ماجرای این جنایت به پاییز سال ۹۱ برمیگردد. روز حادثه زنی با اورژانس تماس گرفت و گفت شوهرش زخمی شده است. نیروهای اورژانس پس از حضور در خانه این زن با مردی روبهرو شدند که روی گردنش آثار ضربه چاقو به چشم میخورد. زن جوان میگفت با شوهرش درگیر شده و پس از آن شوهرش اقدام بهخودزنی کرده است اما وقتی معلوم شد که مرد جوان بر اثر شدت خونریزی جان باخته است، امدادگران اورژانس ماجرا را به پلیس گزارش کردند.
با حضور تیم جنایی و تحقیقات اولیه مشخص شد که زن و شوهر جوان که فرزندی یکساله داشتند روز حادثه با یکدیگر درگیر شده بودند. زن جوان میگفت که علت درگیری آنها بر سر مسائل خانوادگی بود و بعد شوهرش چاقویی از آشپزخانه برداشت و ضربهای به گردن خودش زد و خون آلود روی زمین افتاد.
اگرچه زن جوان مدعی بود که اقدام شوهرش خودزنی بود اما تیم جنایی به او مشکوک بود، چرا که در تحقیق از همسایهها مشخص شد که زوج جوان از مدتها قبل با یکدیگر مشکل و اختلاف دارند و از سوی دیگر پزشکی قانونی اعلام کرد ضربهای که به گردن متوفی وارد شده خودزنی نبوده و دگر زنی است. همین کافی بود تا دستور بازداشت زن جوان صادر شود.
مظنون اصلی جنایت تحت بازجویی قرار گرفت تا اینکه کلید اسرار قتل شوهرش را در اختیار کارآگاهان قرار داد.
وی گفت: برادرم با همدستی دوستش، جان شوهرم را گرفتند. این زن در ادامه توضیح داد: مدتها بود که با همسرم اختلاف داشتم. او دست بزن داشت و به هر بهانه مرا به باد کتک میگرفت. یک روز سفره دلم را برای برادرم باز و برای او تعریف کردم که شوهرم آزارم میدهد. به برادرم گفتم که از او کینه به دل دارم و میخواهم از او انتقام بگیرم. برادرم وقتی متوجه وضعیت زندگیام شد، گفت میخواهد هر طور شده خودش انتقام بگیرد.
وی ادامه داد: روز حادثه برادرم به همراه یکی از دوستانش به خانهام آمد. آن روز وقتی شوهرم در خواب بود. دوست برادرم پای او را گرفت و برادرم با چاقو ضربهای به گردن وی زد. سپس از من خواستند تا داستانسرایی کنم اما درنهایت دستم رو شد.
با اعتراف این زن، برادر و دوست وی بازداشت شدند و پس از مدتی هر سه در دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفتند.
با حکم دادگاه برادر زن مقتول به قصاص و ۲ متهم دیگر پرونده یعنی همسر مقتول و دوست قاتل به اتهام معاونت در قتل به زندان محکوم شدند. طولی نکشید که احکام صادر شده در دیوان عالی کشور تأیید شد و پرونده در اختیار دادیار شعبه دوم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران قرار گرفت تا شرایط قصاص عامل جنایت فراهم شود.
از سوی دیگر با توجه به اینکه مقتول فرزند صغیر داشت و جد پدری فوت شده بود پرونده به لحاظ تعیین تکلیف درباره سرنوشت قاتل به دفتر رئیس قوه قضاییه فرستاده شد چرا که فرزند صغیر مقتول، ولی دم محسوب میشد اما چون به سن قانونی نرسیده بود نمیتوانست اظهارنظری کند. در این شرایط چنانچه جد پدری فوت شده باشد، قاضیالقضات باید نظرشان را درباره سرنوشت قاتل تعیین کنند.
از سوی دیگر تلاش تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران برای رضایت گرفتن از ولی دم که حالا مادر مقتول محسوب میشد ادامه داشت تا اینکه مادر مقتول رضایت خود را اعلام کرد و در اقدامی خداپسندانه قاتل پسرش را بخشید. اما هنوز پرونده درخصوص فرزند صغیر مقتول تعیین تکلیف نشده و از دفتر رئیس قوه برنگشته بود.
سرانجام پرونده به ایستگاه پایانی رسید و پرونده از دفتر رئیس قوه قضاییه به دادسرا برگشت. براساس نظرقاضی القضات، عامل جنایت از قصاص رهایی یافته و باید دیه پرداخت میکرد اما توانایی پرداخت دیه را نداشت که با تلاش تیم صلح و سازش و کمک خیرین و خانواده قاتل مبلغ دیه فراهم شد و او توانست پس از گذشت ۱۰سال از جنایت، از زندان آزاد شود.
این در حالی است که همسر مقتول که دوران محکومیتش پایان یافته از زندان آزاد شده اما متهم ردیف سوم همچنان در زندان است تا بهزودی دوران محکومیتش پایان یافته و آزاد شود.
منبع : همشهری