۲۲ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۱۴

کودکان را مقابل این تصمیم انجام شده قرار ندهید!

بیشتر وقت‌ها در بحران‌های خانوادگی با تصور این که کودکان فهمی از این مسائل ندارند آن ها را در مقابل تصمیم انجام شده قرار می‌دهیم. این درحالی است که همین تصیمم گیری ها در هویت آن کودک و آینده او تاثیر عمیقی دارد.
کد خبر: ۵۹۷۸۰
کودک
بیشتر وقت‌ها در بحران‌های خانوادگی با تصور این که کودکان فهمی از این مسائل ندارند آن‌ها را در مقابل تصمیم انجام شده قرار می‌دهیم. این درحالی است که همین تصیمم گیری‌ها در هویت آن کودک و آینده او تاثیر عمیقی دارد. یعنی اگر والدین از هم جدا شوند آن کودک تا آخر عمر به عنوان فرزند طلاق شناخته می‌شود. دکتر محسنی کبیر روانشناس سلامت، زوج درمانگر و مشاور مرکز مشاوره دانشجویی دانشگاه تهران در این باره می‌گویند اگر کودکان برای عواقب بحران‌های خانوادگی مانند طلاق والدین آمادگی نداشته باشند در آینده ممکن است به مشکلات روانی پیچیده‌ای دچار شوند.
خانم دکتر محسنی کبیر از نگاه یک روانشناس قدم اول برای کمتر شدن آسیب طلاق در کودکان در چه موادری خلاصه می‌شود؟
نخستین کاری که به آسیب کمتر کودکان در هنگام جدا شدن والدین کمک می‌کند آماده کردن آنان برای جدایی است. والدین می‌بایست از تصمیم خود برای جدایی حرف بزنند و کودکان را در عمل انجام شده قرار ندهند. آن‌ها باید فرصت پردازش، درک و پذیرش این مسئله بسیار مهم و استرس برانگیز را به آن‌ها بدهند. اطمینان بخشیدن به آن‌ها از این جهت که قطع ارتباط زناشویی باعث این نمی‌شود که روابط پدر و مادر با آن‌ها کم رنگ بشود. یکی از نکات ضروری است. این مسئله به خصوص در کودکان کم سن‌تر اهمیت ویژه‌ای دارد، زیرا کودکان کوچک‌تر ممکن است در ذهن خود اینگونه تصور کنند که در طلاق والدین مقصر هستند یا نگران بشوند که چه کسی از آن‌ها نگهداری خواهد کرد بنابراین باید با حوصله به سوالات و نگرانی‌های آن‌ها گوش کنید.
نکته مهم دیگر عدم بدگویی والدین از یکدیگر نزد فرزندان خود می‌باشد. با بدگویی و تکرار اینکه پدر ت یا مادرت به تو بی‌توجه است نه تنها کمکی به فرزند خود نمی‌کنند بلکه به آسیب بیشتر دامن می‌زنند. هیچ فرزندی دوست ندارد این جمله را بشنود که مورد علاقه پدر یا مادرش نیست! بنابراین والدین به جای بدگویی از یکدیگر بهتر است این جمله را تکرار کنند گرچه ما زن و شوهر خوبی نبودیم، اما هر دو تو را دوست داریم و تو برای هر دوی ما مهم هستی و هیچ خللی به علاقه مانسبت به تو بعد از طلاق به وجود نخواهد آمد. این صحبت­ها باعث می­شود که فرزندان احساس دوست نداشتنی بودن نکنند یا حداقل کمتر این احساسات را داشته باشند.
مدتی بعد از جدایی والدین از یکدیگر دیدار‌ها ممکن است به تعویق بیفتد، یا والدی با همان بدگویی‌ها کودک را از دیدار والد دیگر سرد کند. این دیدار‌ها بعد از طلاق چطور می‌تواند به کاهش آسیب‌های روانی در کودکان کمک کند؟
