آیا به راستی ترتیب تولد
فرزندان بر شخصیت آنها اثرگذار است؟ شاید متعجب شوید، اما بر اساس تحقیقات فرانک سالووی (یکی از پژوهشگران برجستهٔ موسسه تکنولوژی ماساچوست و نویسنده کتاب Born to Rebel) تفاوت تیپهای شخصیتی میان فرزندان یک خانواده با ردههای سنی مختلف پایه علمی دارد.
سالووی میگوید: ویژگیهای شخصیتی وابسته به نیست که کودک نفر اول به دنیا آمده و یا هفت خواهر و برادر دیگر دارد! بلکه این نقشهای تعریف شده توسط والدین و همچنین اجتماع است که تفاوتهای رفتاری را رقم میزنند. در واقع هر کودک با تکیه بر نقش منحصر به فردی که از وی انتظار میرود، با عملکردی خاص سعی در جلب نظر والدین خواهد داشت. والدین هم دائما و بدون آن که حتی خود احساس کنند، در حال تقویت نقشهای مورد انتظار در فرزندان خود هستند.
فرزندان اول و آنهایی که سن بیشتری دارند
معمولاً فرزندان ارشد رفتاری ریاست محور دارند. کوین لمان روانشناس و نویسنده کتاب ترتیب تولد، توضیح میدهد که فرزندان بزرگ خانواده به واسطه مسؤولیتهای تعریف شده برای آنها خود را "نماینده والدین" میدانند. این کودکان هیچ خواهر و یا برادر بزرگتری نداشته اند که آنها را هنگام اولین تلاش هایشان برای یادگیری دوچرخه سواری و یا بستن بند کفش مورد تمسخر قرار دهد. اطرافیان همیشه آنها را جدی گرفته اند و مجموعه تمام این فاکتورها در افزایش اعتماد به نفس فرزندان ارشد تأثیر فراوانی داشته است.
به عقیده "لمان" این کودکان تمایل بالایی به کمال گرایی دارند. زیرا الگوی آنها در اکثر کارهایشان، والدین و دیگر بزرگسالان خانواده بوده است. به همین دلیل اغلب تلاش میکنند تا تمامی مسؤولیتهای خود را بدون هیچ گونه ایراد و اشکالی انجام دهند. این گرایشهای کمال گرایانه باعث میشوند که فرزندان ارشد در بیشتر مواقع اشتباهات خود را قبول نکنند و از این رو گفتگو با آنها چندان آسان نباشد.
این دسته از فرزندان به عنوان جانشینان غریزی والدین، اغلب رویکردی سخت گیرانه و محافظه کار دارند.
اما والدین در تربیت و پرورش فرزندان ارشد باید به چه نکاتی توجه کنند؟
T. Berry Brazelton متخصص طب اطفال و نویسنده کتاب نقاط تماس ۳ تا ۶ در زمینه نحوه تربیت کودکان ارشد خانواده گفته است: والدین معمولا فرزند ارشد خود را به الگویی برای فرزندان کوچکتر تبدیل میکنند و این موضوع میتواند باعث فشار زیادی به روان آنها شود.
وی توصیه کرده است که پدر و مادرها باید نشانههای استرس و اختلال اضطراب عمومی را در فرزندان بزرگ خود جدی بگیرند و آنها را از این نظر مرتب بررسی کنند.
همچنین باید در استفاده از عبارت "تو باید بهتر میدانستی و یا از تو انتظار چنین کاری را نداشتم" بسیار احتیاط کنیم. کاربرد نادرست این دسته از جملات میتواند منجر به اختلالات رفتاری و افزایش سطح استرس در فرزندان ارشد شود.
- بهتر است برای مسؤولیتهای تعریف شده برای فرزندان ارشد در غیاب والدین، پاداش مناسب در نظر گرفته شود و حوزه اختیارات، وظایف و پاداش آنها دقیقاً مشخص شود.
این کار باعث میشود که در غیاب والدین، فرزند بزرگتر این تصور را نداشته باشد که قدرت حکمرانی و تربیت کوچکترها را در اختیار دارد. زمانی که وی با مفهوم تنبیه و جایزه آشنا شده باشد، رفتارهای ریاست طلبانه نیز به طرز قابل توجهی افت خواهد کرد.
- از وی انتظار نداشته باشید که در هر زمینهای کمک حال شما باشد. در واقع باید به حریم خصوصی فرزند ارشد خود احترام بگذارید و وی را در تمام امور خانه و خانواده دخالت ندهید. او باید بداند که قدرت عملکردی محدودی دارد و نمیتواند هر طور که مایل است رفتار کند.
