غزال زیاری: برای لذت بردن از برخی واقعیتها درباره جستجوی بشریت در فضا، نیازی نیست که به تقبیح علم و دانش پرداخته و به تئوریهای توطنه ساده اعتقاد داشته باشید.
در ادامه قصد داریم تا ده راه برای اثبات اینکه کره زمین ۱۰۰% مسطح نیست، به شما ارائه دهیم.
در گذشته کره ماه برای یونانیان باستان یک رمز و راز بزرگ بود و آنها در جستجوی دانش و اطلاعات بیشتر، به مشاهدات بصیرتی متعددی رسیده بودند که به بشریت کمک کرد تا شکل سیارهمان را درک کنند. ارسطو که مطالعات زیادی درباره ماهیت کروی شکل کره زمین انجام داده بود، دریافت که در هنگام ماهگرفتگی (زمانی که کره زمین بین خورشید و ماه قرار میگیرد)، سایه روی کره ماه دایرهای شکل است و این سایه متعلق به کره زمین است و این سرنخ دقیقی درباره ماهیت کروی شکل زمین محسوب میشود. از آنجا که کره زمین درحال چرخش است، سایه بیضی شکل ثابتی را در هر ماهگرفتگی ایجاد میکند و همین ثابت میکند که کره زمین نه تنها گرد، بلکه کروی شکل است.
اگر اخیرا به یک شهر بندری رفته باشید و یا کنار ساحل قدم زده و به افق خیره شده باشید، احتمالا متوجه یک پدیده جالب توجه شدهاید: به نظر میرسد که کشتیها انگار از زیر دریا بیرون میآیند. اما میدانیم که کشتیها با نزدیک شدن به دید ما دوباره از آب بیرون نمیآیند. پس دلیل آنکه اینطور به نظر میرسد که انگار کشتی ها از لابلای موجها بیرون میآیند، این است که کره زمین مسطح نیست و گرد است.
مورچهای را تصور کنید که برروی سطح یک پرتقال به سمت میدان دید شما راه میرود. اگر از بالای پرتقال نگاه کنید، میبینید که بدن مورچه تدریجا از افق ظاهر میشود و دلیل آن هم کروی بودن پرتقال است. اگر این آزمایش را به جای آنکه روی یک شی کروی انجام دهید، با یک مورچه برروی یک جاده انجام دهید، نتیجه متفاوت خواهد بود و میبینید که مورچه به آرامی درمعرض دید قرار میگیرد؛ بسته به آنکه دید شما چقدر واضح باشد.
این مشاهدات در اصل توسط ارسطو (بین سالهای ۳۸۴ تا ۳۲۲ قبل از میلاد مسیح) انجام شد. او در آن زمان با در نظر داشتن صورتهای فلکی مختلف که در آسمان به سمت خط استوا حرکت میکردند، تشخیص داد که زمین گرد است.
ارسطو بعد از بازگشت از سفرش به مصر گفت:«ستارههایی در مصر و یونان دیده میشوند که در مناطق شمالیتر دیده نمیشوند» او در ادامه گفت که این پدیده تنها در صورتی قابل توجیه است که انسانها، ستارهها را از یک سطح گرد ببینند و مدعی شد که کره زمین، اندازه بزرگی ندارد؛ چرا که در غیر این صورت، تاثیر این تغییر جزیی مکان، به این سرعت آشکار نمیشود.
هرچه از خط استوا دورتر شوید، صورتهای فلکی شناخته شده بیشتر به سمت افق فاصله میگیرند و جایشان را به ستارههای دیگر میدهند و اگر زمین مسطح بود، چنین اتفاقی رخ نمیداد.
اگر چوبی را در زمین فرو کنید، یک سایه تشکیل میدهد. با گذر زمان، سایه چوب روی زمین حرکت میکند (همین اصل در ساخت ساعتهای سایهای باستانی مورد استفاده قرار میگرفته). اگر زمین مسطح بود، دو چوب در مکانهای مختلف، سایههای مشابهی ایجاد میکردند. ولی اینگونه نمیشود؛ چون زمین کروی است و مسطح نیست. اراتوستن ( ۲۷۶ تا ۱۹۴ قبل از میلاد مسیح) از این اصل برای محاسبه دقیق محیط زمین استفاده کرد.
روی یک فلات صاف بایستید و به روبرو و افق نگاه کنید. به چشمانتان فشار میآورید و سپس دوربین چشمی موردعلاقهتان را بیرون آورده و تا جایی که چشم کار میکند (با کمک لنزهای دوربین چشمی) میتوانید به روبرو خیره شوید.