به نکته خوبی اشاره فرمودید گاه دیده شده است والدی که حضانت را بر عهده دارد برای انتقام، والد دیگر را از دیدار فرزند محروم می‌کند و گاه کودک هم برای از دست ندادن محبت یک والد علاقه‌ای به دیدار والد دیگر نشان نمی‌دهد. مسئله مهمی که والدین باید به آن توجه کنند مانع نشدن از دیدار فرزندان با والد دیگر است و بهتر است والدی که حضانت را بر عهده دارد فرزند را به دیدار با والد دیگر تشویق نماید و او را برای دیدن پدر یا مادرش و یا صحبت کردن در مورد او مورد سرزنش و شماتت قرار ندهد.
آیا ممکن است والدین با محبت و در واقع ترحم بیش از حد باعث آسیب به فرزندان خود شوند؟
بله دقیقا. گاه یکی از والدین یا هر دو به دلیل احساس گناه یا ترس از خلا عاطفی فرزندان توجه و محبت بیش از حد به آنان ابراز می‌کند و از خطاهایشان چشم‌پوشی می‌کنند و این جبران افراطی خود به آسیب بیشتر دامن می‌زند. در این شرایط فرزندان مهارت‌های ارتباطی را به خوبی یاد نمی­گیرند و نمی­توانند رفتار‌های خود را مدیریت نمایند.
اگر والدین مدتی بعد از طلاق قصد ازدواج مجدد داشته باشند با چه راهکار‌هایی می‌توانند آسیب این بحران برای کودکان خود را کمتر کنند؟
در ازدواج دوم نیز مسائل مهمی وجود دارد از جمله اینکه حتما فرزندان را از ازدواج خود مطلع کنند و با آن‌ها در این مورد صحبت شود. به آن‌ها اطمینان داده شود که در رابطه آن‌ها تغییری ایجاد نخواهد شد. در ارتباط همسر جدید با فرزندان مهم‌تر از نقش همسر جدید در ارتباط با فرزندان، خود فرد است که در ارتباط فرزند یا فرزندانش با همسر جدید نقش کلیدی دارد. به عبارت دیگر در این گونه خانواده‌ها روابط خطی نیست و ما با یک شبکه‌ای از روابط روبرو هستیم که بر روی هم تاثیر می‌گذارند و همدیگر را تقویت می‌کنند. روابط زن و شوهر با یکدیگر، روابط والدی که حضانت را بر عهده دارد با فرزند یا فرزندان و رابطه‌ای که بچه‌ها با والد دیگر دارند همه و همه در ارتباط همسر جدید با فرزندان تاثیر گذار است. به طور مثال وقتی فرد به فرزندان خود بیشتر از همسر جدیدش توجه می‌کند خواه ناخواه باعث ایجاد هیجان منفی در همسر نسبت به فرزندان می‌شود و این هیجان منفی می‌تواند باعث اختلاف زن و شوهر هم بشود و رابطه را خراب‌تر کند. یا اگر ارتباط خوبی با همسر فعلی خود نداشته باشد مسلما بچه‌ها هم از این اختلافات در امان نیستند و دود این ارتباط بد بیشتر از همه به چشم آن‌ها می‌رود؛ و از سوی دیگر وقتی توجه بیش از حد به همسر جدید داشته باشد باعث ایجاد هیجان متفی در فرزندان و تخریب رابطه فرزندان با خود و همسر جدید می‌شود. یا وقتی والد دیگر بچه‌ها را بر علیه همسر جدید تحریک می‌کند یا اگر روابط آنان با نامادری و ناپدری خوب است سرزنش و به آن‌ها احساس گناه بدهد مسلما افرادی که در این شرایط بیشتر از همه دچار آسیب می‌شوند بچه‌ها هستند.
آنچه که مهم به نظر می‌رسد توجه والدین به این نکته است که اگر واقعا فرزندان خود را دوست دارند به تاثیر رفتار و سخنان خود در ایجاد هیجانات منفی آگاه باشند و با توجه کردن به احساسات و عواطف فرزندان خود از آسیب بیشتر جلوگیری کنند و برای جدایی با حداقل آسیب، با روانشناس مشاوره داشته باشند.

بیشتر بخوانید
 
منبع : ایرنا
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
گزارش خطا
تازه ها