سامان صفاری، اسم امیر در سریال دلدادگان است. هر چند سامان صفاری قبلا هم در نقش هایی ظاهر شده بود، اما نقش امیر در سریال دلدادگان بیش از بقیه نقش های او شناخته شد. بازپخش سریال دلدادگان مجدد از شبکه آی فیلم پخش می شود. به همین مناسبت به معرفی یکی از نقش های اصلی این سریال که نقش مقابل ارغوان در دلدادگان است، پرداخته ایم. در ادامه بخش هایی از صحبت های سامان صفاری درباره نقش های مختلفش را نیز اورده ایم.
فیلیمو نوشت: سامان صفاری متولد شهریورماه ۱۳۶۶، فارغ التحصیل کارشناسی رشته جهانگردی، هنرپیشه است. دوره بازیگری را در کلاسهای آزاد گذراند و فعالیت هنری را از سال ۱۳۸۶ اغاز کرد. برادران او ابوالفضل و اشکان صفاری فیلمنامه نویس و تهیه کننده هستند. سامان صفاری سال ۱۳۸۹ در فیلم کوتاه قیلوله نقش افرینی کرد. سپس به پیشنهاد علیرضا امینی در مجموعه سقوط آزاد مقابل دوربین رفت. او تاکنون در فیلمهای سینمایی شیار ۱۴۳، پارادایس، بی سایه، دعوتنامه، سامورایی در برلین، شهربانو و مجموعههای سقوط آزاد، دلدادگان، دومینو بازی کرده است.
صفاری در خصوص اولین تجربه بازیگری اش عنوان کرد: به خاطر علاقه ام کلاسهای بازیگری را همراه دانشگاه ادامه دادم و در فیلم «قیلوله» بازی کردم و شروع کار من از آنجا کلید خورد. علاقه زیاد به این حرفه داشتم و مطمئن بودم که این رشته را ادامه خواهم داد.
این هنرمند جوان ایرانی در مورد ایفای نقشش در فیلم «شیار ۱۴۳» به کارگردانی «نرگس آبیار» گفت: یکی از سخت ترین، متفاوتترین و جذابترین کارهایی که در سینما کردم فلم شیار۱۴۳ است که شروع حرفه ای من در بازیگری به حساب میآید. خیلی برای من سخت بود و استرس زیادی داشتم. برای اولین بار در سینما بازی با گروه حرفه ای را تجربه میکردم.
وی در ادامه افزود: کاراکتری که من بازی کردم لهجه کرمانی داشت. من تا آن موقع کرمان نرفته بودم و باید کرمانی صحبت میکردم و خیلی هم با شخصیت خودم متفاوت بود. از همین جا دوباره تشکر میکنم از گروه شیار۱۴۳ که خیلی در این مسیر به من کمک کردند. من از آنها یاد گرفتم که هر کسی برای اولین بار جلوی کمره میآید، من هم به عنوان بازیگر روبرو به او کمک کنم.
صفاری در ادامه افزود: کار کردن با بانو آبیار بسیار برای من جذاب و خاص بود؛ اصولا کارگردانان خانم نگاه متفاوت تری نسبت به اتفاقات جامعه ما دارند و فلم «شیار ۱۴۳» متفاوتترین نگاه را به مقوله جنگ ۸ ساله در ایران دارد. یک نگاه مادرانه به این اتفاق بود و شروع خوبی برای من به حساب میآمد. هنوز بعد ازگذشت چند سال اگر از من سوال کنند کدام کاراکتر را بیشتر از همه دوست دارم، میگویم یونس شیار۱۴۳. چرا که اتفاقات بسیاری را بعد از اکران فلم لمس کردم، مادرانی که هنوز منتظر پسرشان را بودند.
بازیگر نقش امیر در سریال «دلدادگان» با اشاره به محبوبیت این سریال در بین مخاطبان و به شهرت رسیدنش در این مجموعه به باشگاه خبرنگاران گفت: افرادی که در سینما کار میکردند من را به واسطه بازی در فیلمهای «شیار ۱۴۳»، «دعوت نامه» و «پارادایس» میشناختند. من لحظات آخر به سریال «دلدادگان» اضافه شدم و نقش امیر باعث شد، مردم هم من را بشناسند و بعد از این سریال یک تعدادی رزومه من را دیدند و متوجه شدند که من همان بازیگری هستم که نقش «یونس» فلم «شیار۱۴۳» را بازی کردم.
وی در پیوند با این مساله عنوان کرد: «دلدادگان» جزو بهترین سریالهایی بود که برای من میتوانست اتفاقهای خوبی را رقم بزند. بازخورد و تعداد بینندگان سریال هنوز هم جزو بهترینها در تلویزیون به شمار میآید. در این سریال به شهرت بازیگری رسیدم و جواب تلاشهای خودم را گرفتم، اما میدانستم بعد از دلدادگان تازه شروع کارم است و باید مسیر را همزمان با شهرتی که در میان مردم پیدا کردم، ادامه دهم.
بیشتر بخوانید:
صبا در سوال از سامان صفاری: دربارهی خیلی مثبت تا خیلی منفی بودن در «دلدادگان» و «سرجوخه» تمایل واقعی شما به کدام سمت است؟ یعنی به سمت قهرمان یا ضد قهرمان بودن؟ درواقع چه فرم تایپ شخصیتی بین این دو برای شما جذابتر است؟
من برای خودم چارچوب درست نمیکنم. این نظر من است و یک بازیگر دیگر میتواند نظر من را نفی کند، به طور کلی چارچوب و قانون گذاشتن در هنر و در هر شاخهایاز آن کار اشتباهی است. اصولا خیلی نباید قانون بگذاری، قانون برای حسابداری، مسائل مالی و برای یک کارمند است. برای بازیگر و در هنر قانون گذاشتن اشتباه است و اصلا چارچوبی وجود ندارد. شعر نو از کجا میآید؟ وقتی چارچوبهای شعر کلاسیک به هم میخورد، یک دفعه یک نفر میآید و نیما یوشیج میشود.
