۱۷ مهر ۱۴۰۱ - ۱۹:۳۰

چطور باید دوستمان را انتخاب کنیم؟

آغاز و پایانِ دوستی‌ها به‌ندرت واضح است. تغییر در دوستی‌ها معمولاً به همراه تغییراتِ بزرگِ زندگی مثل رفتن به دانشگاه یا ازدواج کردن، رخ می‌دهد، اما اگر بتوانیم دوستی‌های قدیمی را در تمام طول زندگی حفظ کنیم، به خودمان در تحمل استرس‌هایی که معمولاً با تغییراتِ بزرگ در زندگی همراه است، کمک کرده‌ایم.
کد خبر: ۶۳۳۰۶
تعداد نظرات: ۱ نظر

دوستی

آغاز و پایانِ دوستی‌ها به‌ندرت واضح است. تغییر در دوستی‌ها معمولاً به همراه تغییراتِ بزرگِ زندگی مثل رفتن به دانشگاه یا ازدواج کردن، رخ می‌دهد، اما اگر بتوانیم دوستی‌های قدیمی را در تمام طول زندگی حفظ کنیم، به خودمان در تحمل استرس‌هایی که معمولاً با تغییراتِ بزرگ در زندگی همراه است، کمک کرده‌ایم. ما با واژه «دوست» طیف وسیعی از روابطِ شگفت‌انگیز را توصیف می‌کنیم. وقتی کسی را دوست می‌نامیم منظورمان تعداد دفعاتی که این فرد را ملاقات می‌کنیم نیست؛ بلکه این واژه انتقال‌دهنده حس صمیمیتی است که به آن شخص جایگاه رفیعی در زندگی ما می‌بخشد.دوستی‌ها از بسیاری جهات مرز‌های مبهم‌تری در مقایسه با سایر روابط دارند. برای مثال، ارتباط ما با همکاران‌مان با استخدام‌مان آغاز می‌شود و وقتی شغل‌مان را ترک می‌کنیم (مگر آنکه همکارمان دوست‌مان شده باشد) این روابط نیز خاتمه می‌یابند و خویشاوندان ما از زمان تولد تا زمانِ مرگ خویشاوندِ ما باقی می‌مانند.
آغاز و پایانِ دوستی‌ها به‌ندرت واضح است. تغییر در دوستی‌ها معمولاً به همراه تغییراتِ بزرگِ زندگی مثل رفتن به دانشگاه یا ازدواج کردن، رخ می‌دهد، اما اگر بتوانیم دوستی‌های قدیمی را در تمام طول زندگی حفظ کنیم، به خودمان در تحمل استرس‌هایی که معمولاً با تغییراتِ بزرگ در زندگی همراه است، کمک کرده‌ایم.

