سریال سنجرخان به تازگی از تلویزیون پخش میشود که داستان یکی از سرداران کردستان را روایت میکند. آیا میدانید سنجرخان یک شخصیت واقعی است و در تاریخ ایران نماد مقاومت در برابر بیگانگان است. عکس سنجر خان که منسوب به این شخصیت است هنوز باقی مانده است. بنایی در سنندج به نام عمارت سنجر خان وجود دارد که ثبت ملی شده است. می خواهیم در این مطلب تابناک جوان با سنجر خان وزیری واقعی بیشتر آشنا میشوید.
در تاریخ سنجرخان وزیری نرانی ملقب به سردار اکرم، مبارز و آزادیخواه کرد و از فعالان انقلاب مشروطه بود که در برابر حضور نیروهای انگلیسی و روسی در منطقه کردستان به مبارزه علیه آنان پرداخت. او در دهم محرم ۱۳۳۹ قمری توسط برادرخوانده اش کشته شد.
سنجر خان فرزند حاج یوسف مالک روستای نران از توابع شهر سنندج و فرزندجیران خانم از خانواده اردلان و فرزند چهارم از ۹ فرزند خانواده است. بعد از فوت پدر به علت خصومت برادرانش با وی (سنجرخان و یکی از برادرانش از مادری دیگر بودند) مجبور به ترک روستا و زادگاه خود میگردد و بعد از خریداری کردن زمینی در میانگروران و احداث روستایی در همان محل مشغول به کار کشاورزی و دامداری و زندگی خود میشود و با در اختیار گذاشتن خانه و زمین به کشاورزان عدهای از مردم همان منطقه را به دور خود جمع میکند و همزمان با کارهای کشاورزی و دامداری رعیت و افراد روستای خود را به کار یادگیری سواری و آموختن فنون جنگاوری وامیدارد.
تاریخ تولد سنجرخان وزیری نرانی مشخص نیست. اما محل تولد او روستای نران از توابع شهرستان سنندج بودهاست.
پدرش میرزا محمد وزیری نرانی، دو همسر داشت که سنجرخان و برادرش یداللهخان از همسر دوم او به دنیا آمده و برادرخواندهاش به نام میرزا خلیل خان که بعدها سنجرخان را به قتل رساند از همسر اول وی بود. مادر سنجر خان جیران خانم خواهر سردار حاجعلی خان رستمی موسیوند کلیایی از کردهای کرمانشاه وبزرگ ایل موسیوند کلیایی بود.
مادر سنجرخان شیعه و پدرش اهل تسنن و شافعی مذهب بود. تبار سنجرخان از سمت پدر به خاندان وزیری و از طرف مادر به خاندان رستمی و اردلان میرسد. خاندان وزیری سنندج از نسل خواجه ابراهیم بزاز هستند که در زمان شاه عباس صفوی به فرمان ههلوخان اردلان به عنوان مستوفی و وزیر مالیه به دارالحکومهٔ خاندان اردلان آمد.
اوایل سلطنت ناصرالدینشاه قاجار ادارهٔ بسیاری از امور را در دست گرفته و گاهی سبب عزل و نصب حکومتها نیز میشدند. طایفه وزیریها گسترش پیدا کردند و در شهرها و روستاهای کردستان پراکنده شده و نبض کردستان را در دست گرفتند. بعد از انقراض خاندان اردلان در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه، وزیریها در کردستان حرف اول را میزدند و گاهی موجبات عزل و نصب حکومتها را فراهم میکردند.
میرزا تقی خان آصف دیوان و برادر او مشیر دیوان بزرگ خاندان وزیریها محسوب میشدند که اولی پسرعموی پدر سنجرخان بود. سنجرخان که به دنبال در دست گرفتن قدرت بود، نه تنها دو برادرش میرزا خلیل خان و یداللهخان را به جانشینی پدر قبول نداشت، بلکه آصف دیوان را هم به عنوان بزرگ خاندان نمیپذیرفت و به همین دلیل درگیریهای زیادی در درون خاندان وزیری علیه او وجود داشت.
