پرونده این دختر جوان ۲۱ مرداد سال ۹۳ به جریان افتاد. آن روز گزارش مرگ پسری جوان به بازپرس جنایی تهران اعلام شد و به دستور وی تیمی از کارآگاهان جنایی تهران راهی محل حادثه شدند. بررسیها نشان میداد که مقتول مهمان خانه دختری به نام سمانه در یکی از محلههای غرب تهران بوده و در آنجا با ضربه چاقو به قتل رسیده است.
کارآگاهان به سراغ سمانه رفتند و او گفت: مدتی قبل با یک زن خیر و نیکوکار آشنا شدم و او وقتی فهمید از شهرستان به تهران آمدهام وجایی برای زندگی ندارم، آپارتمانی برایم اجاره کرد. پس از اثاثکشی به این آپارتمان، دوستم سارا را به خانه دعوت کردم و با هم سرگرم چیدن اثاثیه شدیم. آن شب پسر مورد علاقه سارا به نام فرهاد چندبار به او زنگ زد تا ببیند کجاست. سارا هم میگفت خانه دوستش و در حال کمک و چیدن وسایل است.
وی ادامه داد: چند ساعت بعد فرهاد آدرس خانهام را از سارا گرفت و برای ما غذا آورد. پس از صرف غذا من به داخل اتاق رفتم تا وسایل آنجا را بچینم. دقایق بعد صدای مشاجره سارا و پسر موردعلاقهاش را شنیدم و وقتی از اتاق بیرون آمدم فرهاد را دیدم که با چاقو زخمی شده و خونآلود روی زمین افتاده است. من و سارا که ترسیده بودیم فرهاد را به بیمارستان رساندیم اما او جانش را از دست داد.
پس از اظهارات دختر جوان، سارا دستگیر شد و در بازجوییها ادعا کرد که در دفاع از خودش ضربهای بهدست فرهاد زده و هرگز قصد کشتن او را نداشته است.
او گفت: به تازگی با فرهاد آشنا و به او علاقهمند شده بودم. روز حادثه درحالیکه برای کمک به دوستم به خانهاش رفته بودم، فرهاد به من زنگ زد و از من آدرس گرفت تا برای ما غذا بیاورد. پس از خوردن غذا، دوستم سارا به اتاق رفت تا وسایلش را بچیند و من هم در سالن پذیرایی سرگرم انجام کارهای خانه شدم. ناگهان فرهاد به سمت من آمد و حالت عادی نداشت. متوجه شدم که نیت شومی در سر دارد و مقاومت کردم. فرهاد اما بیخیال نمیشد و قصد داشت به زور نقشهاش را عملی کند که در یک لحظه چشمم به چاقوی میوهخوری افتاد که روی میز بود. آن را برداشتم و در دفاع از خودم ضربهای بهدست فرهاد زدم اما هرگز فکر نمیکردم همین ضربه چاقو به دستش به قیمت جان او تمام شد. من فقط میخواستم در برابر حمله او از خودم دفاع کنم.
دختر جوان روانه زندان و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری ارجاع شد. وی وقتی در برابر قضات شعبه چهارم دادگاه ایستاد حرفهای قبلی خود را تکرار کرد و گفت که در دفاع از خودش با چاقو به مقتول ضربه زده است. قضات دادگاه با توجه به شواهد موجود و اعترافات متهم و شاهد حادثه، قتل را شبه عمد تشخیص دادند و رأی برائت سارا از اتهام قتل عمدی را صادر کردند.
وقتی پرونده به دیوانعالی کشور فرستاده شد، قضات اعلام کردند که باید درخصوص شبه عمد بودن قتل توضیحاتی ارائه شود. به این ترتیب پرونده به دادگاه کیفری برگشت و سارا بار دیگر پای میز محاکمه رفت. دور دوم محاکمه اما تفاوتی با دور اول نداشت و همچنان سارا تأکید داشت که در دفاع از خودش با چاقو بهدست فرهاد ضربه زده است. قضات این بار با نوشتن دلایل قضایی و توضیحات کافی، بار دیگر قتل را شبه عمد تشخیص دادند و عمل دختر جوان را دفاع مشروع دانستند. به این ترتیب متهم به پرداخت دیه و ۴ سال و ۴ ماه زندان محکوم شد که قضات دیوانعالی کشور مهر تأیید بر این رأی زدند و پرونده به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی فرستاده شد.
دوران محکومیت سارا تمامشده و او باید دیه را پرداخت میکرد تا از زندان آزاد شود اما توانایی پرداخت این پول را نداشت. به همین دلیل زندگیاش را پشت میلههای زندان سپری میکرد تا اینکه تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران برای نجات او وارد عمل شدند و سرانجام با کمک خیرین مبلغ دیه تهیه شد تا سارا که بهدلیل عدمپرداخت دیه حدود ۸ سال است در زندان به سر میبرد، بهزودی طعم آزادی را بچشد. قرار است بهزودی این دختر جوان از زندان آزاد شود و به آغوش خانوادهاش برگردد.