بعد از ۲۴ سال کار در نهادهای فرهنگی گواهی میدهم در هزاران جلسه ریز و درشتی که شرکت کردم حتی یک جلسه به موضوع ترویج #نماز اختصاص نداشته است.اجلاس_نماز و سخنرانیهای پیرامونی اش را که کنار بگذارید، تقریبا در هیچ محفل و حلقه فرهنگی و غیر فرهنگی کشور هم اثری از اهتمام برای ترویج نماز نیست. البته اینها را از سر تاسف نمیگویم، بلکه اگر قرار بود که نهادهای فرهنگی ما همان بلایی که از سوی فرهنگسازان و دلسوزان و دغدغهمندان کم اطلاع از جامعه سر حجاب و امر به معروف و نهی از منکر آمد، بر سر نماز هم بیاورند؛ احتمالا الان دو ثلث از همین نمازخوانهایی که داریم را نداشتیم.اما به هر حال باید به خودم یادآور می شدم که:
۱- اگر این همه تلاشی که در نهادهای سیاستگذار و اجرایی برای مباحث فرعیتری مثل حجاب شد؛ به روش درست آن برای نماز میشد، احتمالا نه به گشت_ارشاد نیز داشتیم و نه خیلی از هزینههای ناهنجاریهای اجتماعی دامنگیر ما و جامعه ما میشد.
۲- مساله اقامه نماز ، تنها مسئولیت فرهنگی است که در قرآن برای هر ریاست و مدیریت و تولید قدرت و ثروت و منزلتی به عنوان پیوست فرهنگی معرفی شده ( الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاة ...) باید تاسف خورد از اینکه در کشور ما همه چیز به عنوان کار فرهنگی شناخته میشود جز این یک کار.اقامه نماز در نهادها هم تبدیل شده به ساختن و تزئینات یک سری نمازخانه با یک سری خطاطی و تزئینات ناخوانا برای رفع تکلیف و معمولا در نامناسبترین و غیر قابل دسترسی ترین نقاط ممکن.
۳- ای کاش اگر کسی برای ترویج نماز کاری نمیکند؛ نهضتی را بیفتد برای رفع موانع نماز.
کافی است ساعت ۳ بعد از ظهر یا ۱۰ شب یا نیمساعت بعد اذان صبح در پایتخت جمهوری اسلامی بخواهید نماز بخوانید.میفهمید که تقریبا هیچ مسجد یا نمازخانه ای باز نیست.این همه خرج برای پخش اذان و تزئینات مساجد و سر و صدا در بسیاری از ادارات برای باز کردن یک مکان برای کمتر از ۲ ساعت در شبانه روز است. آن هم در حالیکه در ملک همان مساجد ده ها مکان تجاری بی ربط و بعضا متناقض با رسالت دین، برای تامین آن فروخته یا اجاره داده شدهاند و شبانه روزی فعالند.
۴- از مهمترین معضلات شرم آور در قضیه نماز، وضع اقامه نماز در پادگانها است.به شخصه هم از وعدههای اجباری نماز باطل در دوره سربازی به تهوع میافتادم هم از آنکه در غیر آن وعدهها(بقیه هفته) باید بین نماز خواندن در گوشهی کثیف و نا محترم آسایشگاه و دریافت به اندازه غذا یکی را انتخاب میکردیم. وضع نماز در پادگانها را از همه جا بغرنجتر دیدم.
۵- تمرکز عجیب کنشگران فرهنگی به مستحباتی مثل نماز شب و لیله الرغائب امر غریبی است. که خود نشان میدهد که چقدر بین ما و دیدن اولویت ها فاصله است. چیزی که ما را به یاد آن حدیث شریف پیامبر ص می اندازد که به امیرمومنان ع فرمودند:وقتی میبینی که مردم به مستحبات سرگرم اند تو خودت را مشغول تکمیل واجبات کن.تصور میکنم حتی در رویکردهای دینی فرهنگی هم این ندیدن اصلی و فرعی یک جوری امکانات محدود ما را مصروف ناکجاآبادها کرده است.
فضای فرهنگی جامعه ما و نسبت آن با نماز، فریضه ای که در قرآن از حکومت خواسته شده بود برای آن توان و ایده خرج کند، نشان دهنده آن است که چقدر جای اصلی و فرعی جا به جا شده و به همین دلیل هم مانند هر ساختار و سیستمی وقتی جای اصلی و فرعی جابجا می شود؛ بد کار کردن و یا بد نتیجه دادن آن امر غیرقابل انتظاری نیست.