی؟ پس معلم جوان هم میرود سراغ همان راه اول
مدیر گروه رشته زبان انگلیسی در دانشگاه فرهنگیان در پاسخ به این پرسش که شما در این دانشگاه چگونه معلمی تربیت میکنید، بیان کرد: من سر کلاسها به دانشجوها میگویم بروید با همین روش ارتباطی که اینجا آموزش دیدید در مدارس و سیستم را عوض کنید، ولی موضوع این است که همین دانشجوی مستعد و به روز را سیستم سنتی در مدرسه میبلعد. مدیران مدارس توجیه نیستند و اولین سوالشان از معلم این است که قول میدهید همه در امتحانات نهایی از انگلیسی نمره ۲۰ بگیرند؟ از آن طرف معلم با سابقه و دوستدار روش سنتی میگوید آمدهای کار ما را خراب کنی؟ پس معلم جوان هم میرود سراغ همان راه اول و همین میشود که دانش آموز همان معلم در یک موسسه یا آموزش خصوصی خروجی اش خوب است، اما در مدرسه خروجی اش صفر است.
زمان آموزش زبان در مدرسه اندازه ۳ ترم آموزشگاه نیست
کربلایی درباره انتقادهای نمایندگان مجلس به همین وضعیت آموزش زبان در مدارس و اینکه آموزش زبان بهتر است به موسسات خصوصی سپرده شود، بیان کرد: فقط نباید انتقاد کرد. باید واقعیتها را دید و بعد به قیاس پرداخت. شما ببینید در مدرسه یک دانش آموز در طول سال چند جلسه زبان انگلیسی دارد؟ هفتهای یک ساعت در ۶ ماه آموزشی که تعطیلات هم داریم. تازه آن یکساعت هم مفیدش ۴۵ دقیقه است. جمع این ساعات برای یکسال تحصیلی میشود ۲۴ ساعت یعنی اندازه نیم ترم آموزشگاهی. اما آن کسی را که میبینید زبانش کمی بهتر است ۲۰ ترم کلاس رفته است. اگر هدف و دغدغه واقعا یادگیری زبان است باید ساعتهای آموزشی افزایش پیدا کند. معلمها باید آموزش ببینند و نه آموزش غیر حضوری. باید روش در مدرسه و موسسه یکسان سازی شود. الان سطح زبانی دبیران و روشها در هر منطقه و مدرسه یکجور است و حتی در موسسات همینطور است. در حالیکه شاید کتاب یکی باشد.
آموزش و پرورش به موسسات مجوز میدهد، اما نظارت نمیکند
وی با انتقاد از اینکه عدهای میگویند لزوما خروجی موسسات خصوصی مطلوب است نیز بیان کرد: آموزش و پرورش به موسسات مجوز میدهد، ولی بر آنها نظارت نمیکند و برای همین اصلا سطح این موسسات هم یکی نیست وبه جز موسسات طراز اول، عملا خروجی اینها با اینهمه پولی که میگیرند مثل مدارس است. من دانش آموز دیده ام ۲۰ ترم کلاس رفته، ولی نمیتواند خودش را معرفی کند. اگر به مرکزی مجور میدهید باید نظارت کنید. اما نظارت ما شده همان ۵ درصد پولی که میگیریم. در موسسه هم مدیر به مدرسش میگوید بچه را با نمره عالی قبول کن تا ترم بعد بیاید ثبت نام کند! پرداختی معلمها هم در آموزشگاه خوب نیست و معلمان خوب جذب نمیشوند و میروند خصوصی درس میدهند.
آموزش و پرورش به موسسات مجوز میدهد، ولی بر آنها نظارت نمیکند و برای همین اصلا سطح این موسسات هم یکی نیست وبه جز موسسات طراز اول، عملا خروجی اینها با اینهمه پولی که میگیرند مثل مدارس است. من دانش آموز دیده ام ۲۰ ترم کلاس رفته، ولی نمیتواند خودش را معرفی کند
این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که ظاهرا ما یک زمینهای برای نیاموختن زبان انگلیسی داریم و یکسری زیرساختها در جامعه هم برای این یادگیری مهیا نیست، گفت: الان کسانی زبان را خوب یاد میگیرند که مثلا قصدشان رفتن از کشور باشد یا یک انگیزه درونی قوی داشته باشند. در روان شناسی میگویند بهترین زمان یادگیری زبان تا ۱۲ سالگی است که بچه با ناخوداگاهش زبان را فرا میگیرد و بعد از آن یاد نمیگرد. البته خیلیها هم این را رد کرده اند. شخصا معتقد هستم انگیزه درونی مهم است. البته زمان یادگیری هم مهم است. من ۴ سال هند زندگی کردم و اصلا بچههای آنجا باهوشتر از ما نیستند، ولی بچهها از ۴ سالگی زبان انگلیسی یاد میگیرند. نه مثل کشور ما که هدف کنکور است. البته اینکه ما در جامعه افرادمان نیازی به صحبت به زبان انگلیسی نمیبینند و کلاس هم بروند در زندگی روزمره با آن برخوردی ندارند هم در این عدم فراگیری مهم است.
