۱۸ مهر ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۳
رونالدو عرب شده یا عرب‌ها رونالدویی؟

درباره معمای توسعه بن سلمان

درباره معمای توسعه بن سلمان
محمد صادق دهنادی
کد خبر: ۶۹۴۱۲

۱- رسانه می‌گوید چه چیزی درست است و چه چیزی غلط و این از زمان قتل خاشقجي برای حاکمان سعودي کاملا جا افتاد. محمد بن‌سلمان حاکم واقعی عربستان‌سعودي فهمید که برای حاکمیت بی‌دغدغه در عصر رسانه باید محتواهای خوب و سوژه‌های خوب تولید کند. زیرا حاکم رسانه، حاکم چیزهای دیگر هم هست.

۲- بن سلمان موفق شد که با ابزارهای سوژه سازی مثل فوتبال و سوپرایزهای بزرگ در عرصه بین‌الملل مثل صلح با ایران و سازش با اسرائیل از خود چهره‌ای توسعه‌گر نشان دهد. تا اینجای قصه از نظر رسانه‌ای کاملا قابل پیش بینی و معقول جلوه می‌کرد اما در کشورهای رقیب سعودی این سوال مطرح شد که واقعا سعودی قصد توسعه دارد و این اتفاقات و شو های تبلیغاتی برای بازنمایی جدید در عربستان، نشان می‌دهد که این کشور پر زرق و برق متکی به پول در حال توسعه واقعی است یا فقط ادای اصلاحات را در می‌آورد؟

۳- واقعیت این که پاسخ به این سوال سخت و وابسته به گذشت زمان است. مخصوصا برای کسی که تاریخ خوانده باشد. مخصوصا اگر کسی بلد باشد که جوگیر رسانه نشود. شاید نمونه هایی در عربستان و جاهای دیگر بیابد که متناقض با این جوی باشد که خیلی عربستان روی آن کار کرده و تا حدی از آن نتیجه هم گرفته است.

۴- مهمترین دشواری پاسخ به این معما کشف مدل‌هایی است که اینک عربستان برای نمایش توسعه نشان می‌دهد.مثل مدل چینی که در آن دیکتاتوری سیاسی با آزادی اجتماعی قابل جمع است.یا مدل ترکیه و مالزییا حتی تجربه‌های گذشته خود همین عربستان که روزگاری قصد داشت با شیرین کردن آب دریا، تبدیل به قطب کشاورزی بشود و نشد.اما به نظرم نزدیک‌ترین تجربه به اقدامات و اصلاحات بن‌سلمان که به مدد درآمد سرشار و دستگاه‌های تبلیغی سر وصدای بی سابقه ای هم راه انداخته است؛ روزگار و احیانا سرنوشت محمدرضا پهلوی در دهه پنجاه شمسی است.
کسی که تاریخ خوانده باشد و با ایران بین سال ۴۷ تا ۵۷ آشنا باشد، خیلی با آنچه امروز در عربستان می‌گذرد غریبه نیست.

۵- عربستان با اعدام‌های دسته‌جمعی‌اش که کماکان ادامه دارد و با دشداشه و چفیه قرمزی که به سر فوتبالیست‌های محبوب جهان می‌بندد؛ بی شباهت به ایرانی نیست که در دهه پنجاه با جشنهای ۲۵۰۰ سالهشاهنشاهی به تمدن بزرگ سلام کرد و بازی‌های اسیایی برگزار نمود و راکتور هسته‌ای و کارخانه ایران‌ناسیونال خرید.

۶- پرونده توسعه وارداتی به ویژه در آسیا و آفریقا یک پرونده قطور است.به ویژه اینکه سرمایه‌گذاری مشترک غیر بومی برای کشورها معمولا دو خروجی داشته است.
اول از بین رفتن تعادل قدرت به دلیل آنکه توسعه یک فرآیند همه جانبه و فرهنگی اجتماعی است.
دوم پیشرفت‌ های کنترل شده شبیه شرق آسیا که به راحتی و توسط مالکان اصلی فناوری قابل دستکاری است و می‌تواند کشورها را از سر تا پا چنان وابسته کند که به تلنگر صاحبان سرمایه و فناوری نابود و تنظیم گردد.

۷- وضع مصیبت‌بار سعودی‌ها در المپیک آسیایی امسال فقط یکی از نشانه‌های آنچه ما آنرا نتیجه خریدن قهرمانی های قابل خرید در مقایسه با تولید قهرمان و توسعه درون‌زا و برون گرا می‌نامیم؛ می باشد.

۸- صداقت در توسعه گرایی اما سنجه دیگری برای موفقیت در امر توسعه است.رهبری توسعه در تاریخ هیچ گاه از دل ذهن و دل توسعه‌گریز توسعه ناپذیر نتیجه نداده است.
در تاریخ توسعه خودمان می‌توانیم به شخصیت‌هایی چون #عباس_میرزا و #رضا_شاه در دو سوی توسعه‌خواهی نمادین اشاره کنیم و صد البته در وسط این دوگونه ناصرالدینشاه که در وسط ماجرا با دروایسی و تعارف روی پاندول توسعه نشسته بودند و دل و عملش بین توسعه طلبی و منافع شخصی و فامیلی در نوسان بود و نمایش‌های بزرگ و اصلاحات اساسی‌شان در نهایت برونداد ناقص و گاهی حتی مصیبت‌بار برای خودشان داشت؛ اشاره کنیم.
عباس میرزاها توانستند شخصیت‌هایی چون امیرکبیر و میرزا حسن رشدیه را تولید کنند.ناصرالدین‌شاه ها پدران مشروطه ناقص‌الخلقه‌ای بودند که کشور را در مسیر توسعه به دامن دیکتاتورهایی چون رضا شاه انداخت.
و پهلوی‌هایی که برای توسعه‌ی مورد توجه خودشان به جای درخت کاشتن ، بر روی چوب خشک نقاشی برگ می‌کشیدند.
پول و تبلیغات ممکن است تا یک جایی کمک کند. اما قطعا بین آنچه رهبر فقید پا برهنه هندوستان برای رشد دادن یک تمدن هزینه داده تا انچه امروز در برخی کشورها می‌گذرد؛ فرسنگ ها فاصله است.زیرا ممکن است کسی لباس عربی به رونالدو بپوشاند تا جلوی دوربین هم شده رقص شمشیر کند اما با این کار کسی نمی‌تواند حتی در آسیا یک مدال طلا بخرد؛ چه برسد در جهان.

ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
گزارش خطا
تازه ها