۱۵ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۸:۳۸

با بی عدالتی نمی توان به موضوع حجاب وارد شد

چرا بر خلاف ایران در سایر نقاط جهان زنان مسلمان به حجاب به عنوان یک حق نگاه می کنند ؟
کد خبر: ۷۸
تابناک جوان:
زهرا گلرو مفرد ،کارشناس ارشد برنامه ریزی فرهنگی و مدرس دانشگاه علوم شهری است. وی دارای سوابق مختلف در زمینه مدیریت امرو زنان در نهادهای مختلف است . از این محقق و پژوهشگر اثری با عنوان "سرمایه اجتماعی " در دست انتشار است. با وی در مورد مهمترین چالش فرهنگی زنان یعنی موضوع حجاب به گفتگو نشسته ایم.
 

***

استاد،به نظر می رسد امروزه ، موضوع پوشش به یکی از چالش های اصلی فرهنگ زنان ایرانی تبدیل شده و مباحث گوناگونی در مورد آن مطرح می شود ، به عنوان آغاز گفتگو می خواستم از حضرتعالی سوال کنم. جایگاه این موضوع در فرهنگ دینی ما کجاست و چرا این قدر اهمیت آن در جامعه ایران بالا رفته است؟
 

•    ببینید موضوع پوشش در مدل بزرگ حیات طیبه اسلامی و سبک زندگی دینی یک موضوع فرعی است و به بیانی فرعی از فروع است .در واقع زمانی که ما از پوشش صحبت می کنیم باید قبل آن دایره ای بزرگتر ترسیم کنیم به نام حیا ، البته این دایره هم فقط پوشش دهنده ی زنان نیست و مربوط به مردان هم هست.

 
به عبارتی در زبان مثل ،حیا دارای دو بال است که یک بال آن زن است و یک بال آن مرد و مشخص است که هیچ پرنده ای بدون یک بالش نمی تواند پرواز کند.
 
حیا مخصوص زنان نیست و مخاطبش نهاد آدمی است،جنسیت مرکبی است که روح بر آن می نشیند. نهاد آدمی جنسیت بردار نیست.اصلا شما ببینید آیات سوره نور قبل از این که به زنان درباره ی عفاف و حجاب خطاب کند به مردان خطاب دارد.
 
یا در بیانات حضرت امیر می بینیم که حضرت می فرمایند:حیا از جوانمردی است. که باز در ادبیات عرب جوانمردی صفتی مردانه محسوب می شود و بیاناتی از حضرت رسول داریم که فرموده اند : حیاء نظام اسلام ای است یا حیاء همه دین است. مشخص است که خطاب این اصل به همه مسلمانان است و نه جامعه زنان .
 
اما مطلبی که هست متاسفانه این که چون پوشش خوب و بد به عنوان تجلی بیرونی حیا در بانوان مشهور تر است ، وقتی درباره ی نظام حیاء در جامعه اسلامی صحبت می کنیم کسی به تقاضای مردان هرزه چشم و بیمار دل توجه نمی کند و صرفا نگاه ها به سوی زنان و دختران متمرکز می شود.
 
یعنی از نظر شما موضوع بی حجابی هم مشمول نظام عرضه و تقاضا است؟
 

•    صرفا این طور نیست. به هر صورت بی حجابی جلوات و انگیزه های مختلفی دارد یکی از مهمترین آن ها بی اطلاعی از قواعد و قوانین است. من بسیاری از افراد را می شناسم که به خاطر اطلاعات غلطی که به آن ها می رسد ،این تلقی برای ایشان ایجاد شده که مثلا حجاب در قرآن مخصوص زمان خاصی است و یا به بیان عوام الناس حجاب به دل است.خوب این بی حجابی قطعا بی حیایی نیست.

 
اما موضوعی که باید بدان توجه داشت این که ما به موازات حجاب زنان،باید نظم آهنین بر نگاه و برخورد و روابط زن و مرد حاکم باشد.
 
در میان خانواده ها هم همین تبعیض ناشیانه و نا آگاهانه بین آموزشهای خانوادگی و تربیتی وجود دارد . یعنی یک دهم آموزش و سخت گیری که درباره ی عفت و پوشش دختران انجام می شود ، برای پسران چنین آموزشی وجود خارجی ندارد.کسی کنترل نمی کند که پدیده چشم چرانی چطور مانند نفت بر آتش بی حجابی می ریزد و نتیجه این دو عمل همسنگ می شود بی بند و باری اجتماع.
 
