۱- حال و هوای عزاداران سیدالشهدا (ع) در شب اول ربیع الاول مانند حال عجیب روزهدار در شب عیدفطر است. دلتنگی عجیبی همه را فرا میگیرد که انگار حد و حصر ندارد. آیینهای عزاداری بیاغراق پرنشاطترین مراسم در عالم است که در کنار برخی شعائر مانند اشک و حزن برای کمتر کسی (که این فضا و حرکت و ریتم را تجربه نکرده) قابل باور است. به عنوان یک روضهخوان درک میکنم که هیاتیها به قیمت هیچ شادمانی دوست ندارند این نشاط را از دست بدهند.
۲- در اول ربیع علما و دلسوزان و مدیران اجتماع، اراده میکنند که حال و هوا عوض شود و گرچه چند سالی است گروهی از سر لجبازی (نه ضرورتاً مستندات تاریخی) سعی دارند مراسم عزاداری را ده روز تمدید کنند (محسنیه)؛ سعی شده ماه ربیع به واسطه عید میلاد پیامبر و ... اینگونه تبلیغ شود که که این ماه، ماه شادی اهلبیت است. البته این نظریه هم منتقدانی دارد که بیراه همحرف نمیزنند.
۳- یک چالش بسیار بزرگ درباره تعادل شادی و غم باید در فرهنگ اسلام، بیتوجهی ما به نسبت اسلام با شادی و غم است. چه اینکه قرآن صراحتا اهل ایمان را بیغم و بیترس (لاخوف علیهم و لا یحزنون) نامیده و حتی اشک از شوق خدا و یا مصیبت اولیاء او به معنای غمپروری یا زندگی در تاریخ نیست.
۴. یکی از مشکلات بزرگ ما در بحث تولید شعائر یا تولید رفتار بیتوجهی به سیره است. یعنی خیلی از دعواهای ما در خصوص اینکه چقدر شادی و چقدر غم؟ چقدر عزاداری و چقدر شادیانه؟ و از همه مهمتر چگونه عزاداری و چگونه شادی؟ در سیره و افعال معصومین موجود است.
به عبارتی اگر قرار است کسی مناسبتی دینی بیافریند که در آن مردم رفتار خاصی از خود بروز دهند، باید مستند حدیثی داشته باشد (مثل پیاده روی اربعین یا سالگرد گرفتن برای امامان از روی وصیت امام باقر (ع) و از همه مهمتر خود عاشورا یا در شادمانهها شعائر غدیر و قربان و فطر) و الا اگر بنا به کشف تاریخ و مناسبتسازی باشد نه فقط برای سالروز تشکیل سقیفه، بلکه برای سایر اتفاقات جانسوز اسلام مانند واقعه فخ و احد و سالگرد وفات و شهادت امامزادگان نیز باید منتظر شعائر سازی جدید باشیم یا شعائر را به میل خود تغییر دهیم مانند همان کار بسیار اشتباهی که در جابجا کردن ولادت امام هفتم از ماه صفر اتفاق افتاد!
۵. یک مساله بسیار مهم و مغفول نبود سبک زندگی مشخص است.
مسئله این است که جهل ما از مغز و روح شریعت باعث شده، وقتی بحث غم میشود، زندگیمان را یکجور تعطیل میکنیم که موجب وهن دین است و وقتی رخصت شادی میگردد، چنان در ملاهی و مناهی و عمدتا طرب حرام میافتیم که همه از اعلام شادی و سرور و رخصت شادمانی پشیمان شوند. به عبارت سادهتر نه غممان عبرتانگیز و درس آموز است و نه شادیمان حلال و نشاط بخش.
نتیجه این افراط و تفریط هم اینکه هم موقع شادی باید خون دل بخوریم از جماعتی که یک مناسبت مبارک را با رفتارهای حرام و گستاخانهشان مصیبت بار میکنند و هم موقع غم از یک عده که روند زندگی مردم را به بهانهی اعتقادات خود مختل کردهاند یا بهانههای مقدس را به محملی برای آزار عامه مردم تبدیل کرده اند؛ ضربه بخوریم.
۶. غم و شادی در دل انسانهاست. نمیتوان با بخشنامه و توافق کسی را به زور شاد نمود و یا کسی که به چیزی اعتقاد ندارد را غمگین کرد. اما باید به شدت مراقبت نمود که سیاستگذاری اجتماعی بر اساس یک اصلوب اجتماعی کاملا واقعی و منطقی و مبتنی بر اصول قطعی مستند اسلامی باشد که بتوان با افراط و تفریطهایی که نظم اجتماعی را به چالش میکشد برخورد نمود.
بیشتر بخوانید: اعمال ماه ربیع الاول