با این حال به دلیل تعلق مادر سنجرخان به ایل موسیوند کلیایی کرمانشاه، وی پشتوانهٔ خوبی در میان ایل داشت و به همین دلیل از حاشیهٔ امنی برخوردار بود. با این حال سنجرخان در سن ۲۵ سالگی مورد خشم آصف دیوان قرار گرفت و به ناچار عازم دیار مادری خود به روستای آگاه علیا میرود و به عنوان امیر و سرلشکر دربار سردار حاجعلی خان رستمی موسیوند کلیایی که با نفوذترین و قدرتمندترین خان و سوار منطقه بود شد.
او یکسال با این سمت در کلیایی بود و عنوانی را از آن خود کرد که دیگر خوانین منطقه کلیایی نیز برای رسیدن به آن در رقابت بودند. از جمله حسین قلی خان امیر امجد جاه طلب به همین دلیل خوانین دیگر که برخی او را رقیب خود میپنداشتند و برخی دیگر دشمنان حاجعلی خان بودند اعلام کردند که هر کس سنجرخان را کتفبسته تحویل دهد، به شغل سردار لشکری منسوب و انعام بزرگی دریافت خواهد کرد. به دنبال آشکار شدن این فراخوان، حاجعلی خان که نمیخواست ابهت و غرور حضور خواهر زاده اش شکسته شود، نامهای به آصف دیوان نوشت و شفاعت او را نزد وی کرد و به آصف دیوان قول داد که از این به بعد سنجر خان تابع اوامر او خواهد بود.
با پذیرش این نامه توسط آصف دیوان، سنجر خان اجازه یافت به املاک موروثی پدرش در روستای نران بازگردد. این بازگشت البته بدون درگیری نبود و گماشتگان حسین قلی خانی امجد بعد شکست جنگ در گاورد در منطقه آگاه در راه بازگشت برای تعرض و گرفتن انعام به او حملهور شدند. در این میان فردی به نام ماییخان که از سربازان مخالفان حاجعلی خان و امانالله خان فرهنگ کلیایی بود، در کشتن وی ناکام ماند و از ترس آنکه در بازگشت به دست اربابش کشته شود، به کلیایی بازنگشت و تا آخر عمر با سنجرخان همراه شد و پیمان وفاداری بست.
سنجرخان پس از بازگشت به روستای نران متوجه شد که برادرش خلیلخان املاک پدری را تصاحب کردهاست و به دلیل خصومت میان این دو برادر امکان زندگی در روستا برای وی وجود ندارد؛ بنابراین به روستای میآوران در مجاورت نران رفت و املاک آنجا را خرید و همراه با ماییخان در آنجا خانهای ساخت و به کشاورزی پرداخت. او در میآوران قلعهای ساخت و افرادی را به عنوان سوار به تفنگ مجهز کرد که بعدها در جنگ همراهش شدند.
در این زمان که روسها مناطق مختلف ایران از جمله کردستان را اشغال کردهاند و آزار و اذیت مردم به جایی رسید که مردم از جنگ جویان میهن دوست تقاضای کمک و یاری کردند. سنجرخان با آگاه شدن از عمق بحران و فشارهای زیاد اشغالگران با فرستادن نامههایی به حاکم سنندج و اجازه از آنها، درخواست اذن جنگ و همچنین در اختیار گذاشتن نیروی جنگی برای انجام چنین امری را میکند که البته با مخالفت حاکم سنندج رو به رو میشود و در نهایت اصرار و درخواستهای زیاد سنجر خان حاکم سنندج را برآن میدارد که جهت جلوگیری از سرکشی و اغتشاش قشونی متشکل از قوای انگلیسی که آنموقع در کردستان جولان میدادند را جهت سرکوب ارسال مینماید که به جنگ میان سنجرخان و انگلیسیها میانجامد و با شکست انگلیسیها راه جنگ با روسها برای این مرد هموارتر میشود و این بار بدون اجازه و اذن از کسی، خود جوش و با اتکا به نیروهای مردمی روستاهای اطراف سنندج و جوانان گرد آمده بود، راهی میدان مبارزه و نبرد با روسها گردید.
