۲۰ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۲:۱۴

مصیبت‌ و خشونت در صداوسیما داد می‌زند!

مصیبت‌ و خشونت در صداوسیما داد می‌زند!
«هرگونه نقشی که صداوسیما ایفا کند چه در سریال‌ها و برنامه‌های تولیدی و چه گفت‌وگوها یا مستندها، هر انتخابی که انجام دهد اثرات این انتخاب در جامعه نشان داده خواهد شد.»
کد خبر: ۶۰۷۰
تعداد نظرات: ۲ نظر

تابناک جوان : در هر فامیل ایرانی، دست‌کم یک قتل اتفاق می‌افتد و هر خانواده‌ی ایرانی حتماً درگیر یک قتل در بطن یا پیرامون خود شده است. تقریباً در تمامی خانواده‌های ایرانی، یک نفر دست به سرقت از خانواده یا دیگران می‌زند. یک سوم ایرانی‌ها در حال حق‌السکوت دادن هستند، یک سوم در حال حق‌السکوت گرفتن و یک سوم هم بی‌عرضه هستند؛ وگرنه در یکی از دو دسته‌ی قبلی قرار می‌گرفتند!

در هر خانواده‌ی ایرانی یک نفر پیدا می‌شود که به دسیسه مشغول است و حاضر است حتی عمر و هستی خود یا دیگران را تباه کند، تا چیزی را تلافی کرده باشد. خشونت‌طلبی، توطئه‌گری، انتقام‌جویی، خلاف‌کاری، مصیبت‌زدگی، درماندگی و البته آدم‌کشی، نزد ایرانیان و خانواده‌های ایرانی، امری رایج است!

این، تصویری است که سریال‌ها و فیلم‌های ایرانی روایت می‌کنند و این پرسش را به‌وجود می‌آورند که آیا واقعاً این‌گونه است و ما در چنین وحشت‌کده‌ی هولناکی زندگی می‌کنیم؟ کافی است به همین سریال‌های رمضانی که مدت زیادی هم از پخش آنها نگذشته نگاهی بیندازید.

حمید شکری‌خانقاه - استاد ارتباطات - با نگاهی به سریال‌های تلویزیونی با تمرکز بر خشونت مستتر در آنها در گفت‌وگویی با ایسنا چنین اظهار کرد: صداوسیما با توجه به همه‌گیر بودن و کارکردی که دارد - با توجه به توده‌ای بودن که قشر عظیمی از توده‌ها را پوشش می‌دهد - هر کاری کند اثرات خوب یا بد خود را خواهد گذاشت. اگر برنامه‌های فرهنگ‌سازی را ایجاد کند فرهنگ‌سازی ایجاد می‌شود اگر برنامه‌های ضد فرهنگ و ضد ارزشی را ایجاد کند طبیعتاً در جامعه همان برنامه‌ها گسترش پیدا می‌کنند؛ لذا هرگونه نقشی که صداوسیما ایفا کند چه در سریال‌ها و برنامه‌های تولیدی، چه گفت‌وگوها یا مستندها، هر انتخابی کند اثرات این انتخاب در جامعه نشان داده خواهد شد.

وی با اعتقاد بر اینکه صداوسیما نتوانسته است اثر مثبت روانی و جریان‌سازی فرهنگی مثبت در جامعه را ایجاد کند، اظهار کرد: تیمی که در صداوسیما به عنوان سیستم فکری مدیریت می‌کنند، یک تیم سیاست‌زده هستند حتی فیلم‌ها و مستندهایی که ساخته می‌شوند از بعد سیاسی به آنها نگاه می‌شود. ارزیابی اینکه چه اثرات مثبتی این آثار می‌تواند در جامعه داشته باشد، یک ارزیابی از جنس سیاست‌زدگی است؛ البته چندین محدودیت هم وجود دارد. ما یکسری آثار خشونت‌آمیز در تلویزیون می‌بینیم که بخشی از واقعیت‌های زندگی ماست؛ چیزی که واقعیت زندگی باشد طرفدار خودش را پیدا می‌کند و جایگاه خودش را هم در میان مردم خواهد داشت اما متأسفانه در ساخت فیلم‌های عاطفی و عشق و عاشقی دست تلویزیون بسته است. صداوسیما نمی‌تواند این بخش از واقعیت‌های جامعه را در آثار خود نشان دهد. اما ساختن فیلم درباره بدبختی، خشونت، قتل و بیچارگی که گاهی در جامعه رخ می‌دهد را می‌تواند نشان دهد.

