اگر محکوم علیه در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نبوده و لایحه هم ارسال نکرده باشد میتواند در مهلت ۲۰ روز از دادنامه کیفری که برای او صادر شده است، واخواهی کند البته به جز مواردی که محکوم به جرائم حدی شده باشد.
واخواهی از نظر لغوی به معنای اعتراض است و در اصطلاح حقوقی به اعتراض نسبت به شکایتی گفته میشود که محکوم علیه آن غائب باشد یعنی شخصی به صورت غیر حضوری در دادگاه محکوم شده است، سپس نسبت به آن حکم غیابی در دادگاهی که حکم را صادر کرده است، اعتراضش را مطرح کند. بنابراین بکار بردن این کلمه در مورد احکام حضوری، بیمعنا خواهد بود.
در تعریف دادنامه میتوان گفت دادنامه رأی کتبی قاضی نسبت به پرونده حقوقی یا کیفری است که روند رسیدگی به آن تمام شده است. معمولا پس از پایان بررسیهای لازم درمورد پروندههای قضایی یک رای قضایی از طرف قاضی اعلام میشود و پس از آن دادنامه صادر میشود.
واخواهی از دادنامه کیفری چیست؟
حق واخواهی به این معنا است که محکوم علیه رأی غیابی حق دارد با رعایت ترتیبات و تشریفات قانونی به رأی غیابی اعتراض کند و دادگاه صادرکننده رای غیابی نیز بر خلاف قاعده فراغ دادرس، مکلف به رسیدگی مجدد میشود.
باید توجه داشت که دادگاه صادرکننده رای غیابی باید در رای خود به غیابی بودن و حق واخواهی محکومعلیه اشاره کند اما اگر اشاره نکند، رأی را از حالت غیابی بودن خارج نمیکند و معترض را از حق واخواهی رای غیابی محروم نخواهد کرد. چنانچه دادگاه بر اثر اشتباه، رأی غیابی را حضوری یا بالعکس اعلام کند، نیز تاثیری در ماهیت امر ندارد.
در تعریف واخواهی از دادنامه کیفری یا نحوه اعتراض به رای غیابی میتوان گفت مطابق با مفاد ماده ۲۱۷ قانون آیین دادرسی کیفری، در تمامی جرایم مربوط به حقوق الناس و نظم عمومی که همان جرایم غیر قابل گذشت میباشند اگر جنبه حق اللهی نداشته باشند، چنان چه متهم یا وکیل او در جلسه دادگاه حاضر نباشند و لایحه نیز ارسال نکرده باشند، دادگاه میتواند حکم غیابی صادر کند و متعاقب صدور رای در دادگاه کیفری، آن فرد محکوم شده نیز میتواند به این حکم غیابی اعتراض کند که این همان واخواهی کیفری خواهد بود.
در دعاوی مربوط به حقوق الله اصولا امکان صدور حکم غیابی وجود ندارد. مثلا در هیچ یک از جرایم حدود الهی نمیتوان رای غیابی مبنی بر محکومیت افراد صادر کرد. همانطور که میدانیم ۹ جرم حدی در قوانین جزایی ما وجود دارد که عبارت از زنا، لواط، تفخیذ، مساحقه، قوادی، قذف، شرب خمر، محاربه و افساد فی الارض و در نهایت نوع خاصی از سرقت است که سرقت حدی نام دارد.
البته محاکم کیفری میتوانند در خصوص جرایم حق اللهی غیابا حکم برائت متهم را صادر کنند اما غیاباً امکان صدور حکم محکومیت در این دسته از جرایم وجود ندارد. در نتیجه چون هیچ موقع در این جرایم رای به صورت غیابی صادر نخواهد شد پس در این موارد بحث واخواهی از رای صادره هم منتفی خواهد بود.
در آیین دادرسی کیفری باید به یک نکته مهم دیگر نیز توجه شود و آن این است که حاضر شدن یا نشدن متهم یا وکیل او در مرحله دادسرا و تحقیقات مقدماتی، ملاک تعیین حضوری بودن یا غیابی بودن حکم صادره از دادگاه نیست. بلکه ملاک حضوری بودن یا غیابی بودن حکم، حاضر شدن یا حاضر نشدن متهم یا وکیلش در دادگاه است.
در نتیجه باید میان دادسرا و دادگاه نیز تفاوت قائل شویم. بنابراین اگر متهم در دادسرا حاضر شود اما در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نبوده و وکیل نیز به دادگاه نفرستد و لایحه دفاعیه نیز ارسال نکند، در این حالت باز هم حکم صادره، غیابی خواهد بود. در جرایم قابل گذشت آغاز جریان رسیدگی قضایی به پرونده کیفری منوط به آن است که شاکی خصوصی شکایت خود را مطرح کند.