از روستاهای اطراف کامیاران شروع به جنگ و زد و خورد میشود و روسها را تا شهر سنندج فراری داده و با شکست دادن آنان، آنها را مجبور به ترک روستاها و شهرها مینماید. در شهر سنندج و در جنگ صلوات آباد بعد ازشکست واردکردن به روسها و تعقیب آنان دچار گلولهای ازدشمن میشود و زخمی کاری و مهلک برمیدارد. با التیام یافتن سنجرخان از آن زخم، بعد از یک ماه با ندایی از فردی مقدس در عالم خواب خان را دوباره بر جنگ و مبارزه مصر و مصمم علیه اشغالگران مژده فتح و پیروزی را میدهد.
با فراهم کردن سوارانی ازروستاهای اطراف و با یاری مردم دوباره راهی میدان میشود و از شهر دهگلان روسها را در پی یک نبرد سخت شکست و فراری داده و با به دست آوردن مقدار زیادی غنایم جنگی سبک و سنگین و مهمات به جنگهای بعدی ادامه میدهد. ادامه جنگها و فتح و پیروزیهای پیاپی سنجر خان تعجب تمام رجال مملکت رادرپی دارد سیل پیشکشیها و هدایا از اطراف واکناف سرازیر میشود پیشنهادهای زیادی برای همکاری دریافت میدارد که اکثر آنها به موقع و بعضی واقعی نبود.
جنگها به شهرهای دیواندره و سقز کشیده میشود و در اکثر مناطق سواران سنجر خان موفق به شکست روسها و آزادسازی مناطق مذکور میگردند. باهمکاری یکی از حاکمان منطقه سقز و بوکان به نام حشمت الملک، خان روسها را تا پل منجیل فراری میدهد و به عقب میراند و تمامی خاک کردستان را از نیروهای روسی پاکسازی میکند.
نامهای به میرزا کوچک خان مینویسد و میرزا را از کار روسها آگاه میکندکه آنها را از کردستان فراری دادهام و اکنون نوبت شماست که آنها به طرف شما در راهند. میرزا هم در کنار پل منجیل با نیروهای روسی درگیر میشود و در این جنگ تلفات زیادی بر نیروهای روس وارد میگردد.
بیشتر بخوانید: سریال سنجرخان چند قسمت است؟ + بیوگرافی بازیگران
سنجر خان بعد از خاتمه کار روسها به روستای خود برگشت و چند سالی را بامدارا کردن با دشمنان خانگی خود به سرآورد. برادرانش مخصوصا خلیل خان با وجود کینه قدیمی و همچنین حاکم سنندج شریف الدوله با خصومتی که از سنجرخان داشت دلایل مشکلات و سبب ناراحتیهای ایشان بودند. با تطمیع کردن و تشویق شریف الدوله نابرادری سنجرخان دست به توطئه علیه او زدند. او در روز جمعه ماه محرم و روز عاشورا ۱۳۳۷هجری قمری سنجرخان را به خانه خود دعوت کرد. همچنین یکی از برادران تنی خان به نام یدالله خان به این مهمانی دعوت بود با وجود اینکه خان روزه سنت عاشورا داشت و هنوز روزه خود را افطار نکرده بود، هنگامی که برای گرفتن وضو به کنارحوض داخل حیاط رفته بود مورد هدف گلوله گماشتگان برادرش گشت، او و برادرش توسط برادر دیگر خود کشته شدند.
در ۲۲ اسفند ۱۳۹۴ مراسمی به منظور بزرگداشت سنجرخان وزیری نرانی در روستای نران شهرستان سنندج برگزار شد. در این مراسم که در عمارت سنجر خان برگزار شد، جمال احمدی آیین، فرخلقا معتمد وزیری، هادی ادب، صباح حسنی، جلال شریعتی، اجلال قوامی، غریب سجادی، لیلا وزیری، فردین کمانگر، هاشم حسامی، منصور رحمانی، اسعد فتاحی و رئوف کریمی دربارهٔ شخصیت این سردار کُرد به سخنرانی پرداختند.