حالا از نزدیکترین درختی که در اطرافتان است بالا بروید؛ هرچه بالاتر بهتر.. حالا دوباره نگاه کنید؛ متوجه میشوید که هرچه بالاتر بروید، دورتر را بیشتر میبینید. معمولا ما تمایل داریم تا این موضوع را به موانع روی سطح زمین ربط دهیم؛ مثلا بگوئیم که خانهها یا درختان مانع دید ما میشوند و با بالا رفتن، دید واضحتر و بهتری خواهیم داشت. اما این دلیل واقعی و درست نیست. حتی اگر برروی یک فلات کاملا صاف ایستاده باشید که هیچ مانعی بین شما و افق نباشد، هرچه بیشتر ارتفاع بگیرید، میتوانید فاصله دورتری را ببینید. این پدیده به دلیل انحنای زمین ایجاد میشود و اگر کره زمین مسطح بود، هرگز اینگونه نمیشد.
اگر تا به حال سوار بر هواپیما به کشور دیگری رفته باشید، به ویژه در سفرهای طولانی، به دو واقعیت درباره هواپیما و کره زمین پی میبرید:
*هواپیماها میتوانند برای مدت زمانی طولانی در یک خط تقریبا مستقیم حرکت کنند و از هیچ لبهای منحرف نشوند. آنها همچنین میتوانند بدون توقف دور کره زمین بچرخند.
* اگر در طول یک پرواز طولانی فرا اقیانوسی از پنجره به بیرون نگاه کنید، در اکثر مواقع میتوانید انحنای زمین را در افق ببینید.
این یک حقیقت است که زمین با سیارههای دیگر متفاوت است. اما در هرصورت در زمین زندگی جریان دارد و هنوز نتوانستهایم در سیاره دیگری حیات را پیدا کنیم. البته هر یک از سیاره ها ویژگیهای خودشان را دارند و کاملا منطقی است فرض کنیم که هریک از سیارهها ویژگیهای خاصی از خود به نمایش بگذارند؛ به ویژه سیارههایی که در مکانهای مختلف هستد یا درشرایط متفاوتی ایجاد شدهاند. همه این موارد درمورد کره زمین نیز صادق است.
به بیانی دیگر اگر بسیاری از سیارهها که در مکانهای مختلف و در شرایط متفاوتی ایجاد شدهاند، ویژگیهای یکسانی داشته باشند، احتمالا سیاره خودمان هم همان ویژگیها را دارد. تمام مشاهدات ما حاکی از آن است که دیگر سیارهها نیز کروی هستند و از آنجا که میدانیم که این سیارهها چطور شکل گرفتهاند، پس واضح است که چرا به شکل کروی هستند. مگر آنکه دلیل خیلی خوبی داشته باشیم که به غیر از این فکر کنیم (که البته چنین دلیلی نداریم)؛ پس سیاره ما هم به احتمال قریب به یقین مثل سایر سیارههاست.
در سال ۱۶۱۰ گالیله قمرهای سیاره مشتری را رویت کرد که به دور آن میچرخند. او این قمرها را به سیارههای کوچکی توصیف کرد که به دور سیاره بزرگتری میچرخند. مشاهده و توصیفی که پذیرش آن برای کلیسا بسیار سخت بود. چرا که این موضوع، مدل زمین محور که همه چیز به دور زمین میچرخد را به چالش میکشید. این مشاهده در عین حال نشان داد که سیارات دیگر (مشتری، نپتون و سپس با مشاهده ناهید) همگی کروی هستند و همگی به دور خورشید میچرخند.
یک سیاره مسطح (چه سیاره ما و چه هر سیاره دیگری)، میتواند در حکم یک مشاهده حیرتآور باشد که عملا برخلاف هر آنچه ما درباره شکل سیارهها و رفتارهای آنها میدانیم خواهد بود. این نه تنها همه اطلاعات ما درباره شکلگیری سیارهها را تغییر میدهد، بلکه حتی نظراتمان درباره تشکیل ستارهها (بدینترتیب خورشید هم میبایست رفتار کاملا متفاوتی داشته باشد تا با نظریه زمین مسطح جور دربیاید) و هر آنچه ما درباره سرعتها و حرکات در فضا میدانیم (مثل مدار سیارات و اثرات گرانش) را تغییر میدهد. به صورت خلاصه، ما به این شک نداریم که سیاره ما کروی شکل است؛ بلکه این موضوع را میدانیم.