به این صورت که با تنظیم شکوائیه (شکایت نامه) به مراجع قضایی یعنی دادسرا مراجعه و از این طریق درخواست خود را برای رسیدگی به موضوع مورد ادعای خود به آنها اعلام کند. در جرایم غیر قابل گذشت نیز بدین نحو است که آغاز و توقف فرایند رسیدگی منوط به طرح شکایت از جانب شاکی خصوصی نیست و دادستان نیز بهعنوان مدعیالعموم میتواند تعقیب پرونده کیفری را آغاز کند و آن را برای انجام تحقیقات به بازپرس ارجاع دهد.
برای محکوم علیه رأی غیابی، حقی تحت عنوان حق واخواهی وجود دارد تا با اعمال آن بتواند معایب دادرسی غیابی را که امکان ضایع شدن حق متهم را به دنبال دارد، از بین ببرد. محکوم علیه رأی غیابی میتواند از حق واخواهی خود صرف نظر نموده که در این صورت چنانچه رای قابل تجدید نظر خواهی باشد، میتواند از تجدید نظر خواهی استفاده نماید.
در مرحله واخواهی میتوان رای غیابی را تغییر داد، اما امکان تشدید رأی غیابی با تفسیر قانون به نفع متهم در تضاد است. در رسیدگی به واخواهی، چنانچه قاضی تشخیص دهد وقت دادرسی تعیین میشود و طرفین را هم به جلسه دعوت میکند، اما اگر نیازی به تشکیل جلسه وجود نداشته باشد.
قاضی میتواند در وقت فوق العاده و بدون حضور طرفین، رسیدگی به درخواست واخواهی را انجام دهد.
شرایط و مراحل واخواهی از دادنامه کیفری
برابر ماده ۴۰۶ قانون آیین دادرسی کیفری سال ۱۳۹۲: در تمام جرائم، به استثنای جرائمی که فقط جنبه حق اللهی دارند، هرگاه متهم یا وکیل او در هیچ یک از جلسات دادگاه نه دادسرا حاضر نشده باشد و لایحه دفاعیه هم نفرستاده باشد، دادگاه پس از رسیدگی، رای یا حکم غیابی صادر میکند.
در این صورت، چنانچه رای دادگاه مبتنی بر محکومیت متهم باشد، ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ واقعی، قابل واخواهی در همان دادگاه است و پس از انقضای مهلت واخواهی برای اشخاص مقیم خارج از کشور دو ماه است. در تبصره ۲ ماده ۴۰۶ قانون آیین دادرسی کیفری اگر از حکم غیابی صادره از دادگاه ظرف مهلت مقرر ۲۰ روزه واخواهی نشود، پس از انقضای مهلتهای واخواهی و تجدید نظر یا فرجام به اجرا گذاشته میشود.
رای دادگاه هیچ وقت نسبت به شاکی و یا دادستان و یا رییس حوزه قضایی و… غیابی محسوب نمیگردد و فقط نسبت به متهم پرونده است که با جمع شرایط قانونی، محکوم رأی غیابی به حساب میآید.
دادخواست واخواهی توسط محکوم حکم غیابی باید در مهلت مقرر به همان دادگاهی تقدیم شود که رأی غیابی را صادر کرده است و در ضمن این دادخواست واخواه باید دلایل و مدارکی بیاورد که ثابت کند درخواست واخواهی یا اعتراض او خارج از مهلت مقرر صورت نگرفته است.
یک سری شرایط وجود دارد که به واسطه وجود آنها اگر محکوم به حکم غیابی در مهلت بیست روز مقرر در ایران یا دو ماه مقرر برای متهم مقیم خارج از کشور برای واخواهی اقدام نکرده باشد میتواند پس این مهلتها هم اقدام به ارائه دادخواست واخواهی نماید.
بیماری که مانع حرکت است.
فوت یکی از والدین یا همسر یا اولاد.
حوادث قهریه از قبیل سیل، زلزله و حریق که بر اثر آن تقدیم دادخواست واخواهی در مهلت مقرر ممکن نباشد.
توقیف یا حبس بودن به نحوی که نتوان در مهلت مقرر دادخواست واخواهی تقدیم کرد.
هرگاه حکم دادگاه ابلاغ واقعی نشده باشد، محکوم علیه میتواند ظرف بیست روز از تاریخ اطلاع، واخواهی کند که در این صورت، اگر حکم اجرا شده باشد، متوقف میشود و متهم تحت الحفظ به همراه پرونده به دادگاه صادر کننده حکم اعزام میشود. این دادگاه در صورت اقتضاء نسبت به اخذ تأمین یا تجدیدنظر در تأمین قبلی اقدام میکند.
محکوم علیه اگر دادخواست واخواهی بدهد، پرونده باید مجدداً بطور کامل مورد رسیدگی قرار بگیرد، بنابراین واخواهی نسبت به بخشی از حکم، امکان پذیر نیست.
منبع: میزان