احسان عليخاني در ابتدا در پاسخ به پرسشي درباره حساسيت استعداديابي در برنامه عنوان کرد: در ظرف «عصر جديد» فراتر از ارسال يک ويديو عمل ميکنيم. ما در اين پروسه چند مرحله داريم که شايد در جلوي دوربين خيلي مشخص نباشد اما در فينال تصاويري داريم که ميتواند بخشي از اين تلاشهاي پشت صحنه را نمايش ميدهد.
وي درباره روند انتخاب اوليه گفت: چند نفر تعداد مفصلي از ويدئوها را ديدند و آنها را انتخاب کردند. همچنين تيمي هشت نفره داشتيم که بعد از آن انطباق ويديو با واقعيت را راستي آزمايي ميکردند و بعد تيم ديگري موقعيت جغرافيايي، خانواده فرد و ... را شناسايي ميکرد. مرحله به مرحله که جلو آمديم کار کرديم و حتي ۲ باشگاه مهارت گذاشتيم که در آن استاداني به صورت افتخاري آمدند و با شرکت کنندهها کار کردند.
عليخاني اضافه کرد: برنامه ما صرفا اين نبود که هرکسي ويدئو بفرستد، او را روي صحنه بفرستيم. خيلي از اين بچهها تهران را نديده بودند و يا خيليها اصلا دوربين نديده بودند مانند پسر بچه اي که از نقطه مرزي کشور در برنامه شرکت کرده بود اما توسط تيم طراحي و مربيان برنامه روي اين بچهها کار ميشد تا بلد شوند چگونه روي صحنه بيايند.
وي با اشاره به برخي انتقادها در فضاي عمومي جامعه مبني بر اينکه در نهايت چه برنامهاي براي استعدادها در نظر گرفته ميشود، گفت: «عصر جديد» يک برنامه استعداديابي عمومي است و يک مدرسه تخصصي نيست اما به اذعان ديگران ما فراتر از ضبط يک برنامه تلويزيوني براي شرکت کنندگان وقت گذاشتيم. برخي اين نکته را مطرح کردند که آيا صرفا براي پر کردن برنامه از اين بچهها استفاده ميکنيم و يا از آنها براي جلب مخاطب سواستفاده ميکنيم در حالي که بايد بگويم هيچ کس اين شرکت کنندهها را نميشناخت و جز نفرات محدودي که در برخي از جشنوارهها لوح گرفته بودند کسي آنها را نديده بود. ما در چند قسمت نهايي برنامه به اين موضوع پرداختيم و قرار شد چند اعتبار تخصصي به فيناليستها داده شود در حالي که اين کار بسيار سخت و پيچيده اي بود. ما چند شعار براي کشف شدن و ديده شدن داشتيم که شعار آخر يعني «رسيدن» خيلي مهم تر است و همين اعتبار تخصصي که به برندهها اختصاص مييابد خيلي مهم است چون به توسعه مهارت آنها کمک ميکند.
وي تصريح کرد: من تمايل دارم پنج فيناليست برنامه در فصل بعد عضو گروه ما باشند در حالي که ممکن است يکي بخواهد آلبوم موسيقي بيرون بدهد و يکي ديگر بخواهد تمرين داشته باشد اما موقعيت کار برايشان فراهم است تا بتوانند بعد از ديده شدن مسيرشان را ادامه دهند چون اگر حواسمان به اين مسير نباشد ممکن است پايين بيفتند.
