جمله آجرک الله یا بقیه الله را معمولا در ایام شهادت و عزاداری اهل بیت (ع) می شنویم. در این مطلب علاوه بر شرح معنای آن به اطلاعاتی دیگر در این زمینه میپردازیم.
«آجرک الله» یعنی خدا تو را اجر و پاداش خیر دهد.
این عبارت غالباً برای تعزیت و تسلیت گفتن در زبان عربی به افراد مصیبت دیده و عزادار به کار میرود، چنانکه در روایتی از زراره بن اوفی نقل شده است: «پیامبر اسلام (ص) مردی را که فرزندش فوت کرده بود تعزیت داده و فرمود، آجَرَکَ اللَّهُ وَ أَعْظَمَ لَکَ الْأَجْر؛ یعنی خداوند تو را اجر خیر دهد و پاداش بزرگی به تو عنایت فرماید».
به گزارش تابناک جوان، این عبارت معمولا در ایام شهادت ائمه اطهار استفاده می شود. آجرک الله یا بقیه الله یعنی خداوند به شما ای بقیه الله اجر بدهد (در این مصیبت). در واقع ما با این عبارت به امام زمان (عج) تسلیت می گوییم.
برای مثال در شهادت پدر ایشان، امام حسن عسکری علیه السلام می گوییم: آجرک الله یا بقیه الله. یا در ماه محرم و ایام شهادت امام حسین علیه السلام گفته می شود: آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت جدک الحسین علیه السلام. امام زمان عجل الله خود را نوحه خوان همیشگی وگریه کن هر شب و روز مصیبتهای جد بزرگوارشان میداند.
هدانا نوشت: از امام باقر علیه السلام پرسیده شد که در روز عاشورا چگونه به همدیگر تسلیت بگوییم؟ حضرت فرمودند: بگویید:
“أعظَمَ اللهُ اجورَنا بمُصابِنا بِالحُسَینِ، وَ جَعَلَنا و ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَع وَلیّهِ الامامِ المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ (ع) ”.
خداوند اجر ما را به سبب مصیبتی که از حسین به ما رسیده بزرگ گرداند و ما و شما را از کسانی قرار دهد که در کنار، ولی دم او، امام مهدی از خاندان محمد (ع)، به خونخواهی او برمی خیزند.
مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ص ۷۷۲.
بیشتر بخوانید: دانلود مداحی اعظم الله اجورنا با صدای محمدحسین پویانفر + متن
آیت الله العظمی جوادی آملی در یکی از جلسات درس اخلاق خود که به مناسبت ایام محرم ایراد فرمودند، بیان داشتند:
«أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا [و اُجُورَکُمْ] بِمُصَابِنَا بِالْحُسَینِ [عَلَیهِ السَّلَامْ] وَ جَعَلَنَا وَ إِیاکُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ [عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ عَلَیهِ السَّلَامْ]». شعار رسمی مُحرم، همین جملههایی است که شنیدیم؛ این شعار گذشته از اینکه ما را به یک عبادت دعوت میکند، ما را به یک جهاد توان فرسا هم هدایت میکند. این دعا و شعار رسمی ما شیعه هاست. این بخش دوم برای همیشه یک پیام زندهای دارد و عاشورا را برای همیشه زنده نگه میدارد. ما در این دعا از ذات اقدس الهی مسئلت میکنیم، آن توفیق را به ما بدهد که ما خون بهای «حُسَین بْنِ عَلِی» را بگیریم.
این شعار تنها برای ثواب نیست، این درس شهادت است! این درس جهاد است! بنابراین جریان کربلا و شهادت سالار شهیدان برای همیشه درس و پیامی برای گفتن دارد، این مطلب اول.