دوستی کجا شروع می‌شود و آشنایی کجا خاتمه می‌یابد؟

از کجا می‌فهمیم که یک آشنایی به دوستی تبدیل شده است. پاسخ به این پرسش تا حدی بستگی به پیش‌زمینه فرهنگی آدم‌هایی دارد که در این رابطه هستند. دوستی در فرهنگی که هنوز ساختار‌های خویشاوندیِ قوی دارد خیلی سخت شکل می‌گیرد و این حقیقت که الگو‌های دوستی در طبقات مختلفِ اجتماعیِ همان فرهنگ اشکال متفاوتی دارد نیز آن را پیچیده‌تر می‌کند.آمریکایی‌ها خیلی رهاتر و گشاده‌دست‌تر از سایر مردم در جوامع غیرغربی واژه «دوست» را برای اطلاق به روابطِ مختلف استفاده می‌کنند و شاید علتش آن است که واژه «آشنایی» در انگلیسی معنای نسبتاً سردی پیدا کرده است. بنابراین، ممکن است از واژه «دوست» برای تأکید معنای مثبت‌تری در پیوندهای‌مان با دیگران استفاده کنیم.در برخی فرهنگ‌ها واژگانی هست که درجه دوستی با آدم‌های مختلف را نشان می‌دهد. برای مثال آمریکایی‌ها سرواژه «BFF» (به معنای بهترین دوستانِ همیشگی» را برای جدا کردنِ تعدادی از دوستان از دوستانِ دیگر استفاده می‌کنند.در فرهنگ لهستانی‌ها نیز واژگانی هست که شدتِ دوستی‌های متفاوت را تعیین می‌کند. واژه przyjaciel در زبانِ لهستانی، شخصی است که شما با او روابط بلندمدتی دارید و خیلی از راز‌های مگوی‌تان را با او در میان می‌گذارید. شاید نزدیک‌ترین معادل همان «بهترین دوست» باشد. اما واژه best friend در فرهنگِ آمریکایی در موردِ طیفِ وسیعی از افراد استفاده می‌شود؛ درحالیکه واژه przyjaciel در زبانِ لهستانی بسیار خاص و ویژه است.
در لهستانی دوستی که کم‌ترین صمیمیت با او وجود دارد را znajomy می‌نامند که معادل همان «آشنا» است؛ و آیینی وجود دارد که طی آن فردی که در سطحِ znajomy است، موقعیتِ صمیمانه‌تری پیدا می‌کند و تبدیل به kolega می‌شود که شاید بتوان آن را معادلِ اصطلاحِ «buddy» در انگلیسی دانست. این اصطلاح در فرهنگ لهستانی زمانی استفاده می‌شود که دو طرف رابطه ـ فارغ از جنسیت‌شان ـ به‌هم متقابلاً اجازه می‌دهند که یکدیگر را به جای نام رسمی و استفاده از خانم و آقا، به اسمِ کوچک صدا کنند.چون دوستی به سرمایه‌گذاری وقت و منابع دیگر نیاز دارد، ما در آنِ واحد می‌توانیم دوستی‌های محدودی داشته باشیم. درنتیجه، برطبقِ مطالعاتی که انجام شده است، ما مدام و شاید ناآگاهانه، مراقبِ تعداد دوست‌هایی که داریم هستیم تا بتوانیم آن‌ها را در محدوده امن خودمان نگه داریم.
گاهی‌اوقات برای تصمیم‌گیری درباره اینکه چه کسی در باشگاه دوستی‌مان بماند و چه کسی از آن اخراج شود، نیاز به تصمیم‌گیری‌های سخت داریم. ما می‌خواهیم دوستانی را حفظ کنیم که بتوانیم در موقعیت‌های سخت روی آن‌ها حساب کنیم، اما هم‌چنین نیاز داریم کسانی که به لحاظِ وقت، پول یا فرسودگیِ عاطفی، به ما هزینه‌های غیرقابل‌تحمل تحمیل می‌کنند را کنار بگذاریم؛ و البته، بیش‌تر از همه تمایل داریم دوستانی را حفظ کنیم که بین‌مان جاذبه و کششِ مشترک (شیمی) وجود دارد.

کشش و جذابیتِ متقابل چقدر در دوستی‌ها مهم است؟

بسیاری از ما به صورتِ شهودی متوجه می‌شویم که کشش متقابل با افراد در ظاهر چگونه است و چه حسی دارد. سهولت و روانیِ تعامل با آن‌ها وجود دارد؛ هماهنگی و یک‌نواختی در رفتار‌های غیرکلامی، در نوبت‌دهی به‌هم برای گفتگو و در حس شوخ‌طبعی رعایت می‌شود. اطمینان وجود دارد که دو طرفِ رابطه احساسات و نیات یکدیگر را به درستی درک می‌کنند. همه این موارد تجربه رابطه بین‌فردی را تبدیل به تجربه‌ای انرژی‌بخش و سرگرم‌کننده می‌کند و تعاملاتی که به‌واسطه کشش و جذابیتِ دوطرفه تقویت می‌شوند، روابطی را ایجاد می‌کنند که چیزی بیش‌تر از مجموعِ اجزای آن‌هاست. ابزاری با عنوانِ «پرسش‌نامه سنجشِ شیمی در دوستی» تدوین شده که ۵ عاملی که به جذابیت و کشش در دوستی کمک می‌کند را شناسایی می‌کند. این عوامل شاملِ زیر است:
• گشودگی و صداقتِ دوطرفه
• تمایلات و علایقِ دوطرفه
• گرمی و برخوردِ خوب
• ارزش‌ها و جهان‌بینی‌های مشترک (به‌خصوص در روابطِ دوستانه)
روابطِ بین‌فردی‌ای که این کیفیت‌ها را داشته باشند در مسیر خوبی حرکت می‌کنند و می‌توانند تبدیل به دوستی شوند.
ذره‌ای جذابیت و کشش دوطرفه وجود داشته باشد، آن‌وقت همان‌طوری می‌شود که همفری بوگارت در نقشِ ریک در آخرین جمله فیلمِ کازابلانکا می‌گوید: «لوئیس، فکر می‌کنیم این آغاز یک دوستیِ زیباست!»


بیشتر بخوانید

منبع : فرادید

ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
سنیک
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۸
از کتاب عقده های روانی مطلب بگذاری بهتر است
آدم.شناسی محض
گزارش خطا