اين مجري تلويزيون درباره تغيير ساختار برنامه در فصل جديد نيز عنوان کرد: اين برنامه براي من با اختلاف، سخت ترين کار تمام عمرم بود و فکر نميکردم با چنين پروژه اي مواجه شوم. اين کار از لحظه پيش توليد در آستانه يک ساله شدن است. ما ضبطهاي طولاني داشتيم و ميانگين ضبطها امکان ندارد کمتر از ۱۵ ساعت باشد. مونتاژ برنامه ۳۰۰ تا ۴۰۰ دقيقه است که بايد به ۱۰۰ دقيقه تبديل شود، حضور بچههايي که از شهرستان ميآيند و غيره که همه اينها کار را سخت ميکرد. البته ين مطالب را از جهت مظلوم نمايي نميگويم.برنامه ما صرفا اين نبود که هرکسي ويدئو بفرستد، او را روي صحنه بفرستيم. خيلي از اين بچهها تهران را نديده بودند و يا خيليها اصلا دوربين نديده بودند مانند پسر بچه اي که از نقطه مرزي کشور در برنامه شرکت کرده بود اما توسط تيم طراحي و مربيان برنامه روي اين بچهها کار ميشد تا بلد شوند چگونه روي صحنه بيايند
وي درباره بازه زماني پخش فصل جديد بيان کرد: اگر شرايط فراهم باشد براي زمستان ۹۸ کار را آماده پخش ميکنيم.
عليخاني در پاسخ به سوالي درباره پخش برنامه در دوشنبهها که زمان پخش برنامه «نود» بود نيز گفت: من خودم طرفدار سرسخت برنامه «نود» هستم اما ما زماني روي آنتن رفتيم که «نود» پخش نداشت.
وي در ادامه درباره حضورش در برنامه که آن را نسبت به بقيه برنامههاي استعداديابي متفاوت ميکند، اظهار کرد: چند نکته درباره برنامه ما وجود دارد که برنامه را از باقي تلنت شوها جدا ميکند. حضور ميزبان در برنامه ما با بقيه برنامههاي مشابه فرق دارد و من حسم اين بود که کارم در برنامه به عنوان وکيل و مدعي العموم بچه هاست. در تلنت شو ريتم خيلي بالاست؛ اجرا راي و تمام. من حس کردم براي بچه اي که دسترسي به جايي ندارند حضور من و گفتگوهايم با آنها و داوران کمک کننده است.
اين مجري يادآور شد: به هرحال ما چهار داور با سلايق مختلف داشتيم که هرکسي روي راي خود پافشاري ميکرد و تماشاگران هم در مواقعي ميخواستند نظرشان را تحميل کنند. من باز هم ميگويم دخالت در رايها را قبول دارم ولي خوب يا بدش بحث ديگري است.
عليخاني درباره تعامل با آموزش و پرورش نيز تصريح کرد: فکر ميکنم گاهي دوستان ما را با آموزش و پروش اشتباه ميگيرند در حالي که ما را بايد به عنوان يک برنامه تلويزيوني ديد. روزي که قرار شد اين برنامه را بسازم همه رفقاي دلسوزم گفتند در نميآيد، در تلويزيون نميشود چنين برنامه اي ساخت. بايد بگويم مردد هم شدم اما چيزي در درونم به من گفت که ميشود.
وي ادامه داد: من از نسل دهه ۶۰ هستم. در دوران کودکي و نوجواني ما چه کسي برايمان استعداديابي ميکرد. اوج چالشي که داشتيم قبل از کنکور بود. آن زمان به ما ميگفتند اگر حفظياتت خوب است برو رشته انساني و اگر حل کردني ات خوب است برو رياضي. حتي اگر کودک راديو خانه شان را خراب ميکرد ميگفتند حتما مهندس ميشود. در مدارس هم اوج تحسين ما کارتهاي صدآفرين بود. اگر توانسته باشيم در اين برنامه حسي را برانگيخته کنيم مه فکر ميکنم اين کار را کرديم، اتفاق مبارکي است. البته الان معضلات جدي درباره نگاه پدر و مادرها به استعدادها داريم که اميدوارم «عصر جديد» در اين روند استعداديابي تاثير بگذارد.