بیشتر بخوانید: چالشهای آموزش زبان خارجی در مدارس
کربلایی در پاسخ به پرسش دیگری درباره اینکه به نظر شما چرا اقبال نسبت به فراگیری دیگر زبانها در جامعه زیاد نیست، گفت: خیلی مشخص است، چون زبان انگلیسی زبان بین المللی است. شما هر جا بروی میتوانی انگلیسی صحبت کنی و بقیه بفهمند، اما اگر زبان اسپانیایی صحبت کنید همه میفهمند؟ سرچ گوگل بیشتر انگلیسی است. اگر سایتی در کشور خودمان راه بیاندازید زبان دوم را انگلیسی انتخاب میکنید؟ پس اصلا بحث انحصار مطرح نیست. این انتخاب بر اساس نیاز شکل میگیرد. عموم مقالات به زبان انگلیسی است، با هر هدفی سراغ یادگیری زبان برویم انتخاب اولمان میشود انگلیسی.
معلمان تکلیف خود را نمیدانند
سخنان مدیر گروه آموزش زبان انگلیسی دانشگاه فرهنگیان که متولی تربیت دبیر زبان انگلیسی برای مدارس است، نکاتی قابل تامل دارد که یکی از آنها به چرخش روش آموزش زبان در مدارس از روش ارتباطی به روش گرامر محور و همچنین عدم تسلط معلمان به مکالمه به زبان انگلیسی اشاره دارد.
موضوع اول را معلمان زبان انگیسی هم تایید میکنند. مسعود عسگری که ۱۴ سال است در مقطع متوسطه اول و دوم تدریس میکند در این باره گفت: واقعیت است که روش سابق که گرامر محور بود واقعا بعد از سالها هزینه معلم و کلاس برای آموزش و پرورش خروجی مطلوبی از نظر مهارت مکالمه زبان انگلیسی از بچهها دریافت نمیشد، اما الان بر اساس سند تحول بنیادین شیوه جدید طراحی شده است، اما ناقص برگزار میشود. تدریس بر مبنای مکالمه شده است، ولی مشکلات عدیدهای برای اجرایش وجود دارد از جمله ساعت کم کلاس زبان. از جمله اینکه این روش نیاز به امکانات آموزشی با کیفیت دارد. هر کلاس باید پروژکتور و سیستم صوتی با کیفیت داشته باشد. دانش آموز باید مدام بشوند و تکرار کند. بعد ما به این موارد که ناقص اجرا میشود یا اصلا امکان اجرا ندارد باز روش خواندن و نوشتن و گرامر را هم اضافه میکنیم.
وی ادامه داد: ما وقتی گندم میکاریم نمیتوانیم جو درو کنیم. سال اول سی دی کتابها بسیار بی کیفیت است. هیچ وضوح شنیداری ندارد و ما باید کلمه به کلمه دوباره بخوانیم. بعد دوباره در همین سال ما ۱۲ نمره کتبی از بچهها امتحان میگیریم. در حالیکه طبق شیوه نامه نباید نوشتاری چیزی داشته باشیم. اینها تناقض است.
این معلم با سابقه ادامه داد: خیلی از بچهها به پایه هفتم که میرسند در بیرون از مدرسه کلاس رفته اند، ولی در مجموع ما بسیار دیر آموزش زبان را آغاز میکنیم. البته همینکه در کلاس دو نوع دانش آموز داریم چالش جدی معلمان است. برخی در حد یادگیری الفبای انگلیسی هستند و برخی در حد ۵ ترم کلاس رفتن. اگر گروه اول را بچسبیم معلمان بی سواد خطاب میشویم و اگر گروه دوم را بچسبیم عملا عدالت را زیر سوال برده ایم.
عسگری ادامه داد: در کلاس هشتم هم روال همین است. وارد کلاس نهم که میشویم ناگهان با حجم مطالب گرامری رو به رو میشویم و دوباره به سیستم قبلی باز میگردیم که ابتداییترین سیستم در دنیاست. از آن سو تعداد دانش آموزان زیاد است و زمان کم در حالیکه در آموزشگاه بچه سه روز در هفته سر کلاس میرود.
وی کنکور را دیگر مشکل بیان کرد و گفت: یک سالی تحلیلی ارائه شد و اعلام کردند از حدود یک میلیون شرکت کننده در کنکور ۶۰۰ هزار نفر زبان را صفر زده بودند. این برای سیستم آموزشی که حتی هدفش را کنکور گذاشته فاجعه است. یعنی همان خروجی را هم نمیگیرد.
این معلم درباره اینکه به نظر شما چه ایرادی به حذف آموزش زبان از مدارس و سپردنش به مراکز خصوصی هست، گفت: این ظلم بزرگی به بچههای مناطق دور افتاده و محروم است. ببینید سیستم غلط است، اما الان میشود سیستم را درست کرد، اما وقتی ما صورت مساله را پاک کنیم دیگر دنبال اصلاح نمیرویم. در کشورهای اطراف ما مثل افغانستان و عراق از چهارم ابتدایی زبان انگلیسی تدریس میشود. آن هم بدون استرس امتحان و کنکور. ما هر چه به بچهها یاد میدهیم سریع میخواهیم یک خروجی نمره از آنها بگیریم.
خروجی یک بحث
به نظر میرسد در حالی صحبتهای کارشناسی همراه با چالشها و حتی راه حلها ارائه میشود که از آن سو عزمی برای اصلاح روندها نیست و تنها راهی که مسئولان میبینند رفتن به پاک کردن صورت مساله است؛ و طرح جدید مجلس نیز کاری جز این نخواهد کرد اگر به تصویب برسد.
منبع: مهر