قیمه در ایران قدیمیتر از این حرفهاست و در دوره صفویه هم «ژان شاردن»، سیاح فرانسوی آن را دیده و چشیده و درباره اش نوشته است: «[ایرانیان]گوشت را هرگونه به کار برند، خواه خورش قیمه یا انواع خورشهای دیگر یا کباب باشد، با بهترین ادویه چاشنی میزنند».
«نادر میرزا قاجار» نواده «فتحعلی شاه قاجار» نیز در کتاب «خوراکهای ایرانی» که به آشپزی دوره قاجار اختصاص دارد از این باور ایرانیان قاجاری پرده برمیدارد که قیمه متعلق به دوره ساسانیان و بلکه نخستین خورش جهان است. وی درباره قیمه نوشته است: «شاهنشاه خورشها و از ساسانیان مانده، بدان جای که از این خورش گمان است پیشتر خورشی نبود. بس نیکو و بامزه و گوارنده و پسنده هرکسی است؛ و آن، چنان پزند که گوشت فربه باید که آن را به کارد پارهها کنند، چون فندقی هر یک به یکاندازه و روغن باید هر چه پاکتر و بهتر. پس به دیگدان بریزند...، چون پیاز و گوشت به اندازه سرخ گردید، نیمه نخود [لپه]بهاندازه افکنند، پس آب بهاندازه ریزند و برافروزند تا نیک پخته شود. پس، زعفران به آب سوده [بسایند، مخلوط کنند]در آن ریزند که به رنگ زعفرانی گردد؛ و از داروها [ادویهها]افشانند».
البته به قیمه بادمجان هم ارادت ویژه داشته و در ادامه نوشته است: «و بدانگاه که بادنگان [بادمجان]بُوَد، قیمه بادنگان بهترین خورش هاست... بادنگانهای سرخکرده بدان افکنند تا نیک پخته گردد و نیکترین خورشهاست».
با این ارج و قربی که قیمه نزد مردمان عهد قاجار داشته، معلوم است که چرا این غذا را برای پخت نذری و اطعام عزاداران محرم برمیگزیدند؛ غذای عزیز و لذیذ و همهپسند!
علاوه بر علاقه ایرانیان دوره قاجار تا دوره حاضر به قیمه روایتهای دیگری هم درباره جایگاه این خورش محبوب در میان غذاهای نذری وجود دارد؛ از جمله اینکه: «چرخشی بودن محرم که گاه به تابستان میافتاد و گاه به زمستان در گذر زمان محبوبیت قیمه را برای نذری افزایش داد؛ چرا که قیمه بهدلیل امکان نگهداری لپه خشک، برخلاف قورمهسبزی و خورش بامیه و خورش کدو و... خورش تمام فصول است».
روایت دیگر اینکه: «نباید نقش زنان را در بسط و گسترش نذریهای ایام محرم نادیده گرفت. زنان علاوه بر اینکه در پخت غذای نذری در تکایا مشارکت داشتند، دارای مراسم مستقل خود نیز بودند. زنان دوره قاجار و پهلوی معمولا مراسم کوچکی را در این ایام در خانههایشان برگزار میکردند و برای برآوردهشدن حاجتشان نذری میدادند.
در این مراسم که بانوان مدیریت را بهطور کامل بر عهده داشتند [برای بینیازبودن از ذبح گوسفند و شقهکردن گوشت توسط مردان]از گوشت ذخیره شده که به آن قورمه میگفتند، استفاده میکردند که این گوشت بیشتر مناسب قیمه بود و قیمه بهتری با مزه خاصی با آن پخته میشد که مطلوبیت بیشتری از دیگر خورشها داشت و پرطرفدار بود. گوشت قورمه در واقع گوشت خرد شده است که پس از سرخکردن در روغن در ظروف سفالی یا خیک نگهداری میشد. یکی از دلایلی که امروزه غذای نذری غالب این ایام قیمه است به این موضوع برمیگردد».
روایت دیگری که از دلیل رواج طبخ قیمه در ایام محرم وجود دارد به دوره پهلوی اول بازمیگردد و ماجرا از این قرار است: «رضاخان که پیش از رسیدن به سلطنت در مراسم سوگواری ماه محرم شرکت میکرد پس از رسیدن به حکومت تغییر رویه داد و به تدریج مراسم عزاداری را ممنوع کرد. شهربانی برای برقراری مجالس عزاداری موانع و مشکلاتی بهوجود آورد و از صاحبان تکایا و هیأتها خواست برای برگزاری مراسم ماه محرم اجازه بگیرند.
بعدها در دوره رضاخان حرکت دستههای عزادار نیز در ایام محرم ممنوع شد. حتی اگر احیانا در بعضی خانهها مخفیانه و بهصورت پنهانی مراسم عزاداری برپا میشد صاحبخانهها تحت تعقیب قرار گرفته و راهی زندان میشدند. نوحهگران و تعزیهخوانان دستگیر شدند... ممنوعیت عزاداری علنی در دوره رضاخان باعث شد تا این مراسم به جای تکیه و حسینیه و مسجد، در منازل بزرگ و خانهباغها برگزار شود».
طبق این روایت در تهران قدیم در مراسم محرم بیشتر با آبگوشت و گوشت کوبیده و گاهی عدسپلو از عزاداران پذیرایی میشد، اما از وقتی مجالس عزا به خانهها رفت غذاهای نذری هم به سبک غذاهای خانگی نزدیک شد و قیمه بهدلیل همهپسند بودن غذای اصلی شد.