خانم گلرو در نظام حیات طیبه اسلامی، چه ارتباط فرهنگی بین حیا و حجاب پیش بینی شد ه؟
 

•    در نظام فرهنگی و تربیتی اسلام ما یک دایره بزرگ داریم به نام حیاء که عرض کردیم طبق حدیث پیامبر همسنگ دین نام برده شده است. این دایره اجزایی دارد که مهمترین تجلی آن دایره ای دیگری است به نام عفاف.

 
عفاف ثمره ای ارزنده دارد به نام صیانت که مانند بهداشت بر درمان تقدم دارد.یعنی به عبارتی سیستم معرفتی پذیرنده حیاء باعث پذیرش عفاف است و کسی که عفت و پاکدامنی به عنوان هدف او تعیین شده از خودش صیانت می کند و مواظب است که در مقابل قلیان ها نفسانی آلوده نشود.
 
لایه ی بعدی و بسیار مهمی که باعث قوام و ایستایی اندیشه صیانت و نگهداری است بحث قناعت است.گاهی به اشتباه قناعت تنها در امور اقتصادی معنا می شود. در حالی که معنای گسترده و جامعتر قناعت همین امور معنوی و فکری است.به عبارتی قناعت یعنی ما به حلال خود بسنده کنیم و به مال دیگری چشم ندوزیم.این قناعت در مباحث معنوی مانند نگاه و ارتباط به نظر می رسد مهمتر و حساس تر باشد.
 
حاصل آن ریشه و این بدنه تجلی حجاب در پوشش است. می بینید ما چه پیکره ی مستحکم و سترگی را رها کردیم و چسبیدیم به ثمره ی آخر. مثل این که شما یک درخت را که در لجن و نفت و زباله ریشه کرده را مکرر دنبال هرس کردنش باشی. مشخص است که میوه ی این درخت به هیچ وجه آن چیزی که شما می خواهید نمی شود.به نظرم مدیریت حوزه عفاف و حجاب باید افق کلانی به این نحو داشته باشد .
 
یعنی حضرتعالی منکر برخوردهای قهری و سلبی با این موضوع هستید؟
 

•    نگاه کنید ، به نظر من موضوع حجاب و عفاف یک موضوع خطی نیست. یک موضوع فرهنگی با 360 درجه جهت گیری است. مدیریت حجاب و عفاف اگر 360 طیف واحد از اقدام را بخواهد قطعا یکی از این طیف ها برخورد امنیتی با کسانی است که نظم اجتماع را به استهزا کشیده اند اما نه فراتر از همان یک احد یا دو واحد. اما حداقل با 359 طیف کار بر زمین مانده روبرو هستیم که هیچ کس در معماری حجاب و عفاف متولی انجام آن نیست.همانطوری هم که گفتم در بعد قهری و امنیتی آن هم کار نهی از منکر باید متوجه هر دو طیف زن و مرد باشد.شما نمی توانید به دخترها بگویید که خوب بپوشند و حجاب را رعایت کنند و از آن سو پسرهایتان با هرقیافه و هر نوع گشتن و هر نوع راه رفتن بچرخند و مزاحم نوامیس مردم شوند.

 
عدالت یکی از ابعادش این است که دختر ما در جامعه احساس کند،جامعه به همه بد پوششی ها و کج رفتاری ها حساس است نه فقط رفتار و اعمال او...
 
البته مشخص است که به خاطر ظرافت های برخورد با جامعه دختران و زنان مدیریت بحث عفاف و حجاب بهتر است در دست زنان باشد.

 

در بسیاری از خانواده ها این انگاره وجود دارد که پسر قبل از ازدواج باید تجارب دوستی و ارتباط با جنس مخالف را داشته باشد و به همین خاطر گاهی سخت گیری که روی دخترها انجام می شود،درباره ی پسرها اعمال نمی شود...
 
    در میان همکاران روانشناسان هم گاهی چنین نسخه های غربی تجویز می شود که مثلا قبل از ازدواج در کشورهای مختلف حالت استاندارد داشتن چنین ارتباطاتی و حتا روابط زناشویی قبل از ازدواج است.
 
من این نوع نگاه را به عنوان "تمنای آینده ی دست دوم" نامیده ام.به عبارتی یکی از مشخصات دوره گذار برخی جوامع این است که تجربه ی حتا ناموفق دیگران را برای خود می پسندند.
 
