در این شرایط جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و تحقیقات برای شناسایی هویت وی و عامل این جنایت از سوی تیم جنایی پایتخت آغاز شد.
در ابتدا مأموران راهی محل حادثه شدند و به بررسی دوربینهای مداربسته اطراف پرداختند. آنطور که مشخص بود صبح روز یکشنبه زنی که پشت فرمان ۲۰۶ بود در حوالی خیابان میرداماد توقف کرد و بعد درحالیکه اطراف را میپایید، جسد دختر جوان را از روی صندلی عقب خودرو، به پیاده رو منتقل کرده و همانجا رهایش کرده بود. او سپس سوار بر خودروی ۲۰۶شده و از محل گریخته بود.
تیم جنایی به استعلام شماره پلاک خودرو پرداخت و به سرنخهایی دست یافت. بررسیها نشان میداد که خودروی۲۰۶ متعلق به مقتول بوده است. به این ترتیب هویت او فاش شد. مأموران در ادامه راهی محل زندگی او شده و دریافتند که دختر جوان با مادر و برادرش زندگی میکرده است. در تحقیق از خانواده دختر مشخص شد که او آخرین بار صبح روز حادثه سوار بر ماشین خود شده و از خانه بیرون رفته است. برادر او میگفت: آن روز خواهرم برای انجام کاری از خانه بیرون رفت و پس از آن دیگر بازنگشت. ما همه جا را بهدنبال او گشتیم اما اثری از او بهدست نیاوردیم. قصد داشتیم به پلیس خبر بدهیم که متوجه شدیم جسدش در خیابان کشف شده است.
ردپای برادر
ماموران چندبار از برادر مقتول درباره روز حادثه تحقیق کردند و متوجه شدند که حرفهای او ضدو نقیض است. از سوی دیگر تحقیق از همسایهها نشان میداد که پسر جوان پیش از حادثه با خواهرش(مقتول) اختلاف و درگیری داشته است بهطوریکه همسایهها سر و صدای مشاجره و جر و بحث آنها را شنیده بودند. کارآگاهان جنایی در قدم بعدی برای کشف اسرار این جنایت به بررسی تصاویر دوربینهای مداربستهای که در اطراف محل سکونت مقتول وجود داشت پرداختند و مشخص شد که آخرین بار صبح روز یکشنبه فردی سوار بر ۲۰۶مقتول شده و از پارکینگ ساختمان بیرون رفته است. این فرد، لباس زنانه به تن داشت اما جثه او با جثه مقتول فرق داشت. وقتی مأموران بهصورت تخصصی فیلمها را مورد بررسی قرار دادند متوجه شدند که این فرد، برادر مقتول بوده که لباس زنانه به تن کرده و پشت فرمان خودروی خواهرش نشسته است. او ماسک بهصورت داشت و همان فردی بود که جسد خواهرش را در پیاده رو حوالی میرداماد رها کرده بود. با این اطلاعات برای پلیس محرز شد که کسی جز برادر مقتول، متهم به قتل نیست و دستور بازداشت او صادر شد.
صحنهسازی
اگرچه پسر جوان در بازجوییها اصرار داشت که بیگناه است اما وقتی شواهد را علیه خود دید، حقایق را بیان کرد و به افشای اسرار قتل خواهرش پرداخت. وی گفت: خواهرم هیچ وقت به حرفهایم اهمیت نمیداد، درحالیکه من نگران او بودم و به همین دلیل بود که همیشه با هم درگیر میشدیم.
متهم ادامه داد: خواهرم از خانه خارج شد تا سگش را برای هواخوری به پارک ببرد. چند ساعت بعد از رفتن او بود که ناگهان صدای داد و فریادش را از حیاط خانه شنیدم. فورا پشت پنجره رفتم و دیدم خواهرم خونآلود در حیاط افتاده است. وحشت زده بالای سرش رفتم و او گفت به دام یک زورگیر گرفتار شده است. او میگفت که فردی قصد داشته سگش را بدزدد که خواهرم مقاومت کرده و با وی درگیر شده بود. مرد سارق که میخواست هرطور شده نقشه سرقت را اجرا کند با خواهرم گلاویز شده و او را بهشدت زخمی کرده بود. با این حال موفق به دزدیدن سگ نشده و فرار کرده بود.
وی افزود: بلافاصله خواهرم را به بیمارستان رساندم و پزشکان زخمهای او را بخیه زدند و خواهرم ۲روز در بیمارستان بستری بود و بعد مرخص شد. بعد از این اتفاق بود که از او خواستم شبها دیر وقت بیرون نباشد و هرجا میرود قبل از تاریک شدن هوا به خانه برگردد. تا اینکه شب خواهرم که تازه از بیمارستان مرخص شده بود تصمیم گرفت از خانه بیرون برود. بر سر همین مسئله با او درگیر شدم و از ترس اینکه اتفاق مشابهی برایش رخ ندهد اجازه ندادم از خانه بیرون برود اما با هم درگیر شدیم و وقتی بهخودم آمدم که او دیگر نفس نمیکشید. بعد از قتل خیلی پشیمان شدم اما دیگر کار از کار گذشته بود.آن شب مادرم در خانه نبود و تصمیم گرفتم صحنهسازی کنم تا راز قتلی که مرتکب شدم فاش نشود.
وی ادامه داد: نیمههای شب بود که جسد خواهرم را در صندلی عقب ماشین خودش قرار دادم و صبح درحالیکه لباس خواهرم را پوشیده بودم، سوار بر ماشینش شدم و از خانه بیرون رفتم. گمان میکردم همه تصور میکنند که خودش از خانه بیرون رفته و گرفتار سرنوشت نامعلومی شده است. حتی وقتی جسد او را از ماشین به بیرون انداختم، یک درصد هم به این فکر نکردم که ممکن است دوربینها چهرهام را ثبت کنند.
متهم به قتل پس از اقرار به قتل خواهرش با قرار قانونی بازداشت شد و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
منبع : خبرآنلاین