محمود دولت آبادی در گفتوگو با نشریه «آگاهینو» روایتی از تماس دفتر رهبری را مطرح کرد و گفت :
دو سال پیش از دفتر آقا به من زنگ زدند، گفتند چه میخواهید؟ گفتم سلامتی. کارم را انجام میدهم، با نان و پنیر زندگی کردهام و بلد نیستم طور دیگری زندگی کنم.
گفتند نظر شما چیست؟ گفتم سلام من را برسانید و بگویید که این مملکت به یک تجدیدنظر اصولی نیاز دارد، از این واضحتر بگویم؟ به چه زبانی بگویم دیگر؟ اکنون با آن معیار میگویم این نوع برخورد با مردم تجدید نظر اصولی نیست.او در پاسخ به این سوال که فکر میکنید گوشی باشد که صدای شما را بشنود؟ گفته: شخص اول مملکت ضرورت یک تجدید نظر اصولی در کشور را که نظر من بود حتما شنیدهاند. دیگر باید به چه کسی گفت؟
بیشتر بخوانید
منبع : اعتماد آنلاین
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگلیش) معذور است.
از شبکه بی بی سی ، منو تو ، ایران اینترنشنال و یل جایی دیگری نبودهاند !!!!
جناب دولت آبادی، شخصا شما را زیارت کرده ام ، اما یک چیز را در کل این ملیت و نسل کاملا درهم فرو رفته یافته ام و آن اینست که گدا باشی و خود را به درویشی و تعبد برای یافتن چاره راهی برای آبرومندی در بین مردم بزنی ، در اوج خفت و خاری و نداشتن هیچ جایگاه اجتماعی ، با کلمات کاملا فریبنده ادعایی پادشاهی و امر و نهی به دیگران بکنید ، خوی قدرت طلبی در عین طبل تو خالی بودن که متاسفانه در بسیاری از ارزشمندان و حتی سیاسیون و مدعیان فرهنگ و ادب ایران را سالهاست چه در دوران شاه چه در دوران کنونی فرا گرفته .
جایگاه ادبی و فرهنگی شما در پشت کتابها و رومانهای کاملا غنی و بیاد ماندنی در آن کشور ، جایی برای مشهور شدن و مطرح کردن دوباره در روزنامه ها ، مجلات و سر زبان انداختن نام شما و دیگران با یک تماس تلفنی که هیچکس نخواهد توانست تاییدی برای دفتر رهبری یا غیر رهبری آن داشته باشد نخواهد داشت، حتی اکر واقعا شما در لبن سن و سال مانند بسیاری از عقب افتادگان ذهنی و دارایی انواع بیماریهای روحی و روانی چه در داخل چه خارج از کشور به فکر قهرمان سازی از خود میباشید !!!!