با ضرباتی آرام به پایم متوجه میشوم که دختر کوچکم چیزی از من میخواهد. سرم را از کتاب بر میدارم و به او نگاه میکنم، در حالیکه ناراحتی را در عمق چشمانش میخوانم. من هم نگران میشوم و از او علت را میپرسم. سرش را بالا میآورد. به تلویزیون و اخباری که مدام در حال خواندن از سوی مجری و زیرنویس شدن در پایین صفحه است، زل زده و میگوید: «بابا ما همین روزها میمیریم؟» ابروهایم اول بالا میرود و بعد در هم گره میخورد. به او میگویم: «این چه حرفی است که میزنی، چرا اینطور فکر میکنی؟» او هم پاسخ میدهد: «اخه تو اخبار تلویزیون میگفت که یک عالمه آدم تو تصادف مُردن، یه جا هم گفت که سیل اومده خیلیها رو برده، خب اونارو کجا برده، حتما مُردن. اگه بارون بیاد ما هم میمیریم تازه یه جا هم تو یه کشوری تیراندازی شده بود و بچهها کشته شده بودن، تو مدرسه داشتن دربارش حرف میزدن»
دستش را میگیرم و او سکوت میکند، بعد با آرامش او را در آغوش میگیرم، در حالیکه تلویزیون را خاموش میکنم و میگویم که اینها اخبار بد و منفی هستند که نباید به آنها توجه کند، قرار نیست اگر یک جای دنیا اتفاقی افتاده، همه بمیرند! بعد برای اطمینان بیشترش به او میگویم: «تا زمانی که مرا داری، هیچ اتفاقی برایت نخواهد افتاد و من از تو و بقیه خانواده مراقبت میکنم» دوباره دستم را محکم فشار میدهد و از من قول میگیرد که مراقبش باشم، بعد عروسکش را در دست میگیرد و به اتاقش میرود تا دوباره بازی کند. به راستی چطور اجازه دادیم تا این اخبار منفی ذهن کودکان کوچکمان را آنقدر درگیر کند که به مرگ فکر کنند و از شادی و بازی خود دست بکشند؟ چرا اینقدر پای اخبار را در خانه هایمان باز کردیم و موقع غذا یا هر کار دیگری درباره خبرهای منفی صحبت کردیم؟ اینها همه سوالاتی است که پس از نگرانیهای دخترم به ذهنم میرسد. چرا اینطور شد و حال باید چه کار کنیم؟ در این روزهایی که سیل بلایا و اخبار منفی از سراسر دنیا به خانه هایمان روانه میشود، والدین علاوه بر فشار روانی ناشی از اتفاقات جامعه خودمان و دیگر جوامع وظیفه سنگین دیگری هم بر عهده دارند و آن هم محافظت از روان فرزندانشان در برابر اخبار ناگوار است. در هر حال والدین این نکته را باید باور داشته باشند که حق دارند بر اساس شرایط مثل از دست دادن یک عزیز، یک اتفاق تلخ اجتماعی، واقعهای طبیعی مثل سیل یا زلزله و از دست دادن جمعی از هموطنان غمگین و سوگوار شوند، اما سوگواری و اضطراب حق دنیای کودکانه نیست.
«سارا رحیم نژاد، روانشناس کودک» در این باره میگوید: «شاید بچهها اخبار را نبینند، شاید اخبار را نشنوند، اما آن را از بزرگترهایشان میشنوند و مضطرب شده و به همین علت هم سرشان پر از سوالهای فشارآور میشود. مثل این سوال ها:
-نکنه مامان که بیرون میره، دیگه برنگرده؟
-نکنه جنگ بشه؟
-نکنه بابا که میره سفر هواپیماش سقوط کنه؟
بنابراین درست است که اخبار منفی در سراسر دنیا مثل سیل، زلزله، کشته شدن افراد مختلف دردناک و غم انگیز باشد، اما کودکان مستحق تجربه چنین اضطرابی نیستند» حال خانوادهها شاید سوال داشته باشند که با همه این مسائل که دور و بر ما اتفاق میافتد، چطور میتوان هوشمندی کرد و بچهها را از خطرات و گزندهای روانی مصون نگه داشت؟
۱-در حضور کودکان از اخبار صحبت نکنید
رحیم نژاد در این باره میگوید: «اخبار چه در تلویزیون، چه در روزنامه و چه فضای مجازی «نباید» در حوزه شنیداری یا دیداری کودکان زیر ۱۲ سال باشد.» برخی خانوادهها تصور میکنند که، چون بچه کوچک است و چیزی نمیگوید، چیزی هم متوجه نمیشود، ولی تلویزیونی که مدام روی شبکه خبر است و از دوران کرونا اخبار شیوع ویروس و تعداد کشتهها را پخش کرده قطعا بچهها را نسبت به مرگ اسیب پذیر و مضطرب کرده و یا بخش خبر ویژهای که به یک اتفاق خاص مربوط به قتل اختصاص پیدا میکند، بچهها را در این زمینه حساس میکند؛ بنابراین بهترین حالت این است که پدر و مادرها در غیاب یا زمان خواب بچهها اخبار را دنبال کنند یا اینکه به تنهایی در فضای مجازی که در دسترس بچهها قرار ندارد، برخی مسائل را دنبال کنند.
