کیسان دیباج نقش سهراب در از سرنوشت را بازی می کند. راستین عزیزپور بچگی سهراب در از سرنوشت ۱ بود. این سریال در چهار فصل تولید و از تلویزیون پخش شد. قبلا در مطلب بازیگر نقش هاشم در از سرنوشت فرزند کیست؟ (بیوگرافی و عکس) نقش هاشم را معرفی کردیم. در ادامه با بیوگرافی بازیگر سهراب در از سرنوشت آشنا می شوید و در انتها گفتگویی از کیسان دیباج خواهید خواند.
کیسان دیباج در تاریخ ۲۰ آذر سال ۱۳۷۴ در تهران به دنیا آمد. او تنها یک خواهر دارد و فارغ التحصیل مقطع کارشناسی رشته نمایش است. دیباج که از کودکی به هنر علاقهمند بود و آرزوی بازیگری و خوانندگی داشت، در رشته نمایش ادامه تحصیل داد و در کنار بازیگری به خوانندگی نیز مشغول شد.
کیسان دیباج در نواختن پیانو تبحر دارد و سبک خوانندگی پاپ را انتخاب کرده است. دیباج علاوه بر هنر، به ورزش نیز علاقه دارد و رشته دوچرخهسواری کوهستان از ورزشهای موردعلاقه اوست که سالهاست به صورت حرفهای آن را دنبال میکند.
کیسان دیباج به طور جدی و از سال ۹۵ بازیگری را با گروه تئاتر صحنه آغاز کرد. اولین تجربه او در زمینه تئاتر مربوط است به زمانی که او برای بازی در تئاتری به کارگردانی و نویسندگی محمد یعقوبی در زمستان ۱۳۹۵ به روی صحنه رفت. این تئاتر که عنوان آن "تنها راه ممکن" بود، در تالار سایه، یکی از زیر مجموعههای تئاتر شهر بر روی صحنه رفت.
«کیسان دیباج»، بازیگر نقش سهراب در سریال از سرنوشت، با اشاره به تفاوتهای بازی در فصل سوم نسبت به فصل قبل گفت: در فصل دوم از آنجا که نقش ۱۸-۱۹ سالگی را بازی میکردیم باید یکسری خامیها را در بازیمان قرار میدادیم تا برای مخاطب باورپذیر باشد. در حقیقت باید همانند یک نوجوان عمل میکردیم و واکنشمان نسبت به چالشها و موضوعات اینگونه میبود، اما در فصل سوم، هاشم و سهراب ۲۶ سالهاند و علیرغم برخورد با چالشهای بزرگتری در مسیر زندگی، تجربه بیشتری کسب کردهاند و پختهتر شدهاند. این تفاوت در بازی تعمدی و برای نمایش این تفاوت سنی است.
او با اشاره به تفاوتهای شخصیتی بین هاشم و سهراب و پررنگتر شدن آن در فصل سوم گفت: همانطور که در فصلهای گذشته دیدید، شخصیت هاشم از همان بچگی بازیگوشتر است و سهراب بیشتر فکر میکند و داناتر است. این اختلاف در فصل سوم پررنگتر هم شده است. هاشم هنوز شوخیهای خود را حفظ کرده و شاید در خیلی از جاها تصمیم شتابزده بگیرد در حالی که سهراب سعی میکند اتفاقات را کنترل کند.
دیباج با اشاره به چالشهای فصل سوم از سرنوشت و نزدیک بودن این چالشها به دغدغههای نسل جوان گفت: در فصل سوم از سرنوشت، یک سری گرهها و چالشهای اصلی از فصل اول و دوم وجود دارد که آرام آرام باز میشود. علاوه براین، یک سری اتفاقات جدید نیز پیش روی هاشم و سهراب قرار گرفته است که تلاش میکنند آنها را حل و فصل کنند. این چالشهای جدید، نگاه عمیقتری به مسائل روز داشته و دغدغههای نسل جدید را به تصویر کشیده است.
وی اظهارداشت: همین موضوع باعث جذابیت بیشتر داستان شده و کمک کرده است نسل جوان ارتباط بهتری با دو شخصیت اصلی داستان برقرار کنند.
بازیگر نقش سهراب در مورد زوج هنری خود با دارا حیایی گفت: از بازی کنار دارا لذت میبرم. از همان روز اولی که کنار هم قرار گرفتیم، به خوبی هماهنگ شدیم و سعی کردیم به یکدیگر کمک کنیم. بازی یکدیگر را به خوبی میشناسیم و همین امر باعث شده است که نقشمان به عنوان دو رفیق صمیمی، خیلی خوب از آب دربیاید.
او در مورد اینکه آیا پیشنهادی برای بازی کنار یکدیگر داشتهاند یا خیر، گفت: نقشهایی وجود داشته است که به هر دوتایمان پیشنهاد شده باشد، اما فعلا پیشنهادی برای بازی کنار یکدیگر نداشتیم.
بیشتر بخوانید:
بخش هایی از گفتگو با بازیگر نقش سهراب در از سرنوشت را به نقل از جدول یاب می خوانید.