هنگامی که در نیویورک ساعت ۱۲ ظهر است و خورشید در وسط آسمان میدرخشد، در پکن ساعت ۱۲ شب است و خورشیدی دیده نمیشود؛ در همان هنگام، در آدلاید استرالیا ساعت ۱.۳۰ نیمه شب است؛ یعنی ۱۳ ساعت جلوتر از نیویورک و تا ساعاتی دیگر ساکنان آدلاید باید شاهد طلوع مجدد خورشید و شروع روزی تازه باشند.
این تنها در شرایطی قابل توضیح است که دنیای ما گرد باشد و حول محور خود بچرخد. در یک زمان مشخص که خورشید در بخشی از کره زمین وسط آسمان میدرخشد، در گوشه دیگری از دنیا تاریکی حاکم است و برعکس. همین باعث میشود تا تفاوتهای زمانی و مناطق زمانی مختلف به ویژه در برخی موارد حتی بیش از ۱۲ ساعت وجود داشته باشند.
نکته دیگر در مورد مناطق زمانی، زمین و خورشید این است: اگر خورشید یک نور کانونی بود و نور آن مستقیما به منطقهای خاص میتابید و زمین مسطح بود، ما حتی اگر خورشید بالای سر ما نمیتابید، باز هم آن را میدیدیم (دقیقا مثل تصویر زیر). اما شما میتوانید نوری را ببینید که از یک نورافکن روی صحنه تئاتر بیرون میآید، حتی اگر جمعیت در محیطی کاملا تاریک نشسته باشند. تنها راه برای ایجاد دو منطقه زمانی کاملا مختلف و متفاوت که یکی کاملا در تاریکی باشد و دیگری غرق در نور، این است که زمین کروی باشد.
نکته جالب توجه اینجاست که گرانش چیزها را به سمت خود جذب میکند. نیروی جاذبه بین دو شی بستگی به جرم آنها و فاصله بینشان دارد. اگر بخواهیم ساده بگوئیم، جاذبه یا گرانش، مرکز جرم اشیا را هدف قرار داده و به سمت خود میکشد. برای پیدا کردن مرکز جسم، باید خود جسم را مورد بررسی قرار داد.
یک کره را در نظر بگیرید. از آنجا که کره شکل ثابتی دارد، مهم نیست که شما کجای آن ایستاده باشید، دقیقا همان مقدار از کره زیر پای شماست (مورچهای که برروی یک گوی کریستالی راه میرود را تصور کنید. از دید این حشره، تنها نشانه حرکت این واقعیت است که مورچه پاهایش را حرکت میدهد و شکل سطح به هیچ وجه تغییری نمیکند) مرکز جرم یک کره، در مرکز آن است؛ این بدان معناست که جاذبه هر چیزی روی سطح کره را به سمت پایین و مرکز کره میکشد. مهم نیست که جسم در کجای سطح کره واقع شده باشد.
حالا یک هواپیمای مسطح را در نظر بگیرید. مرکز جرم هواپیمای مسطح در مرکز آن است. پس نیروی جاذبه(گرانش) هر چیزی در سطح را به سمت وسط هواپیما میکشد. این بدین معناست که اگر روی لبه هواپیما ایستاه باشید، جاذبه شما را به سمت وسط هواپیما میکشد؛ نه مستقیم به سمت پایین، یعنی همان چیزی که معمولا وقتی روی زمین ایستاده باشید، تجربه میکنید.
اگر یک سیب را هرجای دنیا پرت کنید، سیب زمین میافتد و به طرفین نمیرود. شما میتوانید با پرت کردن هر شئیی به هوا این را امتحان کنید.
در بازه زمانی شصت ساله که شاهد آزمایشات فضایی بودیم، ماهوارهها، کاوشگرها و حتی انسانهایی به فضا فرستاده شدهاند. برخی از آنها به زمین بازگشتند و برخی دیگر هنوز در منظومه شمسی و حتی دنیای فراتر از آن معلق هستند و بسیاری از آنها تصاویر حیرتآوری برای زمین ارسال میکنند. در تمامی این تصاویر، زمین کروی شکل است. کروی بودن زمین در تمامی تصاویر ثبت شده توسط فضانوردان ایستگاه فضایی بین المللی مشخص و واضح است.
منبع : خبرآنلاین