۲-لازم نیست در حضور کودکان تظاهر کنید
البته در ارتباط با مسائل مختلف اجتماعی و اتفاقات هر یک از ما طبیعی است که ناراحت و غمگین باشیم و اینکه جلوی بچهها درباره اش صحبت نکنیم، به معنای تظاهر نیست. به طور مثال خانمی تعریف میکرد که در زمان فاجعه منا در خانه شان جنگ جهانی رخ داده بوده و به خاطر چند تن از اقوام که در مکه بودند و آن زمان به اعمال حج میپرداختند، مدام از طریق اخبار و تلفن پیگیر حال آنها بودند به طوریکه بچههای کوچکشان در آن دوره شب ادراری و ناخن جویدن پیدا کردند و مدتها طول کشیده تا آنها بتوانند این عادت را از بچهها دور کنند.
رحیم نژاد میگوید: «ممکن است ما از یک اتفاق ناراحت و غمگین شویم و یا حتی گریه کنیم، بچهها ممکن است علت ناراحتی ما را از ما بپرسند و ما در پاسخ نباید دروغ بگوییم، اما نباید تمامی حقیقت موجود در اخبار را هم برایشان بیان کنیم.»
*پس چه چیز باید به بچهها منتقل کرد؟
رحیم نژاد ادامه میدهد: «پاسخ به این سوال بستگی به
سن کودک دارد. مثلا برای کودک زیر ۵ سال جواب را کوتاه باید انتخاب کنید. مثلا به او بگویید: یادت میاد که موقعی که ناراحتی، گریت میگیره؟ و من بهت میگم اشکال نداره اگر خواستی گریه کنی؟ مامان باباها هم گاهی با شنیدن مسائل ناراحت کننده گریه شون میگیره و اجازه دارند که گریه کنند. ما همدیگر رو دوست داریم. تو رو هم خیلی دوست داریم و گریه کردن هم خیلی طبیعی است. برای بچههای سنین بالاتر هم میتوان توضیح بیشتری درباره مسائل ارائه کرد، منتها با حذف جزئیات دردناکی که باعث اضطرابشان میشود.»
۳-روتین زندگی کودک را تغییر ندهید
رحیم نژاد تأکید میکند: «تغییر روتین طبیعی زندگی کودک بابت موضوعی که علتش برای کودک واضح نیست، میتواند بسیار اضطراب زا باشد. روتین زندگی فرزندتان را بنا بر اخبار یا حال روحی ناشی از اخبار، تغییر ندهید.» مثلا درست است که در دوران کرونا همه ما دچار تغییراتی در سبک زندگی مان شده بودیم، اما این اضطرابش به مراتب برای بچهها بیشتر بود و همه ما این امر را تجربه کردیم که بچهها دچار وسواسها و اضطرابهای بیماری و ترس از مرگ شده بودند. بهتر است که در سایر موارد هم چنین چیزی تا حد امکان برای بچهها اتفاق نیافتد. مثلا یک فردی در فامیل فوت کرده شما از صبح علی الطلوع بچهها را با خود به بهشت زهرا برده یا در خانه این و آن رها کردید و آنها وضعیت زندگی شان نابسامان شده است. بهتر است در اینطور مواقع بچهها را به یک فرد امین بسپارید و ساعتی به تنهایی در مراسمهای سوگواری یا تشییع شرکت کنید.
۴-با همسرتان بیشتر صحبت کنید
رحیم نژاد معتقد است: «خشم و غم ناشی از هر مسئله اجتماعی و یا خانوادگی و از دست دادن عزیز ما را مدتها کلافه و بی حوصله میکند؛ بنابراین چنین چیزی طبیعی است، اما اگر با هم حرف بزنیم، قبل از اینکه بی حوصلگی و تنش باعث مشاجره و سوء تفاهمهای دیگر بشود، میتوانیم جلوی خیلی اتفاقات منفی را بگیریم. خیلی از مسائل میتواند روان ما را آزرده کند و اگر با همسرمان دراین باره صحبت نکنیم تا بار روانی مان تخلیه شود، این ناراحتیها در خانه پخش میشود و به فرزندان هم منتقل میشود. پس قبل از اینکه تنش داخل خانه به فرزندانتان منتقل شود با هم حرف بزنید.»
در نهایت اینکه دنیای امروز ما بیش از هر چیز به آرامش و امنیت برای کودکان نیاز دارد. کودکانی که فکر و ذکرشان جنگ و بیماری و مرگ باشد نمیتوانند ایرانی امن و با آرامش و پیشرفت در آینده برایمان رقم بزنند. امیدوار هستیم که خانوادهها در این مراقبت بیشتری از
سلامت روان کودکانشان داشته باشند.
بیشتر بخوانید
منبع : فارس