با سریال از سرنوشت سر زبانها افتادید. فکر میکردید این مجموعه تا این حد باعث دیده شدن شما شود؟
همان موقع از روی فیلمنامه و کاری که قرار بود انجام شود، مشخص بود که این کار میتواند کار خوبی شود و ما همه سعی خودمان را کردیم کاری تولید کنیم که مردم دوست داشته باشند. خدا را شکر مورد استقبال واقع شد و مردم دوست داشتند.
از دو سری قبلی کدام بیشتر مورد استقبال قرار گرفته است؟
نمیتوانم بگویم بیشتر کدام، چون به هم مرتبط هستند، ولی فکر میکنم فصل دوم که بخش نوجوانی شخصیتها بود، بیننده بیشتری داشت و حدس میزنم در فصل سه، بینندههای ما بیشتر شوند، به این دلیل که سریال الان طرفدار خودش را دارد و امیدوار هستیم بیشتر هم بشود.
کلا از کودکی عشق و دغدغه من بازیگری و موزیک بوده است. در دانشگاه هم تئاتر خوانده ام و تئاتر بازی کرده ام. از اول هم قرار بود بازیگر شوم و هدف من از بچگی همین بوده است.
از طریق دوستان تئاتری به دفتری معرفی شدم و به این دفتر رفتم. برای نقشهای هاشم و سهراب از چند صد نفری تست گرفتند و خدا را شکر من قبول شدم.
همبازی شما «دارا حیایی» هم به همین شکل انتخاب شدند؟
بله، از دارا هم مثل من تست گرفتند و روند انتخاب شدن هر دوی ما به یک شکل بود. مثل باقی متقاضیها تست داد و پذیرفته شد.
از طریق یکسری دوستان مشترک «دارا» را میشناختم، ولی بعد از سریال، رابطه ما خیلی صمیمانه و نزدیک شد.
در میان حرف هایتان گفتید موسیقی کار میکنید.
بله، از نوجوانی پیانو میزدم. برای خودم ترانه مینویسم و روی آن ملودی میگذارم و یک آهنگ منتشر شده به نام «یعنی میشه» هم دارم. بقیه موزیک هایم را هنوز منتشر نکرده ام، ولی موزیک را هم خیلی جدی کار میکنم.
این وقفه پخش موزیک بعدی چرا پیش آمده است؟
یک سال و نیم گذشته دائم سر فیلمبرداری بودم و، چون نقش من خیلی اصلی بود و فیلمنامه به شکلی نوشته شده بود که همه جا هاشم و سهراب حضور داشتند، در نتیجه فکر میکنم فقط چند روز کار نکردم و تقریبا هر روز سر فیلمبرداری بودم.
با این حساب اولویت، بازیگری و سپس موسیقی است؟
نمیتوانم اینگونه بگویم، ولی، چون بیشتر کارهای موزیک را خودم میکنم، پس به نوعی موسیقی برای من کار دلی است و بیشتر روی بازیگری تمرکز دارم.
کارهای همه را دنبال میکنم. همه فیلمها و موسیقیها را از همه کشورها میبینم و میشنوم تا ببینم چه اتفاتی میافتد و سعی میکنم یاد بگیرم. آدم خاصی در ذهنم نیست، مثلا میتوانم از میلاد درخشانی اسم ببرم که کارش را خیلی دوست دارم. اگر بخواهم اسم ببرم خیلیها هستند.
آهنگی وجود دارد که این روزها بیشتر بشنوید؟
علیرضا قربانی سه ترانه برای سریال هم گناه خوانده که این روزها آنها را زیاد گوش میکنم و البته آلبوم آخر «جاستین بیبر» را.
نه، آنطور نبوده که بگویم دوست دارم شبیه آن آدم باشم، ولی همیشه سعی میکنم از همه یک چیزی یاد بگیرم. در نهایت دوست دارم چیزی را که درون خود من وجود دارد، ارائه بدهم.
دوست دارید در کنار کدام بازیگر و برای کدام کارگردان کار کنید؟
قطعا کار کردن کنار بزرگان هم لذت بخش هم باعث افتخار است، اما اسم عزیزی در ذهنم نیست که بخواهم بگویم. در میان کارگردان ها، اما دوست دارم با اصغر فرهادی، سعید روستایی و بهرام توکلی کار کنم.
بازیگر ماندگار که خیلی داریم. قطعا کسانی که کارشان خوب باشد و مردم دوستشان داشته باشند، ماندگار میشود و ان شاءا… اگر مسیرشان را درست بروند، ماندگار هم میشوند.
قطعا! تلاش میکنم «ماندگارترین» باشم.
بیشتر دوست دارید چه نقشهایی را بازی کنید؟
خیلی برای من فرقی نمیکند، یعنی ابایی ندارم که نقش منفی یا مثبت باشد، خیلی فرقی نمیکند و مهم این است که آن نقش را دوست داشته باشم، فضای فیلمنامه و اینکه آن نقش را بتوانم زندگی کنم.