وي در ادامه درباره کپي بودن برنامه نيز عنوان کرد: خارج از تعقل است که هر يک از ما دوباره چرخ را اختراع کنيم. ماجراي تلنت شو قدمت چند دهه اي دارد و بيش از ۷۰ کشور اين تلنت شوها را برگزار ميکنند. اين مقايسهها براي من خيلي عجيب بود چون اگر بخواهيم اينجوري نگاه کنيم اخبار و خبرگزاري هم کپي است. اينکه چقدر متناسب با فرهنگ خود کار ميکنيم بحث ديگري است اما من اکنون درباره فرم و ساختار حرف ميزنم. بنابراين اين ماجرا که چقدر ميتوانيم برنامه را با فرهنگ خودمان منطبق کنيم خيلي برايم مهم بود. اين برنامه را نميشود با برنامههاي استعداديابي سال ۲۰۱۹ مقايسه کرد اما به نسبت اولين دورههايي که هر يک از اين کشورها برگزار کردند، خيلي بهتر بوديم.
عليخاني اضافه کرد: ما اين برنامهها را ديده ايم و فکر نميکنم تلنت شويي در دنيا باشد که نقال و خراط در برنامه اش آورده باشد چون اينها مختص ماست و اين از مهمترين نقدهايي بود که به ما شد. به نظرم فراتر از اثر اين منتقدان ميخواستند با تلويزيون طرف دعوا باشند مثلا ميگفتند ميز شما شبيه ايرانيها نيست در حالي که من واقعا نميدانم بايد چه کنم که ميزمان شبيه ميزهاي ايراني باشد. در اين مدت اجراهايي در تلويزيون ديده شد که تا الان ديده نشده بود و اين خيلي اتفاق ويژه اي بود مثل بچههاي خلاق پارکوکار که پيش از اين گمنام بودند. همچنين گفتگوهايي با مهمانان ويژه داشتيم و اتفاقاتي با اين ترتيب شکل گرفت که غنيمت بزرگي بود.
در ادامه بشير حسيني يکي از داوران برنامه گفت: ما حتي ۱۰ جذابيت اول تلنت شوها را درآورده بوديم و ديديم چهار جذابيت اول مثل مسايل جنسي و رقص را نميتوانيم اجرا کنيم. مورد ديگر حيوانات بود و ديگري ابزار ساز که البته همان ساز ابداعي هم با نگراني ما در برنامه حضور يافت پس ما تا ۴۰ درصد نميتوانستيم از جذابيت بقيه تلنت شوها استفاده کنيم اما مهمتر از همه ايمان عليخاني بود که باعث شد اين اتفاق شکل بگيرد.
وي يادآور شد: به نظرم سوال تقليدي بودن برنامه يکي دو ماه اول ايجاد شده بود و بعد از آن بسياري به اين نتيجه رسيدند که کار تقليدي اگر همسان سازي نشود فرهنگ ايراني زود آن را پس ميزند.
عليخاني در ادامه درباره بودجه برنامه عنوان کرد: من از شما خواهش ميکنم دعا کنيد به ما بودجه بدهند چون خيلي اوضاع ما خراب است. ما فينال را هم گرفته ايم و سفرهايي هم داشتيم اما الان يکي از بزرگترين معضلات ما مباحث مالي است. به نظرم کار ما از توليد سريال بسيار سخت تر است چون جلسات ارزيابي داريم که در آن ۱۱ نفر حضور دارند و خروجي آن جلسات است که نشان ميدهد بيچاره ميشويم يا نه!(ميخندد) بچهها از جايي هم به لحاظ دستمزد و هم انرژي بريده بودند اما اينکه اعلام شد برنامه ۷۰ درصد مخاطب دارد انرژي زيادي به ما پمپاژ کرد.
