تابناک جوان:
واپسین روزهای زندگی پیامبر ،به تلخی میگذشت.منافقین متوجه بیماری رسولخدا شدند و اجازه ندادند،لشکر اسلام برای دفاع از مرزها رهسپار شود.
مدعیان قدرت ، یکی یکی جیش اسامه را ترک کردند و هیاهوی بیماری حضرت، پیامبران دروغین را به تکاپو انداخت.
غوغای نامحرمان به خانهی خواجه نیز رسید و به گزارش طبری فریادهای تفرقه اجازه نداد وصیتنامهای از سوی رسول_الله (ص) نوشته شود.
روز بیست و هشتم پیامبر رحمت نگران از عاقبت فتنهی اجتماع امت برای انهدام میراثش نفسهای واپسین را میکشید.
جامعهای که بعد از فتح مکه دارای پنج خط متمایز بود.
گروه نخست اندک موالیان بیادعای خط ناب نبوت بودند که برنامهای جز ادامه راه پیغمبر نداشتند. اینها به دور علی جمع شدند و تا دفن پیامبر و تدوین قرآن، بدست علی(ع) هیچ کاری را روا نداشتند
گروه دوم اما طلبکاران انقلاب بودند.که گرد سعد ابن عباده حلقه زدند.
آنها اعتقاد داشتند که حکومت پیامبر از نصرت انصار بوده، پس به این عقیدهی شرک آلود، بر آن شدند که سهم خود را از نهضت زودتر از دیگران بر دارند.
گروه سوم اما دشمنان فرهنگی انقلاب بودند. بنی امیه گرچه به دلایلی نقدا امیدی به حکومت نداشتند اما راغب بودند با تغییر ساختار فکر جامعه و ارتجاع به ارزشهای جاهلیت نژادی ، مقدمات سیطره خود را در میان مدت فراهم کنند.این گروه در آغاز کار بیعتش را سر نژادپرستی به علی(ع) تقدیم کرد اما در نهایت با ترور عمر و تحریک مردم به قتل عثمان زمینه را برای خروج سیاسیاش فراهم نمود.
گروه چهارم یا سامریها به بیان امام یازدهم ، حزب سیاسیون طمعکار و به تعبیر علامه عسکری یهودیان پنهان جریان اسلام بودند.ورود این افراد به توصیه یهود بود. زیرا یهود میدانست که بالاگرفتن کار اسلام قطعی است و این به زوال بنی اسرائیل منجر خواهد شد.بنابراین باید نفوذی انجام میگرفت که این امر سالها به تعویق بیفتد.
پیشینیان این گروه که در تورات و ملحقات ان درباره پیامبری که از فاران ظهور می کند ، خوانده بودند ، سال ها و نسل ها در حجاز کمین کردند که این پیامبر را بیابند و وعده خدا را به عقب بیندازند.
اینها در واقعه حنین پیامبر را ترور کردند.سپس برای مسمومیت او طرح ریختند و در نهایت نیز سقیفه را به انجامی که نباید رساندند.
امیرمومنان علیه السلام در حال تجهیز پیامبر بود که خبر رسید در سقیفه کودتا در حال شعله کشیدن است.دفن پیامبر و تدوین قرآن برای خاندان رسالت از همهچیز مهمتر بود.
حتی حمله به خانه فاطمه(س) باعث غفلت امام از وظایفی که بر دوش داشت نمیشد. اما در وقت بازداشت علی، روبروی مقام پیامبر،مولا آیهای را خواند که در آن دلیل سکوت هارون در مقابل فتنهی گوساله سامری ذکر شده بود.
این گروهک توانستند اسلام را از درون تهی کنند.
جنگ خارجی مداوم ، بنیاد اقتصادی اقشار بیابانگرد را تقویت میکرد و امکان ارزیابی و سنجش درونی را میگرفت.
جامعهای که مدام در تهدید خارجی باشد، هیچ جایی برای تسویه و پالایش درونی ندارد و بنابراین هیچ خطری حکام دو دهه بعد از پیامبر را تهدید نمیکرد.
دسته پنجم اما مسلمانان بیتفاوت بودند. در میان تمام احزاب دو ساله آخر زندگی پیامبر، حال هیچ دستهای از ایشان رقتبارتر نبود.
آدمهای ظاهرالصلاحی که به دلیل نداشتن انگیزهی خوب فهمیدن ، معمولا از سوی قدرتها مورد شدیدترین سوءاستفادهها قرار میگیرند.
رسالت سه ماههی زهرای اطهر(ع) بعد از حیات پدر ، گفتگو با این گروه بود.
افرادی که چه برای حق و چه برای باطل فقط سیاهی لشگر هستند.
بسان گلهی چشم بسته به دنبال سر هم راه میروند و بیتصمیم هیزم منجیق باطل و گاهی شاخسار شجرهی حق هستند.با اینحال تاریخ ، اثبات کرد که جهان بر مدار عافیتطلبیشان نخواهد چرخید.
واقعهی حرّه و پس از آن استیلای حجاج که بر مدینه فرار رسید و این خشکه مقدس های سجاده به جان که طرفدار اسلام غیر سیاسی بودند ،نوبتی هم بود باید تقاص عافیت طلبی پس می دادند؛ پس اکثر بزرگان مقدس یثرب با شمشیر امویان و مروانیان فهمیدند که اگر دست به بیعت حق دراز نکردند، باید به بوسیدن پای باطل و مرگ زیر چکمهی او تن بدهند.
نگرانی پیامبر برای امتی بود که در قرن نخست هجرت ،پس از او یا باید تن به شهادت میداد و یا زیر هجمه فتنههای پیش رو نفله میشد و راه سومی هم وجود نداشت.