امروز نه تولد شماست که چراغانی کنیم و شعر آهو و کبوتر بخوانیم.
نه شهادت شما که برایتان نوحه کنیم و از زهر و تنهایی و فراقتان بسوزیم.
انگار یک روز را خودتان قرار دادید برای حرف زدن
برای گفتگو
برای نگریستن و گریستن
گرچه خیلی حرفها داریم از تو و برای تو
ای کاش گوش شنیدن هم داشته باشیم برای سخنان تو.. چشمی داشته باشیم برای دیدن تو...
نه آن که چون کوران و کران فقط اهل ناله زدن و فریاد کشیدن باشیم.
امروز، وقت زیارت مخصوص امام رضا علیهالسلام است.
زیارتی برای نگریستن و شنیدن و حرف زدن...
یا امام رضا
چقدر دلم میخواهد روزی برسد که به جای کرور کرور حرف گِل که خودش را جای حرف دل جا میزند.
جای این همه دلگیری و غصه ، به جای این همه گلایه و بار حاجت و گرفتاری
روزی میرسید که دلم برای غریب الغربا ییت پر میگرفت و شعله میکشید و به محضرت برای شنیدن و نگاه میرسیدیم.
آیا میشود روزی ما را به محضرت فراخوانی تا به جای آن که اینهمه ما از تو بخواهیم تو امری کنی و ما به گوش جان بشنویم؟
حیف و صد افسوس که ما شیعه نیستیم که پناه امام مان شویم و حاجت دل او را برآورده کنیم.
فریاد که جاده عشق و مدد شما به سمت ما از اساس یک طرفه است و این رمز غیبت ولی حاضر خداست.
روز زیارت مخصوصه شماست و دلم میخواهد بدون شعر گفتن برای پنجره و کبوتر و آهو و گنبد .... بی اعتنا به گنبد و ضریح و مرقد
تنهای تنها ، روبروی شما زانوی ادب زده و تو را زیارت کنم و در سکوتی که شایستهی مریدان است به کلمات مقدست گوش فرا دهم.
اللهم صل على علی ابن موسی الرضا المرتضی