- مراقب باشید غرور او نزد خواهر و برادرهای کوچک ترش شکسته نشود.
فرزندان وسط
شمار زیادی از والدین نسبت به مسئولیت پذیری فرزندان خود شکایت دارند. در حالی که کودک بزرگتر بدون مشکل خاصی برای رفتن به مدرسه آماده میشود، ممکن است فرزند وسط دائماً به دنبال کمک والدین خود باشد. بسیار دیده شده است که آنها به خصوص از نظر رفتاری دقیقا برعکس هم هستند!
فرزندان وسط را به سختی میتوان در یک دسته مشخص جای داد، زیرا برخورد آنها تا اندازه زیادی به درک شان از فرزند بزرگتر خانواده بستگی دارد. برای نمونه اگر فرزند ارشد محبوب والدین باشد، به احتمال زیاد کودک کوچکتر نیز طمع جلب توجه والدین را خواهد داشت.
به گفته لمان، دید فرزندان وسط خانواده به زندگی اینگ ونه است: خواهر و بردارهای بزرگتر تمام امتیازات و منابع موجود را درو کرده اند. کوچکترها هم هرچه بخواهند در اختیار دارند. پس من باید برای دست یابی به اهدافم، فردی مذاکره گر باشم.
سالووی نیز این موضوع را تایید کرده است: این کودکان بیشترین میل را به سازش، معامله و رفتارهای دیپلماتیک دارند. آنها همچنین قدرت بالایی برای مدیریت نا امیدی داشته و از انتظارات واقع بینانه تری برخوردار هستند. از جمله دیگر خصوصیات اخلاقی آنها میتوان به احساس استقلال طلبی و مهارت دوست یابی اشاره کرد.
اما والدین در تربیت و پرورش فرزندان وسط باید به چه نکاتی توجه کنند؟
- زمانی که این فرزند واسطهای میان دعواهای خواهر و برادران خود میشود، حتماً از وی تشکر کنید.
- به نیاز وی مبنی بر معاشرت با هم سن و سالان خود توجه بیشتری نشان داده و این فرصت را به گونهای مدیریت شده در اختیار او قرار دهید.
- فرزندان ارشد خانواده پیش از تولد خواهران و برادران خود مرکز توجه والدین هستند و از این بابت غنی میشوند.
بعد از تولد بچههای میانی، توجه والدین بین آنها تقسیم میشود و سرانجام بعد از تولد بچه آخر، او تبدیل به کانون توجه و رسیدگی والدین میشود؛ بدین ترتیب فرزندان وسط در تمام طول عمر خود مجبور به تقسیم والدین با خواهر و برادرها هستند.
با توجه به این موضوع، دکتر Brazelton توصیه کرده است که باید پدر و مادرها وقت بیشتری را به فرزندان وسط خانواده اختصاص دهند و به گونهای با آنها رفتار کنند که احساسی متفاوت و خاص داشته باشند. البته باید از همه فرزندان مراقبت روانی به عمل آید، اما کودک وسطی نیاز به حساسیت بیشتر خواهد داشت.
فرزندان آخر
فرزندان آخر در مقایسه با خواهر و یا برادر بزرگتر، محدودیتهای تربیتی کمتری را تجربه میکنند. در واقع هنگام تولد فرزند آخر، دیگر خبری از والدین پر استرس و بی تجربه اولیه نیست. آنها جای خود را به شخصیتهایی قویتر داده اند که از حساسیتهای کمتری نیز برخوردار هستند.
بدین ترتیب معمولا ته تغاریها با پیگیریهای سخت گیرانه در زمینههای مختلف و به خصوص درس و مدرسه دست و پنجه نرم نمیکنند. به گفته لمان مجموعه این عوامل باعث شده که این فرزندان بیشتر اهل تفریح و لذت بردن از زندگی باشند.
آنها مسؤولیتهای کمتری را متقبل میشوند، نسبت به امور مختلف آسان گیرتر هستند و مهربانی و مهارتهای اجتماعی را بیشتر از خواهر و برادرانشان در رفتار خود توسعه داده اند.
اما فرزند آخر خانواده بودن سراسر خوشی و خوشبختی نیست. آنها همگی شاهد بزرگ شدن سریعتر خواهران و برادران خود خواهند بود و همین تفاوت سنی منجر به تقویت رفتارهایی میشود که از جمله معمولترین آنها میتوان به سرکشی بیشتر اشاره کرد. در واقع این کودکان به منظور آن که خودی نشان دهند و ثابت کنند که از دیگر فرزندان بزرگ خانواده سرتر هستند، دست به سرکشی و عصیان میزنند.