در ادامه بشير حسيني درباره طنز «ناخونک» که آيتمي درباره «عصر جديد» داشت، يادآور شد: در حوزه جامعه شناسي ميگويند مردم وقتي مساله اي برايشان مهم شود با آن شوخي ميکنند. براي ما هم هرچقدر اين شوخيها با نقدهاي مهمتري همراه بود ما هم با آن همراه ميشديم. من به پشت صحنه برنامه «ناخونک» هم رفتم و اتفاقا از طنز آن استقبال ميکنم. اگر خود ما نقد درست اجتماعي نکنيم از بيرون ميآيند و طومار ما را ميپيچند. همين الان چند مجموعه ديگر ميخواهند مثل برنامه ما توليد کنند که اميدوارم از مرز تقليد و ادا فراتر روند. خوشحالم که با ما شوخي شد با اين حال خيلي از برنامه سازان مخصوصا طنزپردازان خوششان نميآيد با آنها شوخي شود.برخي تصور ميکنند گريه از «ماه عسل» اختراع شده است و حتي اگر الان در استوديوي ما خاک بلند شود و اشک در چشم مخاطبان جمع شود، ميگويند من اشکشان را درآورده ام. تلنت شو زير مجموعه ساختار رئاليتي شو است و اين ساختار با احساس سر و کار دارد
عليخاني در ادامه درباره رده بندي سني که ناگهان در وسط برنامه ظاهر ميشد، توضيح داد: ما يک جاهايي درباره رده سني خيلي سخت ميگرفتيم و به سنين زير ۱۶ سال هشدار ميداديم که برخي صحنهها را نبينند در حالي که نوجوان امروز خيلي چيزها را ميبينند و ميدانند با اين حال در اين هشدارها بيشتر روي سخن مان با خانوادهها بود که اگر فرزندشان را ميشناسند که اهل ماجراجويي است حواسشان به او باشد. ميدانيد اگر در اين مورد بخواهيم خيلي محدوديت داشته باشيم و سخت گيري کنيم به عقب برمي گرديم اما بايد شکل و قاعده پيدا کند و همه تکليفشان را بدانند.
وي درباره اين مساله که از رويکردهاي «ماه عسل» در اين برنامه استفاده ميکند، عنوان کرد: برخي تصور ميکنند گريه از «ماه عسل» اختراع شده است و حتي اگر الان در استوديوي ما خاک بلند شود و اشک در چشم مخاطبان جمع شود، ميگويند من اشکشان را درآورده ام. تلنت شو زير مجموعه ساختار رئاليتي شو است و اين ساختار با احساس سر و کار دارد. فرق ما با بقيه تلنت شوها اين بود که پر از احساس بوديم؛ گاهي گريه مان ميگرفت و گاهي هم شاد ميشديم. حتي چند اتفاق در برنامه افتاد مثل ماجراي کمک به سيل زدهها که بي نظير بود و مردم بيش از ۷۰ ميليارد تومان به «عصر جديد» پول دادند و ۱۰ هزار محموله به اين مناطق فرستاده شد.
اريا عظيمي نژاد نيز درباره تجربه خود از داوري اين برنامه گفت: از مرحله دوم همه ما درگير احوالات شرکت کنندهها شديم. مرحله اول ابتدا به ساکن با آنها روبرو ميشديم و کارشان را ميديديم ولي مرحله دوم با ويژگيهاي آنها هم آشنا ميشديم و اين روي ما تاثير ميگذاشت. البته در مرحله اول مهارت بچهها برايمان مهم بود اما جايگاه آنها هم اثر داشت. اگر «عصر جديد» اين بعد را نداشت که با بچهها زندگي کنيم برنامه اي لوس و بي مزه ميشد. تلاش اين بچهها که سخت ميکوشند و زندگيهايي که داشتند براي من کلاس درس بود. من بالاي ۱۵۰ کار گروهي مثل فيلم و سريال انجام دادم اما اين کار به همت عليخاني رخ داد و از حضور در آن خرسندم.
بشير حسيني نيز در ادامه درباره تغيير رويکرد عليخاني از اجرا در «ماه عسل» و اين برنامه گفت: احسان با «عصر جديد» از سلطان غم به غول چراغ جادو تغيير جايگاه داد که البته بايد بگويم «عصر جديد» ۲ خيلي جدي تر برگزار ميشود.
منبع مهر