هیچ بچهای ترسو به دنیا نمیآید. سرمنشاء ترس کودک، اعم از اینکه معقول باشد یا نامعقول، باید در تجارب آنها جستوجو شود. البته ممکن است به دلیل تفاوتهای شخصیتی و ارثی برخی بچهها محافظهکارتر و برخی دیگر بیباکتر از بقیه باشند.
با وجود این همه کودکان در مقطعی از زندگی خود ترس و وحشت را تجربه میکنند که همین مسئله هم بخشی از رشد طبیعی آنها بهحساب میآید. اما ترسهای کودکی درصورتی غیرطبیعی قلمداد میشوند که دائمی باشند و در کودک باقی بمانند. همین باقیماندن ترس در کودک اگر درمان نشود به مرور تبدیل به بیماری ترس بیمورد و بیاساس (تشویش) میشود.
ترس در کودکان ازجمله مسائلی است که همه پدر و مادرها با آن روبهرو هستند. اما ترس از چه زمانی در کودکان بهوجود میآید. علل بهوجودآمدن ترس در کودکان، متفاوت است. برخی از کودکان بهدلیل شاغلبودن مادر ناچارند تا ساعاتی از روز را در مهدکودک و یا نزد اقوام خود باشند، همین موضوع باعث میشود تا حس امنیتی که کودک در خانه و کنار مادر داشته، خدشهدار شده و همین حس ناامنی باعث ترس او از جدایی مادر شود.
به همین دلیل این کودکان هر روز هنگام جداشدن از مادر گریه کرده و شاید تا ساعتها بعد از جدایی گریهشان تداوم داشته باشد و این داستان هر روز صبح تکرار شود. برخی از کودکان هم با رسیدن به سن دبستان و جدایی از مادر برای رفتن به مدرسه دچار این ترس میشوند و تصور میکنند با رفتن به مدرسه مادرشان را از دست میدهند و یا مادر او را برای همیشه رها کرده است.
بعضی اوقات کودکان با رفتن به محلهای جدید و بهدلیل ناشناختهبودن آن محل و تغییراتی که در زندگیشان بهوجود آمده است دچار ترس و واهمه میشوند. مثلا موقعی که خانواده به خانه جدیدی نقل مکان میکنند بهدلیل ناشناختهبودن فضا برای کودک و آشنایی نداشتن با موقعیت محل جدید، کودک دچار ترس شده و حتی ممکن است دچار شب ادراری یا ناخن جویدن شده و یا تمایل به خوابیدن کنار پدر و مادر داشته باشد.
یکی دیگر از دلایل ترس در کودکان دیدن فیلمهایی است که متناسب با سن آنها نیست و متأسفانه برخی خانوادهها توجهی به این مسئله ندارند که دیدن فیلمها و یا انیمیشنها باید متناسب سن کودک باشد؛ چراکه در غیر این صورت کودک با دیدن برخی صحنهها دچار ترس و وحشت میشود. کودک بهدلیل اینکه مغزش هنوز رشد کافی ندارد قابلیت تجزیه و تحلیل برخی صحنههای فیلمها را ندارد و نمیتواند ارتباط زمانی و مکانی و علت و معلولی را در آنچه تماشا میکند درک کند.
ترس از مراکز درمانی و یا روپوشسفید پزشکان و پرستاران نیز در بسیاری از کودکان دیده میشود. جیغ و گریه بچهها با دیدن روپوش سفید پزشکان و مقاومت آنها در برابر رفتن به داخل مطب، صحنه آشنایی برای بسیاری از پدر و مادرهاست.
برخی والدین برای اینکه بتوانند فرزندشان را مطیع کنند از تهدیدکردن استفاده میکنند. مثلا برای اینکه کودک خود را وادار کنند که داروهایش را بخورد به او میگویند اگر قرصت را نخوری دوباره میرویم دکتر تا آمپول بزند و یا اگر غذا نخوری دکتر آمپولت میزند. یا اگر زود نخوابی، «لولو» میآید توی اتاقت. برخی کودکان هم در سن دبستان از این ترس دارند که اگر تکالیفشان را به موقع و درست انجام ندهند مثلا معلم آنها را از کلاس بیرون کند و یا جلوی دیگر دانشآموزان او را دعوا کند.
ترس از حیوانات هم یکی دیگر از ترسهایی است که در کودکان مشاهده میشود. معمولا کودکان ۴تا ۵ساله از حیواناتی نظیر سگ میترسند و از نزدیکشدن به او خودداری میکنند. تصویر دویدن سگ به سمت کودکان و در عین حال با صدای بلند پارسکردن تصویر جالبی برای کودکان نیست. برخی والدین هم هستند که از حیوانات میترسند و این ترس خود را به کودکان نیز منتقل میکنند. برای مقابله با این نوع ترس، بهترین راه نزدیکشدن قدم به قدم با موضوع ترسآور است.
بهترین راه این است که به جای اینکه به کودک خود بگوییم سگ ترس ندارد، قدم به قدم به ترس نزدیک شوید و به کودک خود فرصت بدهید تا تجربه بیخطر و تحت نظارت شما را داشته باشد. مثلا زمانی که سگ خوابیده است میتوانید به آرامی به او نزدیک شوید و به کودکتان اجازه بدهید تا به سگ نگاه کند.
اینکه انتظار داشته باشیم ترس بچههایمان خودبهخود از بین برود، انتظار نابجایی است. بهترین راه برای مقابله با ترس کودکان این است که او را قبل از ترسیدن آگاه کنیم. مثلا زمانی که هوا ابری و احتمال رعد و برق وجود دارد با کودک باید در مورد این پدیده صحبت کنیم و بگوییم که زمانی که آسمان برق میزند بعد از آن صدای بلندی از آسمان شنیده میشود که نباید از این صدا ترسید.
با تکرار این صحبتها و نشاندادن برق آسمان به کودک میتوان از ترس او در این زمینه کم کرد و یا اگر قرار است برای مداوا او را به مرکز درمانی ببریم بهتر است در همان خانه با او درباره اقدامات احتمالی که قرار است پزشک برایش انجام دهد و داروها و آمپولی که برایش تجویز کند صحبت کنیم و مثلا به او بگوییم که میدانیم آمپول درد دارد اما دردش زود برطرف میشود و در عوض بیماری تو زودتر خوب میشود.
در برخی مواقع هم کودکان مثلا از تاریکی شب و یا کمد لباسهایشان در تاریکی میترسند. بهترین راه برای غلبه بر ترس آنها این است که مثلا چندین شب همراه کودک وارد کمد لباسهایش شوید و با یک چراغ قوه کوچک سایهبازی کنید و یا مثلا به او بگویید که ما سوار ماشین هستیم و این کمد تونل است و میخواهیم با هم از این تونل که چراغ ندارد عبور کنیم.
تکرار این بازیها میتواند در کاهش ترس کودک مؤثر باشد. یا کودکی که از تاریکی اتاقش میترسد میتوانید با روشنکردن چراغ اتاق و نشاندادن زوایای مختلف آن به کودکتان از او بخواهید آن چیزی را که باعث ترسش شده، پیدا کند و دوباره با خاموشکردن چراغ آن شیء را به او نشان بدهید و بگویید که با تاریکشدن اتاق هیچ تغییری در وسایل اتاق ایجاد نمیشود.
زمانی که با ترس کودک خود مواجه میشوید، مهمترین راهکار این است که به احساس او احترام بگذارید و به او بگویید که میدانید در شرایطی قرار دارد که موجب ترس او شده است.