ایشان اظهار داشتند:
مطب دوم آن است که «ریانِ بْنِ شَبِیب» که خدمت امام رضا (سلام الله علیه) مشرّف شد، به حضرت عرض کرد که چرا غمگین هستید؟ حضرت فرمود امروز اوّل مُحرّم است و گریه بر سالار شهیدان فضایل فراوانی دارد، آنگاه دستورهای متعدّدی امام رضا به «ریانِ بْنِ شَبِیب» داد. وجود مبارک امام (سلام الله علیه) فرمود اگر خواستی گریه کنی برای سالار شهیدان گریه کن که چند جمله است، بخش دیگر سفارشهای امام رضا (سلام الله علیه) این است که «یا بْنَ شَبِیب» هر وقت به یاد «حُسَین بْنِ عَلِی» و شهدای کربلا افتادی، به ذات مقدس «حُسَین بْنِ عَلِی» خطاب بکن و بگو: «فَقُلْ مَتَی مَا ذَکَرْتَهُ ﴿یا لَیتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً﴾»؛
هر وقت به یاد کربلا و «حُسَین بْنِ عَلِی» افتادی این ﴿یا لَیتَنِی﴾ را بگو، این یعنی چه؟ ما که آن وقت کربلا نبودیم، ولی نه این پیام دارد! یعنیای کاش من این فکر را میداشتم و الآن هم این فکر را داشته باشم که در راه دین جهاد کنم و در راه دین شهید بشویم. این ﴿یا لَیتَنِی﴾ آرزوی شهادت است، آرزوی جهاد است و آرزوی مبارزه است، پس این پیام زنده است! این یک خیال و آرزوی باطل که نیست، این یک دستور است و دستور هم یک اثر عملی است. فرمود هر وقت به یاد کربلا و به یاد سیدالشهداء بودی بگو ﴿یا لَیتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً﴾. از آن طرف هم همین پیام هست، تنها به ما نگفتند که به شهدا سلام بکنیم و بگوییمای کاش ما با شما بودیم و راه شما را میرفتیم؛ به آنها هم گفتند که بگوییدای کاش با ما بودید و میفهمیدید که اینجا چه خبر است! شهید هم همین حرف را دارد.
امشب شب راز و نیاز عاشقان است
فردا سر فرزند زهرا، بر سنان است
میشود از جفا دست و سرها جدا
بقیة الله آجرک الله
امشب حسین است و شهادت آرزویش
فردا بریزد بر زمین خون گلویش
در میان گودال میزند پر و بال
بقیة الله آجرک الله
امشب سکینه رنگ از رویش پریده
فردا زند بوسه به رگهای بریده
دور از آشیـــانه زیــر تازیـــانه
بقیة الله آجرک الله
امشب حریم فاطمه، عبّاس دارد
فردا سکینه سر به صحرا میگذارد
شعلهاش بر جگر در عــزای پــدر
بقیة الله آجرک الله
امشب شود تقدیم دین هست ابوالفضل
فردا جدا گردد ز تن دست ابوالفضل
شود در علقمه زائرش فاطمه
بقیة الله آجرک الله
امشب علیاکبر به سجده سر گذارد
فردا به دشت کربلا جان میسپارد
شــود اِربــاً اِربا پیش چشم بابا
بقیة الله آجرک الله
امشب به اکبر میکند، بابا نظاره
فردا شود جسم شریفش پاره پاره
فرق آن مقتدا گردد از هم جدا
بقیة الله آجرک الله
امشب حرم یک تشنۀ ششماهه دارد
فردا سر دست پدر جان میسپارد
بهر یک جرعه آب گردد از خون خضاب
بقیة الله آجرک الله
امشب کند در خیمهها، قاسم عبادت
فردا رود تنها به میدان شهادت
دل بــه قتلگاهش بــر عمـو نگاهش
بقیة الله آجرک الله
امشب دعا خواند لب عطشان زینب
فردا شود نقش زمین قرآن زینب
کنـــار قتلــگاه کنـد زهــرا نـگاه
بقیة الله آجرک الله
امشب کند در خیمه زینب بیقراری
فردا کند در مقتل خون سوگواری
یــا امــام زمــان الامـــان الامــان
بقیة الله آجرک الله
امشب پیمبر اشک ریزد از دو عینش
فردا بشوید صورت از خون حسینش
حضرت فاطمه دارد ایــن زمــزمه
بقیة الله آجرک الله