او افزود: مشکلی که ما در جامعه داریم این است که دیدن ابراز علاقه دو عاشق از سوی مردم، سخت‌تر از دیدن اعدام کردن یک فرد در جامعه است. این همان فرهنگ‌سازی ضدارزشی است که ما داریم.

شکری در ادامه این گفت‌وگو یادآور شد: صداوسیما در بخش عاطفی و ایجاد رابطه عاطفی مثبت نتوانسته است نقشی را در این چندساله ایفا کند و این شاید بخاطر محدودیت‌های فکری یک جناح غالب است که ما در صداوسیما آن را می‌بینیم. اما در بخش خشونت در فضای التهاب فقر و بدبختی توانسته فضاسازی کند در واقع چهره جامعه ایران در صداوسیما فقیر است و مصیبت‌زدگی و خشونت در صداوسیما داد می‌زند. در فیلم‌های خانوادگی که در تلویزیون ساخته می‌شوند، زن اغلب مظهر مصیبت‌زدگی و بدبختی و همواره گریان و نالان است و مرد را فردی خلافکار و انتقام‌جو می‌بینیم؛ لذا کارگردانان و سناریونویسان نیاز به یک تکانش فکری و بازنگری و تجدید نظر فکری با رویکرد ایجاد فرهنگ خوب در کشور را دارند.

این مدرس ارتباطات با اشاره به برخی مباحثی که در آثار تلویزیونی از آنها غفلت می‌شود، اظهار کرد: ما کم فیلم ایرانی دیده‌ایم که وقتی پلیس در آن سوار ماشین می‌شود کمربند ایمنی را ببندد اما در ارتباط با فیلم‌های خارجی باید گفت ۹۹ درصد دزدهایی که نشان داده می‌شوند زمانی که وارد ماشین می‌شود کمربند خود را می‌بندند؛ این یعنی اینکه کسانی که فیلم می‌سازند باید دستورالعمل‌ها را جدی بگیرند. ما در فیلم‌های ایرانی می‌بینیم که حتی پلیس هم کمربند ایمنی خود را نمی‌بندد.

شکری با اشاره به آثاری که در ایام رمضان امسال از تلویزیون پخش شد، گفت: صداوسیما در ایام رمضان برنامه‌هایی را پخش کرد که نشان می‌دهد در امر فرهنگ سازی عملکرد ضعیفی داشته است، یکی از دلایلی که مردم به ماهواره گرایش پیدا کرده‌اند همین عدم توانمندی صدا و سیما در جذب مخاطب است. درست است که برخی از آثار تلویزیون مشهور می‌شوند اما باید گفت اثراتی که می‌گذارند خیلی مثبت نبوده است. شاید از لحاظ صحنه، لوکیشن و برخی سکانس‌ها جذابیت داشته باشند، ولی وقتی به اصل ماجرا نگاه می‌کنید می‌بینید اثراتی که در جامعه می‌بینیم حس مثبتی را در افراد ایجاد نکرده است؛ به عنوان مثال در جامعه ما افراد به شدت به یکدیگر بی‌اعتماد هستند و در فیلم‌ها به ندرت پیدا می‌کنید که فردی به فرد دیگر اعتماد پیدا کند و ضربه نخورد.

وی افزود: صدا و سیما هرگز گوش شنوایی نداشته است. خیلی از صاحب نظران در این زمینه مدام در مصاحبه‌ها خطاب به صدا و سیما مطرح کرده‌اند که این روش درست نیست به جای اینکه در جامعه آرامش ایجاد کند التهاب ایجاد می‌کند. پیشنهاد می‌شود که صدا و سیما احساس آرامش مردم را جدی بگیرد و به مردم در تولید برنامه‌ها آرامش بدهد.