من در این قضیه به فیلمنامه و کاراکتر کار نگاه میکنم و وقتی شما یک فیلمنامهی خوب و یک کارگردان خوب داشته باشید، اگر در آن پازل چه در بخش فرعی یک نقش تک سکانس بازی کنید و چه نقش اصلی، چون قالب درست است شما هم دیده میشوید. نظیر آن «خانه امن»، «دلدادگان» و سریال «سرجوخه» است. حتی نگاه میکنیدو میبینید که یک دفعه ساعتها دربارهی نقشهای کوتاه صحبت میکنند؛ این مساله نشان میدهد که اگر اثر خوب باشد شما میتوانید در آن اثر دیده شوید.
حالا شما یک نقش اول منفی بازی کنید، ولی فیلمنامهاش خوب نباشد، به طور کلی اگر یک جایی از اثر بلنگد شما هر کاری هم که کنید، نمیشود که نمیشود. همهی اجزایی که آن کار را تشکیل میدهند باید درست باشند تا آن کار دیده شود.
من به فیلمنامه نگاه میکنم و به این نگاه نمیکنم که الان اگر نقش منفی بازی کنم دیده میشوم؛ خیر، اینطور نیست. من در «دلدادگان» و در آن مسیر باید امیر را بازی میکردم که خدا را شکر بهترین بازخوردها را داشتم، الان در این مسیری که دارم میروم «کیانِ» سرجوخه را بازی میکنم که وقتی در یک سکانسی این شخصیت کشته میشود، ولی در خواب است؛ بیننده بیست و چهار ساعت منتظر میماند تا ببیند که کیان خواب بوده یا نبودهاست این برای من یک موفقیت محسوب میشود و بابتش خدا را شاکر هستم. مرجع بازخورد برای من اینستاگرام است، وقتی کهبه یکباره ده هزار کامنت میگیرم که چرا کشته شد، یعنی این کاراکتر دیده شدهاست. برای من معیار فیلمنامه است و کارگردانی که قرار است با او کار کنم.
ممکن است که بازی کردن در کار امنیتی برای بازیگرانی که صرفا در این چارچوب و قالب خیلی جا نیفتادهاند و کار نمیکنند، حاشیههایی را به همراه داشته باشد و یا حتی ممکن است که بعضی از طرفدارانشان را از دست بدهند. برای مثال اتفاقی که برای وحید رهبانی در سریال «گاندو» افتاد، این بود که خصوصا در فصل جدیدش خیلیها برای او گارد گرفتند. آیا برای شما این ریسک را نداشت که کار امنیتی کردن ممکن است که یک دردسرهایی را هم برای شما به همراه داشته باشد؟
من فکر نمیکنم که در هنر ما و کسانی که در این سینما و در این فضا دارند کار میکنند خیلی درگیر این اتفاقات باشند، چون وحید رهبانی استاد من است و بازیگر بسیار توانمندی است. یادم است که حتی در فیلمی که پارسال در جشنواره بازی کرد کاندیدای بازیگری شد. پس فکر نمیکنم که نگاه تا این حد صفر و صدی باشد و برای من هم این اتفاق نیفتادهاست. به نظر من وقتی که دموکراسی، روشنفکری، فضای باز و اینکه به همهی سلیقهها احترام بگذاری، در هنر ما وجود داشته باشد آنوقت ما میتوانیم از جامعه توقع کنیم که به همهی نظرها احترام بگذارند.
ما باید از خودمان شروع کنیم. من بازیگر هستم و در یک اثری بازی میکنم که ممکن است فضای امنیتی داشته باشد، در یک اثر طنز بازی میکنم، در یک ملودرام اجتماعی بازی میکنم، درواقع مهم این است که من به عنوان بازیگر تمام تلاشم را کنم و در خدمت آن اثر باشم.
شما کار کمدی در کارنامه دارید که میتوان به «پارادایس» و «سامورایی در برلین» اشاره کرد. آیا باز هم به شما پیشنهاد شده و خودتان نپذیرفتید؟ به طور کلی بازی در کدام ژانر بیشتر دلخواه شما است؟
دیگر کار کمدی نداشتم و دیگر علاقهای هم ندارم که در کار کمدی حاضر شوم. من هنوز در پلتفرمها بازی نکردهام و پیشنهاد یکی از کاراکترهای اصلی طنز در پلتفرم بوده، ولی قبول نکردم. یک تجربهای بود که من دوست داشتم بعد از «دلدادگان»، یک کاراکتر متفاوت نسبت به امیر بازی کنم که فرهادِ «سامورایی در برلین» را بازی کردم و در «پارادایس» هم کار من کاری بود که ملودرام داشت و یک کار اجتماعی بود.
درست است که فضا کمیک بود، ولی داستان کاراکتر من خیلی تلخ و دوستداشتنی بود. یکی از کاراکترهایی که من خیلی آن را دوست دارم، کاراکتر سامان در «پارادایس» است که خیلی هم سانسور شد. یعنی اگر کسی آن نسخهای که برای فستیوالها رفته را ببیند نظرش این است که کاراکتر بسیار دوستداشتنی است و دل خیلیها برای او میسوزد. ما به ازایش را هم در جامعه خیلی زیاد داشتهایم که این بلاها سرشان آمدهاست.
گردآوری: تابناک جوان