نام ارسطو تقریباً به معنای “بهترین هدف” است. با این حال، هنگامی که ارسطو مشهور شد، به چندین نام دیگر هم شناخته میشد. زمانی که او هنوز زنده بود به عنوان “مردی که همه چیز را میدانست” شناخته میشد. بعدها توماس آکویناس او را به سادگی “فیلسوف” نامید، زیرا فکر میکرد که ارسطو تنها فیلسوفی است که نیاز داریم. در اواخر قرون وسطی، دانته آلیگری در شاهکار کمدی الهی خود او را «استاد» نامید.
ارسطو مدرسه ای راه انداخت
ارسطو مدرسه ای را در لوکئون یا لیسه یونان راه اندازی کرد که به مدرسه مشاء معروف بود. بسیاری این نام را به عادت ارسطو که حین سخنرانی راه میرفت، نسبت میدهند، زیرا کلمه peripatêtikos در یونانی به معنای راه رفتن است. به احتمال زیاد این نام از peripatoi، ستونهایی که مدرسه را احاطه کرده بودند، گرفته شده است.
ارسطو تعلیم و تربیت را رسیدن به سعادت و نیکی میدانست
حقایق زندگی ارسطو
دیدگاه ارسطو در مورد هدف تعلیم و تربیت با دیدگاه پیشینیانش سقراط و افلاطون متفاوت بود. او به هدفمندی آموزش اعتقاد داشت. به عقیده سقراط و افلاطون، هدف از تعلیم و تربیت دستیابی به دانش بود، در حالی که هدف ارسطو دستیابی به سعادت یا خیر در زندگی بود و تأکید داشت که فضیلت در این دو نهفته است. او همچنین فواید آن ها را به دو دسته حسن عقل و حسن خلق تقسیم کرد و گفت: اولی با تعلیم تولید و افزایش مییابد و محصول تربیت و تجربه است و دومی حاصل عادت است و با شکل گیری عادت های خوب میتوان به آن دست یافت.
برنامه درسی تعلیم و تربیت ارسطو
ارسطو روی آموزش و یادگیری «ژیمناستیک» تأکید میکرد، اگرچه هدف او از آموزش ژیمناستیک نه تنها یادگیری بود، بلکه او سعی در پرورش روحیه ورزشکاری و بالاتر از همه ایجاد عادات خوب برای کنترل احساسات و اشتها داشت.
ارسطو پدر علم فیزیک و ستاره شناسی بود
او موسیقی و ادبیات را برای رشد اخلاقی و فکری در مراحل اولیه تحصیل مفید میدانست. ارسطو تدریس “ریاضیات” را برای آموزش سطح عالی توصیه کرده بود، زیرا قدرت استدلال قیاسی را در انسان تقویت میکرد. تدریس فیزیک و نجوم نیز ایده او بود.
ارسطو بیشتر آثار خود را به صورت یادداشت ها و نسخه های خطی ثبت کرده است
اکثر نوشتههای ارسطو به صورت یادداشتها و دستنوشتهها نگهداری میشد که برای حفظ محتوای یادداشت ها نیاز بود آنها را از گرد و غبار و کنه دور نگه دارند. یکی از دلایل اصلی از بین رفتن بسیاری از نسخه های ارسطو همین عامل بوده است. در حال حاضر از 200 نسخه خطی او، تنها 31 مورد آن به دست خوانندگان دوره معاصر رسیده است.
پیروان ارسطو، مانند تئوفراستوس و شاگردش نلئوس، به دلیل مسئولیتی که در حفظ آثار ارسطو داشتند، اهمیت تاریخی قابل توجهی دارند. آنها، مانند دیگر محققان کلاسیک، حفظ و تجزیه و تحلیل آثار ارسطو را بر گسترش آن ترجیح دادند.
او یک زن ستیز بود
نگرش ها و معیارهای اجتماعی دوره ارسطو را میتوان در نظرات او درباره زنان مشاهده کرد. او احساس میکرد که زنان نسبت به مردان ضعیف تر هستند به همین دلیل باید مطیع شوهران شان باشند و از سیاست دوری کنند. او مدعی بود که زنان بهتر است پیرو باشند تا رهبر.
اگرچه ممکن است چنین ایدههایی از نظر معیارهای معاصر منسوخ و مشکلساز تلقی شوند، اما باید این موضوع را در نظر بگیرید که در فرهنگ یونان باستان زنان همیشه محدود بوده اند و این عقیده خیلی از مردم آن زمان بوده است.
کوه هایی به نام او وجود دارد
Antarktike، شکل لاتینی شده کلمه یونانی قطب جنوب است. قطب جنوب یعنی مخالف قطب شمال. ارسطو بر این نظر بود که وقتی قطب شمالی روی کره زمین وجود داشته باشد، حتما قطب جنوبی هم وجود دارد. به همین دلیل در کتاب هواشناسی خود از آن به نام قطب جنوب یاد شده است.
با این که هیچ راهی وجود ندارد تا این ادعا را که کوه های قطب جنوب به نام او شناخته میشوند اثبات کند، اما برخی معتقدند که کوه های جنوب کره زمین به نام او ثبت شده است.
تعدادی نظریه وجود دارد که او ارائه کرده است اما درست نیستند
با این که ارسطو سال ها تحقیق و مطالعه انجام داده است اما تقریباً تمام نظریههای فیزیک و شیمی او نادرست از آب در آمدند. به عنوان مثال، در حالی که ارسطو ادعا میکرد که خورشید به دور زمین میچرخد، کوپرنیک و کپلر نشان دادند که زمین به دور خورشید میچرخد.
تلسکوپ گالیله که کوه ها را روی ماه نشان میداد، ایده ارسطو که مدعی بود ماه یک سطح صاف است را رد کرد. ارسطو فکر میکرد که اقلام سنگینتر سریعتر از اقلام سبکتر روی زمین میفتند، اما آزمایشهای گالیله نشان داد که سرعت سقوط هر چیزی به زمین، مستقل از جرم است.