من ۲ سال قبل از دولت شهید رئیسی به یکی از بخشهای دولتی پیوستم.
سال ۹۶ هم به رفقا میگفتم یک سری از رفقای انقلابی ما میخواهند با خرج کردن قداست آیتالله رئیسی، واپسین سرمایههای معنوی و اجرایی انقلاب را به مسلخ مسائل روزمره بیاورند.سال ۱۴۰۰ نیز دقیقا همین مساله عینیت یافت و ایشان که با سابقه اجرایی و پاکدامنی مثال زدنی اش، از امیدهای آینده انقلاب بود را به صحنه آوردند تا از جان و آبرویش برای ادامه انقلاب هزینه کند. اما قطعا دولت یک نفر نبود. نیاز به تیمهای اجرایی داشت که بسیاری از افرادی که ظاهرا در جبهه انقلاب هستند هم از تامین مناسب آن برای دولت سیزدهم مضایقه داشتند.
من اطمینان دارم برخی از آه و افسوس های بلند الان همین افراد و جمله مشهور پیرمرادمان دلم برای رئیسی سوخت دقیقا مربوط به همین افراد است که فرصت او را سوزاندند.
همانهایی که به جای تیمهای چابک و قوی بخش مهمی از زمان محدود دولت شهید را به آزمون آدمها و تئوریپردازیهای فاجعهبار هدر دادند.
فراموش نکنیم افتضاحات وزارت کار یک میلیون تومانی را که با یک مصوبه عوضی ۲۷ درصد تورم به سال اول دولت اضافه کرد.
فراموش نکنیم انها که آن وزیر فقید را به رغم اطلاع از بیماری صعب العلاجش بر صدر نشاندند تا آخر بحث مسکن مورد تعهد دولت با عقب ماندگی به تعهد نرسد.
آن رئیس بانک مرکزی بیتجربه راآن وزیر صنعت را که با یوسف پیامبر در جلسه اعتماد مقایسه و بادش کردند درد بی درمان آموزش و پرورش راو سیاهی آن وزیر کشاورزی را و دهها مدیر ارشد ریز و درشت تحمیلی که با ادعا و ادا آمدند و سال دوم و سوم دولت صرف عزل و ترمیم زخمهای عفونی عملکردشان شد.
و الا بخدا به پیر به پیغمبر نیاز نبود رئیس جمهور به جای استاندار ویژهای که با اختیارات تام به خوزستان رفته بود و به جای کارهای جهادی با دلقکها عکس یادگاری میگرفت؛ غصه فاصلاب اهواز را بخورد.و حالا که دور چرخید هسه ساله کشور را به همان جناحی که از آن قدرت تحویل شده بود، پس دادند، همانها که در جفای به شهید جمهور و جبهه انقلاب متهماند، مدام اشک میریزند و ابراز دلتنگی میکنند.
صادقانه از سر دلسوزی میگویمدوستان دکتر پزشکیان باید عبرت بگیرند و اگر پزشکیان را دوست دارند، دور او و وزرایی که باید از فیلتر یک مجلس کاملا منتقد بگذراند را خالی کنند تا آنها با فراغ بال بتوانند با بازیابی اوضاع و کنترل و مدیریت آنپیش از هر چیزی آبروی دولت چهاردهم را حفظ کنند.خود آقای پزشکیان و نسلی که از دوم خرداد و سوم تیر گذشته و در هوای سطل آشغالهای سوخته سال ۸۸ نفس کشیده می داند ته این بالا و پایین ها هیچ خبری نیست.
نسل ما میداند، همین امروز که خبرنگارها برای ثبت در تاریخ عکس هایشان را از قسم خوردن مسعود پزشکیان گرفتند، دولت را باید پایان یافته تلقی کرد.همان طوری که نه لقب سردار سازندگی ماند و نه حلاوت عبای شکلاتی و کاپشن احمدی نژادی و رنگ و اتوی محاسن خلف او.آنچه میتواند بماند اما سدهای هاشمی و رشد سیاسی اجتماع خاتمی و مسکن مهر خلف او و برجام روحانی و شهادت و خلوص رئیسی است.همانطوری که ممکن است با گذشت سالها همچنان از اشرافیت و درگیری و انحراف و تنبلی و بینظمی این دورهها نیز به بدی یاد شود.
دولتمردان جدید به مقتضای سنشان شاید بیشتر درک کرده باشند که کان الدنیا لن تکن همین امروز باید ارزیابی کنند که خروجی سیل رزومهها و بازی های مسخره رسانهای که برخی برای سمت گرفتن میکنند ، چه شخصیتی از دولت چهاردهم در ذهن تاریخ و مردم خواهد ماند.به پزشکیان رحم کنید و اگر او را دوست دارید خودتان و ارتباطات تان را از فشار آوردن به او و دولتش دور کنید.