ما را بوَد در سینه، فریاد خمینی
این است خطّ سرخ یاران حسینی
بودهایم با حسین یا حسین یا حسین
بقیة الله آجرک الله
امشب، به خیمه، کودکی ماتم بگیرد
فردا، به زیر بوتۀ خاری بمیرد
تشنه جان سپارد پنــاهی نـــدارد
بقیة الله آجرک الله
فارس نوشت: سید بحر العلوم (ره) روزى به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد. در بین راه درباره این مساله که «گریه بر امام حسین علیه السلام گناهان را مىآمرزد» فکر مىکرد. همان وقت متوجه شد که شخص عربى، سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد. بعد در لحظهاى پرسید: جناب سید! درباره چه چیز به فکر فرو رفتهاى؟ و در چه اندیشه اى؟ اگر مساله علمى است مطرح کنید، شاید من پاسخش را بدانم. سید بحر العلوم فرمود: در اینباره فکر مىکنم که چطور مىشود، خداى تعالى این همه ثواب به زائران و گریه کنندگان بر حضرت سیدالشهدا علیه السلام مىدهد؛ مثلا در هر قدمى که در راه زیارت بر مىدارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته مىشود و براى یک قطره اشکى تمام گناهان صغیره و کبیرهاش آمرزیده مىشود؟
آن سوار عرب فرمود: تعجب نکن! من براى شما مثالى مىآورم تا مشکل حل شود.
سلطانى به همراه درباریان خود به شکار مىرفت. در شکارگاه از همراهیانش دور افتاد و به سختى فوق العادهاى افتاد و بسیار گرسنه شد. خیمه اى را دید و وارد آن جا شد. در آن سیاه چادر، پیرزنى را با پسرش دید. آنان در گوشه خیمه بز شیردهاى داشتند، و از راه مصرف شیر این بز، زندگى خود را مىگذراندند. وقتى سلطان وارد شد، او را نشناختند؛ ولى براى پذیرایى از مهمان، آن بز را سر بریده و کباب کردند؛ زیرا چیز دیگرى براى پذیرایى نداشتند. سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد، از ایشان جدا شد و خود را به درباریان رسانید و جریان را براى اطرافیان نقل کرد.
در نهایت از ایشان سؤال کرد: اگر بخواهم پاداش مهمان نوازى پیرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملى باید انجام بدهم؟ یکى از حاضران گفت: به او صد گوسفند بدهید؛ و دیگرى که از وزیران بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهید. یکى دیگر گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید.
سلطان گفت: هر چه بدهم کم است؛ زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم، آن وقت مقابله به مثل کردهام؛ چون آنان هر چه را که داشتند به من دادند. من هم باید هر چه را که دارم، به ایشان بدهم تا مقابله به مثل شود.
بعد سوار عرب فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سیدالشهدا علیه السلام، هر چه از مال و منال، اهل و عیال، پسر و برادر، دختر و خواهر و سر و پیکر داشت، همه را در راه خدا داد، پس اگر خداوند به زائران و گریه کنندگان، آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب کرد؛ چون خدا - که خدائیش را نمىتواند به سیدالشهدا علیه السلام بدهد - پس هر کارى که مىتواند، انجام مىدهد؛ یعنى، با صرف نظر از مقامات عالى خودش، به زائران و گریه کنندگان آن حضرت، درجاتى عنایت مىکند. در عین حال اینها را جزاى کامل براى فداکارى آن حضرت نمى داند. چون شخص عرب این مطالب رافرمود، از نظر سید بحر العلوم غایب شد.
گردآوری: تابناک جوان