اما والدین در تربیت و پرورش فرزندان آخر باید به چه نکاتی توجه کنند؟
- کودک آخر یک خانواده غالبا با این تفکر رو به رو است که هیچ کسی وی را جدی نمیگیرد. از این رو بهتر است که نظر او را در برخی از تصمیمات مربوط به خانواده جویا شوید تا احساسی از اهمیت و توجه را تجربه کند. همچنین برای انجام یک سری از کارهای روزمره مانند تماشای تلویزیون به صورت دونفره در کنار یکدیگر برنامه ریزی کنید.
- به فرزند کوچک خود مسئولیتهایی در حد توان وی بدهید، کارهایی که از درست انجام شدن آنها اطمینان دارید تا از این طریق اعتماد به نفس کودکتان را افزایش دهید.
- به اولین یادگیریهای فرزند ته تغاری خود درست مانند فرزند ارشدتان اهمیت دهید. برای مثال زمانی که نخستین بار بدون کمک دیگری بند کفش هایش را بست، ذوق و شادمانی خود را بروز دهید و نگذارید که دچار احساس تنهایی و کمبود توجه شود. شاید این چیزها برای شما که فرزندانی را بزرگ کرده اید عادی شده باشد، ولی برای او که نه!
- در عین کمک گرفتن از بچههای بزرگتر برای مراقبت از فرزند کوچک، خود نیز توجه تان را به او معطوف کنید تا احساس نکند والدین اش به او کم توجه اند.
تک فرزند
از آن جایی که تک فرزندان خانواده زمان زیادی را در تنهایی سپری میکنند، تدریجا به مهارت بالایی در زمینه سرگرم کردن خود دست مییابند. "لمان" این فرزندان را "مافوق کودک" مینامد. آنها درست مانند بچههای ارشد از اعتماد به نفس بالایی برخوردار هستند، به جزئیات هر چیز دقت زیادی میکنند و در مدرسه نیز معمولا عملکرد قابل قبولی دارند.
اما نکتهای مهم در خصوص این دسته از کودکان وجود دارد. آنها هیچگاه برای به دست آوردن توجه والدین با خواهر و یا برادری رقابت نکرده اند و تجربه تقسیم اسباب بازی هایشان را نیز ندارند. از این رو عمدتا نمیتوانند به نحوی موثر با واقعیت رو به رو شوند و تمایل دارند که همه چیز طبق سلیقه و خواست آنها پیش رود. از آن جایی که الگوی رفتاری و عملکردی تک فرزندان نیز همانند فرزندان ارشد والدین و بزرگسالان هستند، کمال گرایی در این دسته نیز دیده میشود.
اما والدین در تربیت و پرورش تک فرزندان باید به چه نکاتی توجه کنند؟
- از آن جایی که فرصت بازی با کودکان دیگر در یک خانواده برای تک فرزندان مهیا نیست، قرارگیری کودک در فضاهای عمومی مانند پارک و یا مهد کودک تاثیر زیادی بر توسعه مهارتهایی اجتماعی و واقع گرایی در وی خواهد داشت.
- باید با تبدیل شدن به یک الگوی رفتاری مناسب، کمال گرایی افراطی را در تک فرزند خود کاهش دهید. بهترین روش نیز پذیرش اشتباهات شخصی و ترغیب کودک به عملکردی مشابه است.
- اگر میخواهید خصوصیات شخصیتی منفی که بر اساس ترتیب تولد گریبان تک فرزندان خانواده را میگیرد به حداقل میزان ممکن کاهش دهید، نباید دائما به اصلاح خطاهای وی مشغول باشید. اجازه دهید که تا جای امکان خود فرزندتان اشتباهاتش را جبران کند و از آنها درس بگیرد.
گفتنی است که بر اساس مطالعهای از انجمن روانشناسی آمریکا، تفاوتهای شخصیتی میان فرزندان یک خانواده زمانی شدت میگیرد که کودکان بین ۲ الی ۴ سال با یکدیگر فاصله داشته باشند. با بزرگتر شدن شکاف سنی میان بچه ها، آنها بیشتر شبیه تک فرزند و یا فرزند ارشد رفتار میکنند. آنهایی که کمتر از ۲ سال با هم فاصله دارند نیز غالبا مشابه دوقلو هستند.