با این سریال به مخاطبان شما افزوده شد. نظر آنها چقدر برای شما مهم است؟
خوشبختانه سریال را خیلی دوست داشته اند و نظرها بسیار زیاد است. شاید وقت نکنم همه آنها را جواب بدهم، ولی قطعا همه را میخوانم و همه آنها برای من مهم و با ارزش هستند. ارزش دارند، چون کار ما برای مردم است و نهایتا در هر کار هنری مهم این است که مردم آن را دوست داشته باشند. به نظر من اگر یک هنرمند بتواند کاری انجام بدهد که مردم آن را دوست داشته باشند، برده است.
بیشترین کامنتی که دارید چیست؟
قلب و اظهار لطف!
شهرت را دوست دارید؟
نمیتوانم بگویم صرفا شهرت را به خاطر شهرت دوست دارم. دوست دارم در حرفه خودم کاری انجام داده باشم که مردم خیلی دوست داشته باشند.
فکر میکنید ده سال بعد کجا باشید؟
نمیشود بگویم که دقیقا در کجا ایستاده ام، اما تمام تلاشم را میکنم که به همه آن هدفهایی که برای خودم مشخص کرده ام، تا ده سال آینده برسم، چه در هنر و چه در زندگی شخصی ام.
خط قرمزهای شما چیست؟
تمام تلاشم را در زندگی ام میکنم که آدم درستی باشم. خیلی سعی میکنم آن چیزی باشم که نشان میدهم، دروغ نگویم، پشت سر کسی صحبت نکنم، قضاوت نکنم. چون دوست ندارم این موارد برای خودم اتفاق بیفتد، سعی میکنم انجام ندهم.
زندگی را چه رنگی میبینید؟
زندگی را شبیه یک رنگین کمان میبینم.
بله، فوتبالی هستم و از بچگی مثل بیشتر پسرها که دوست دارند فوتبالیست شوند، من هم دوست داشتم فوتبالیست شوم. اتفاقا فوتبال من هم خوب است و تیم مورد علاقه ام از بچگی رئال مادرید بوده است. فوتبال داخلی را هیچ وقت دوست نداشته ام.
چهره جذاب چقدر برای انتخاب بازیگر موثر است؟
بستگی به سلیقه کارگردان دارد.
شما خوش چهره هستید؟
این را دیگران باید بگویند، ولی خدا را شکر من از چیزی که هستم، راضی ام.
در دوران دانشجویی رشته من تئاتر بوده، منتهی بین تئاتر و سینما، سینما را انتخاب میکنم، چون تصویر را بیشتر دوست دارم. برای تماشا کردن هم همینطور، من خیلی فیلم میبینم و اگر بی اغراق بخواهم بگویم، هفتهای سه فیلم میبینم و این عادت خوبی است که دارم.
خیلی اهل حاشیه نیستید، این تعمدی است؟
بله، اهل حاشیه نیستم و حاشیه را بلد نیستم. بلد نیستم چطور باید حاشیه درست کرد.
چهار چیز که به جزیره تنهایی خودتان میبرید؟
لپ تاپ که بتوانم فیلم ببینم و چیزی که بتوانم سر خودم را گرم کنم، مثلا پیانو و یک توپ که با خودم بازی کنم و روپایی بزنم!
و چهار شخصیتی که دوست دارید از نزدیک ببینید؟
هانس زیمر، رابرت دنیرو، مارلون براندو و کریستیانو رونالدو!
جلوی آینه تمرین جایزه گرفتن میکنید؟
من همیشه در خانه با خودم تمرین جایزه گرفتن میکنم، رویاهایم را با خودم تمریم میکنم و در رویاهایم کلی سیمرغ برده ام.
صددرصد! همه تلاش خودم را میکنم.
و برای آن لحظه حرف هایتان را آماده کرده اید؟
بله، سخنرانیهای من کامل است که البته هر دفعه تغییر میکند. من در ذهنم رویا ندارم و اینها هدف است. هدف گذاریهای من پله پله است، مثلا گفتید ده سال دیگر خودتان را کجا میبینید؟ همیشه دوست دارم که هر روز کاملتر باشم و هر روز سعی میکنم حتی در اوج خستگی حتی یک قدم در مسیری که دنبالش میکنم، پیش بروم. نتیجه آن را هم دیده ام و واقعا موثر است. تفاوت آدمهای موفق با آدمهایی که به هدفشان نمیرسند، در این ادامه دادنها و نبریدن هاست.
نود و نه سالگی تان را چگونه تصور میکنید؟
دوست دارم همیشه سلامت و بشّاش باشم. دوست دارم از این پیرمردهای باحال، خیلی روی فرم و خوش اخلاق باشم.
غیر از هنرپیشگی چه هنری را دوست دارید که نمیتوانید انجام بدهید؟
نقاشی را خیلی دوست دارم.
خدا را به خاطر جایگاه و تمام چیزهایی که در زندگی دارم شکر میکنم، اما من کلا آدمی راضی نیستم، یعنی مثلا الان که جلوی شما نشسته ام، به این فکر میکنم که فردا باید چه کارهایی انجام بدهم.
گردآوری: تابناک جوان