این استاد ارتباطات با بیان اینکه رویکرد اخیر صداوسیما در ماجرای قتل، ضدارزشی و وحشتناک بود گفت: چون طیف فکری خاصی در صداوسیما غلبه دارند، مردم پذیرفته‌اند که صداوسیما هر چه که میل می‌کند پخش می‌کند در حالی که در دنیا بر اساس میل مخاطب برنامه تولید می‌کنند و در هر سازمانی قطعاً افکار یک مدیریت و یک طیف غلبه نمی‌کند.

شکری خانقاه در پایان با یادآوری ویژگی‌های رسانه تلویزیون و تاثیرات آن بر مخاطب، خاطرنشان کرد: در میان وسایل ارتباط جمعی، تلویزیون، کامل‌ترین و جذاب‌ترین رسانه‌ای است که مخاطبانش طیفی گسترده‌ای از افراد جامعه را دربرمی‌گیرد. حوزه‌ی نفوذ تلویزیون، این رسانه را به وسیله‌ای برای توسعه اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی تبدیل کرده است. تلویزیون به دلیل داشتن مخاطبان گسترده، با قابلیت‌های فنی‌ای که دارد، می‌تواند اطلاعات جامعی را هم‌زمان در قالب صدا و تصویر به مخاطب ارائه کند. به همین دلیل این رسانه به یک وسیله‌ی مطلوب برای افراد تبدیل شده است. تلویزیون‌های دولتی از زمان تأسیس تاکنون تغییرات زیادی را در نحوه تولید و ارائه برنامه‌های خود به میان نیاورده‌اند و به همین دلیل مخاطبان زیادی نیز ندارند، اما تلویزیون‌های خصوصی به ویژه تلویزیون‌هایی با رویکرد تجاری اکثر مخاطبان را از آن خود کرده‌اند. افزایش رسانه‌های دیداری به لحاظ کمیت، سبب افت کیفیت و بی‌برنامگی در این رسانه‌ها شده است تا جایی که اکثر این رسانه‌ها تنها به پخش سریال‌های خارجی یا برنامه‌های شبیه بهم اکتفا می‌کنند.

ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۲۸ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۰
نزديك 10 سال است تلوزيون نگاه نمي كنم
از وضعيت سلامت رواني خانواده ام خيلي راضي هستم
ایرانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۳ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۱
خوب باید گفت به مطلب بسیار مهمی اشاره شده که متاسفانه واقعیت دارد . من هم به عنوان کسی که حدود بیست سال است کار روابط عمومی می کنم واندک مطالعه ایی در خصوص مسائل فرهنگی و اجتماعی دارم باید بگویم طی دهه های اخیر ما دچار واگرایی شده ایم به این معنا که هرمیگذرد محتوی رسانه ای مان نمیگویم در سراشیب سقوط قرار گرفته اما با این همه روزنامه و کتاب و فیلم وسریال و آموزش بمانند ماشینی شده ایم که در جاده صعود دارد عقب عقب میرود. نمیدانم در سیستم حاکم به رسانه ملی ایران چه تفکری حاکم است که مثلا همین برنامه های عید فطر را بررسی کنیم میبینیم در روز عید هیچ برنامه عیدانه جذابی نیست البته بهانه و بهانه گیرتا بخواهیم داریم . برنامه های شادمان بقدری نایاب و بی محتواست که حتی یه بچه هم تحلیل میکند و احساس نارضایتی میکند اما نمیدانم گیر شاد بودنمان چیست . الان و امروزه مردم ما هر کدام درگیر مشکلاتی هستند که نمدانند چه کنند ووقتی هم میخواهد از این درگیری ها کمی فاصله بگیرند و مثلاً بنشینند پای تلویزیون باید با فیلمها و سریالهایی مواجه شوند که تازه غم و غصه و استرس محتوای آن برنامه را هم به غم خود افزون نمایند. آقایان هم که جون میدهند برای سرکوب شادی به هزار دلیل و نظرشان این است که شادی مردم را جهنمی میکند . ایکاش برای همه وضع یک جور بود . ای کاش مسئولین به آمارهای اجتماعی و فرهنگی گوشه چشمی میکردند . ای کاش نفوذ صهیونیسم را بیشتر درک میکردیم . ای کاش بعضی از مسئولین از خواب گرانشان بیدار میشدند . ای کاش مردم را میفهمیدند و ای کاش...
گزارش خطا
تازه ها