به گزارش
تابناک جوان به نقل از فارس، محمد صابری کارشناس میز سینما «سلام صبح بخیر» صبح امروز میزبان حامد عنقا نویسنده و تهیه کننده برای گفتگو درباره سایه بلند نام رضا در سینمای ایران بود.
عنقا ابتدا درباره انتخاب اسم برای شخصیتهای سریالهای خودش و تکرار اسم حامد توضیح داد: اسم هر کاراکتر درِ ورودی نویسنده به جهان او است برای همین همه نویسندهها تا وقتی که اسمی برای شخصیت پیدا نمیکنند جهان او را هم نیافته اند. گاهی وقتی اسم یک کاراکتر عوض میشود ناخودآگاه جهان نویسنده بهم میریزد. مثلا در سریال «تنهایی لیلا» حامد به محمد تبدیل شد و گرچه نام محمد باشکوهتر است، اما باعث شد شرایط برایم سخت شود.
وی افزود: کاراکتر لیلا وقتی ما میخواستیم سریال «تنهایی لیلا» را بسازیم اسم دیگری داشت. بنا داشتیم سه گانهای درباره عشق متفاوت زنانه کار کنیم و حسین لطیفی گفت: اگر میخواهیم این کار را کنیم اسمی باید انتخاب کنیم که جاودانه باشد؛ حتی صحبت از نام شیرین شد، اما او در تاریخ قدری قلدر است و لیلا دل شکستهتر و مناسبتر است. البته این اسم فقط در دو کار من بود، اما اسم حامد از اولین کارها حتی آثار تاریخی وجود داشته است.
این فیلمنامهنویس تاکید کرد: وقتی از نام رضا حرف میزنیم خود این کلمه برای ایرانیها مهم است و با توکل و پذیرش و ایمان ناظر به نتیجه همراه است. ربطی به جبرگرایی و تقدیرگرایی ندارد و از رضایت و خرسندی از آنچه برایت رخ داده میگوید. شخصیت مهم سریال «سفر سبز» حسین لطیفی با نام حاج رضا مصداق همین موضوع و شعر «با توکل زانوی اشتر ببند» مولوی است و این شخصیت در آزمونی قرار میگیرد و این رضا بیشترین نزدیکی را به کلمه رضا دارد.
عنقا با اشاره به فیلم «خانهای روی آب» ادامه داد: در خانهای روی آب آقای فرمانآرا علی الظاهر با یک آدم لاقید بیاخلاق عیاش طرف هستیم که در مسیر مواجهه با یک پسر حافظ قرآن انگار که روزنهای برای او باز میشود و در نهایت به رهایی و آرامش میرسد و مثل نام خانوادگیاش سپیدبخت، به سفیدی بخت و اقبال میرسد.
در ادامه صابری به مرور دیگر رضاهای سینمای ایران از جمله روحانی «طلا و مس» پرداخت و سپس از نقش رضا در آثار مسعود کیمیایی نام برد که با بازی هنرمندان مختلفی، چون فرامرز صدیقی در «دندان مار»، فرامرز قریبیان «ردپای گرگ»، قریبیان در «تجارت»، زنده یاد حسن جوهرچی در «ضیافت»، محمدرضا فروتن در «اعتراض»، عزت الله انتظامی در «حکم»، قریبیان و امین تارخ در «رئیس» و پولاد کیمیایی در «جرم» شکل گرفتهاند.
عنقا در این خصوص اظهار کرد: مسعود کیمیایی بیش از چهار، پنج دهه است که در سینما خاطره میسازد و شخصیت رضا شاید از اولین سالهایی که او کارش را شروع کرده در آثارش حضور دارد و حتی در نام فیلمی مثل «رضا موتوری» به عنوان یکی از فیلمهای معترض آن زمان وجود دارد. وقتی رمان سه جلدی جسدهای او را هم میخوانی میبینی کاراکتر رضا در آن وجود دارد و نشان میدهد رضا برای مسعود کیمیایی شخصیت فیلم او نیست بلکه کسی است که در محله امامزاده یحیی یا خیابان ایران فعلی و عین الدوله سابق قدم میزده کنارش بوده یا در کودکی با او به گود عربها میرفته. شاید کسی بوده که در مدرسه با هم از دیوار پایین میپریدند. شاید همان کسی است که کیمیایی در خاطراتش از انقلاب و اتفاقات دهه ۵۰ از او نام برده یا کسی که دست خونیاش را در حوض میدان انقلاب شسته است و...
تهیه کننده و نویسنده «پدر» یادآور شد: رضا فقط، چون یک اسم زیبا و جذاب و برای ما چندوجهی است، در آثار کیمیایی نیامده بلکه به بیرون از جهان داستان کیمیایی برمیگردد. شاید وقتی او در خانه کوچه روبروی سینما صحرا با ایران خانم خواهرش زندگی میکرده رضا را میدیده و... فکر میکنم در این باره به جای اینکه با منتقدان علاقمند به او از جمله آقای طوسی حرف بزنیم، بهتر است با روانپزشک او حرف بزنیم که وقتی کیمیایی خاطرات خود را دوره میکرده، کجای کودکی یا جوانی این رضا بوده است.
وی با اشاره به آرمانخواهی که وجه مشترک شخصیت رضا در فیلمهای متفاوت کیمیایی است، افزود: نسل کیمیایی آرمان خواه هستند و آن رضای زندگیاش هم لابد اینگونه بوده است. آرمانخواهی که جبر اجتماعی به سمتی میبردش که عاصی میشود. درباره شخصیت رضا سرچشمه هم، چون پولاد آن را بازی میکند جذابیت دو وجهی برای کیمیایی داشته است.
عنقا در پایان گفت: اینکه فیلمسازی مثل کیمیایی در یکی از فیلمهای خوبش اسم دو کاراکتر اصلی را رضا میگذارد خطای فیلمساز نیست یا به قول امروزیها او سوتی نداده بلکه داشته به چیزی اشاره میکرده است. بنا بر این رضا بیش از اینکه از جهان داستانی او بیاید از دل زندگیاش میآید.