نکته ی اولی که این خانواده ها از ان بی خبرند ، آن است که حتا فارغ از بحث دین و شرع، نسبت به گزارش هایی که درباره ی گسترش ایدز، بارداری و سقط غیر قانونی ، و گسستگی نظام خانواده و پرورش نسل دسترسی کامل ندارند.در واقع این ها یک استدلال ناقص دارند ، که فرد باید قبل از ازدواجج رابطه ی عاطفی و جنسی با جنس مقابل را بیاموزد اما در میان این عرصه  اصلا اشاره نمی کنند که در مقابل سودهای اندک احتمالی این ایده چه خطراتی جوانان نوپا را تهدید می کند.
 
از سویی دیگر خانواده های پسر داری که چنین ایده ای دارند در نظر نمی گیرند که طرف این رابطه که آسیب می بیند قطعا یک دختر است که ممکن است بعدها پایش به خانواده ی ما ، به قبیله ی ما و به شهر ما باز شده و آسیبی که دیده را به گونه ای به ما بازگرداند.
 
در نظام تفکر غربی که مبتنی بر لذت است و این لذت باید تا مرگ ادامه پیدا کند( چون مرگ پایان همه چیز است) این تنوع طلبی چه برای مرد و چه برای زن دارای توجیه است. این تنوع طلبی نه تنها در عرص زناشویی و ارتباط مرد و زن ، بلکه تمدن کنونی غربی را به سراشیبی فزاینده هم جنس گرایی کشانده که به نابودی نهایی این تمدن منجر می شود.
 
البته باید بپذیریم که در زمینه ارتباط زن و مرد چه به لحاظ احساسی و چه به لحاظ زناشویی و جنسی ما مشکلات عمده ای در حوزه ی دانش داریم . تا جایی که به خاطر رسوخ ماهواره ها و رسانه ها امروز یک دختر به قول عوام آفتاب و مهتاب ندیده برای جوانان امروز جذابیت گذشته را ندارد.
 
اما به جرات باید گفت چاره ی این کار از بین بردن چارچوب های فرهنگی مان نیست. ما به راحتی می توانیم آموزش و پرورشمان را از این سکوت و بی آموزه بودن در این زمینه ها دربیاوریم و به جای تجربه بحث آموزش همگانی این مباحث را دنبال کنیم. مثل این که مبارزه با مواد مخدر را بدون تجربه کردن می آموزیم.
 
مطلب مهمی که به عنوان آخرین سوال مورد نظر ماست این که به هر صورت به نظر می رسد ما در زمینه حجاب با معضلاتی روبرو هستیم که شاید دیگر کشورهای اسلامی با آن روبرو نیستند. به نظر سرکار عالی منبع این تفاوت ها و راهکار رسیدن ما به نقطه ی مطلوب کجاست؟
 

•    جواب این سوال احتیاج به مقدمات سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی خاص خود دارد.ولی به نحو ساده باید به چند نکته مهم اشاره کنم.اول این که در جوامع اسلامی دیگر که فاقد حکومت اسلامی هستند یک جماعتی وجود دارند که بر روی موضع حجاب خودشان پافشاری می کنند.
این عده چون دارند با روند تهاجم فرهنگی کشورشان مبارزه می کنند، مبارزه شان به چشم می آید و دیده می شوند و این طور در نزد ما القا می شود که الان اکثریت جامعه این گونه هستند. در جامعه ی ما هم اکثر جامعه باحجاب و با حجب و حیابه چشم نمی آیند و ممکن است با دیدن افراد هنجارشکن فکر کنیم هم اکنون بی حجابی همه کس گیر شده است. اما در مجموع باید یک موضوع مهم را فراموش نکنیم که تفاوت دیدگاه ما و خارج از ایران را رقم می زند.

 
در سایر نقاط جهان زنان مسلمان به حجاب به عنوان یک حق نگاه می کنند که باید بتوانند از آن استفاده کنند.یعنی یک زن حق داشته باشد چهره و اندام خود را نگاه هوس آلود دیگران حفظ کند.
 
به نظر می رسد اگر چنین دیدگاهی یعنی همه گیر شدن مطالبه حجاب در جامعه به عنوان حق و مبارزه با سم پاشی رسانه ای  دشمنان کشور که این لباس یک اجبار کراهت بار است، صورت پذیرد بخش مهمی از راه رفته شده و می توان گفت کمتر از نفس سلیم و عفیفی است که این حق را برای خود نپذیرد.به هر صورت بخش نفس گیری از دایره 360 درجه ای ما در مدیریت حجاب مبارزه با تردیدهایی است که جنگ نرم به جوانان جامعه ی ما القا کرده است.
 
کبری حاجی محمدی کشمرزی
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
گزارش خطا
تازه ها