نوع کار و همچنین سبک زندگی هنرمندان عرصههای موسیقی و سینما، ورزشکاران و برخی دیگر از جمله فعالان عرصه تولید پورن، بهگونهای است که معمولا توجه عامه مردم در هر جامعهای را جلب میکند. میزان حضور محسوس و غیرمحسوس این مشهورها در جامعه باعث شده تا واژه و مفهوم «سلبریتی» در ادبیات جامعهشناسان بیش از پیش به کار گرفته شود.
در این میان ممکن است تعداد اندکی از اهالی ادبیات و همچنین سیاست نیز قدم در راه سلبریتی شدن بگذارند. فراموش نکنیم که تعدادی نیز به دلیل سبک زندگی مبتذل خود بدون آنکه دانش یا ویژگی خاصی داشته باشند، سلبریتی میشوند که از آن میان میتوان به «دن بیلرزیان» اشاره کرد. رسانهها، بویژه تلویزیون و در این دهه شبکههای اجتماعی در سلبریتی کردن اشخاص نقش عمدهای دارند. سلبریتیها با توجه به میزان محبوبیت خود میتوانند نقش عمدهای در اجتماع ایفا کنند.
***
سقراط به عنوان یکی از نقطههای آغاز جریان تفکر فلسفی، سبک زندگی خاصی داشت. شیوه او برای چیزی که ما امروزه از آن به بالا بردن سطح فرهنگ عمومی یاد میکنیم، ارتباط با جوانها و گفتوگوی مستقیم با آنها بود، تا جوانان در مواجهه مستقیم با فیلسوف پرسشهای خود را مطرح کنند. این شیوه باعث شد تا سقراط شاگردان و طرفداران بسیاری از میان جوانها پیدا کند. افلاطون شاگرد سقراط از این شیوه برای نگارش متون خود بهره برد و ضمن ثبت مکالمات سقراطی، فلسفه را با گزارههایی ساده در دسترس همگان قرار داد. در تاریخ فلسفه از استقبال زیاد از آکادمی تاسیس شده توسط افلاطون نیز یاد شده است.
از علاقه بسیار جوانان به سقراط و افلاطون این سوال مرتبط با بحث اصلی این یادداشت مطرح میشود که آیا اهالی فلسفه هم میتوانند سلبریتی باشند؟ آیا فیلسوفان سلبریتی هم داریم؟ قطعا نمیتوان گزارهای منطقی در رد وجود و حضور فیلسوفان سلبریتی مطرح کرد. چه بسا که سلبریتی شدن فیلسوفان در جوامع نشانههایی از فرهیخته بودن آن جامعه باشد. شاید فیلسوفان سلبریتی بتوانند مانند سقراط جوانان را هشیار کرده و سبک زندگی آنان را تغییر دهند؛ هرچند که جایگاه و کارکرد فیلسوفان و اندیشمندان در جوامع ایجاد میکند که این طیف باید با پدیده سلبریتی و سلبریتیگرایی مبارزه تئوریک کنند.
***
در ایران بسیار رخ داده که اندیشههای یک فیلسوف غربی، مد شود. این مد شدن البته به دلیل شهرت بسیار آن فیلسوف مدنظر در جهان یا حتی در کشور خود نیست. مد شدن اندیشه یکی از نشانههای سلبریتیگرایی است. یکی از مهمترین جستوجوهای ایرانیان در زندگی اندیشمندان غربی، جستوجو پیرامون زندگی شخصی میشل فوکو بود. در دورهای البته این اندیشمند در ایران مد شد، هرچند که آثار معدودی از او در آن دوران به فارسی ترجمه شده بود. البته بعدها با ترجمه هرچه بیشتر کتابهایش از مد افتاد، چرا که به هر حال فوکو یک اندیشمند جدی با منظومه فکری غنی است و جدی بودن یک متفکر او را از دایره مد خارج میکند.
یکی از چهرههای مشهور فلسفه در ایران امروز، برنامه پرمخاطبی از یکی از شبکههای کم مخاطب سیمای جمهوری اسلامی ایران دارد. این چهره طعم شاید شیرین سلبریتی شدن را چشیده است. برنامههای تلویزیونیاش قطع نمیشود با وجودیکه در جمعهای دیگر در خفا و آشکارها به شدت در مذمت صدا و سیمای ایران سخن میگوید. زندگی خصوصی و شناسنامه این فیلسوف در اینترنت و فضای مجازی و در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود.
سخنرانیهای او در مراکز و مجامع فرهنگی به شدت پرمخاطب است. کافیست که خبری مبنی بر سخنرانی جناب ایشان در رسانهای منتشر شود، همین نکته باعث میشود تا سالن محل سخنرانی جای سوزن انداختن نباشد. پس از اتمام سخنرانی نیز جناب فیلسوف به پرسشهای بسیار خانمها و آقایان خانهدار حاضر در محورهایی از این قبیل: «عشق چه رنگی است آقای دکتر؟»، «میخاییم عاشق بشیم چه کتابهایی بخونیم؟» و... پاسخ میدهد و پاسخهای او نیز در بسیاری از موارد ربطی به فلسفه و عرفان ندارد.
در گفتوگو با این فیلسوف تقریبا سالی یک کتاب منتشر میشود. کتابهایی که با دو کتاب اول مجموعه گفتوگو با ایشان هیچ تفاوتی ندارد و تکرار مکررات است، اما این کتابها نیز پرفروش میشوند. تازهترین تالیفات خود او به باور بسیاری از منتقدان حرفی برای گفتن ندارند. نقدهایی بر این کتابها نوشته شده که همه با پاسخهای تند و غیرعلمی فیلسوف سلبریتی ما مواجه شده است. عجیب آنکه این کتابها نیز که حداقل در ظاهر و عنوان، مباحث سنگین فلسفی هستند بسیار پرفروش میشوند و عامه مردم مخاطبان آنها هستند. به هر حال محصولات سلبریتیها همیشه پرفروش هستند، اما اینکه این کتابها به طور واقعی تا چه میزان خوانده میشوند، محل تامل است. در میان کتابهای منتشر شده این فیلسوف، کتابی که به طور خاص برای مخاطبان عام تالیف شده باشد، دیده نمیشود.
فیلسوف دیگری که البته هنوز سلبریتی نشده، اما خیلی دوست دارد سلبریتی باشد، پیشتر در طی نامهای از مردم ایران ابراز نارضایتی کرده بود که چرا او را مانند فوتبالیستی چون علی دایی نمیبینند؟ او در همین نامه اشاره کرده بود از اینکه درآمدی مانند فوتبالیستها و هنرپیشهها ندارد، ناراحت و دلگیر است؟ این فیلسوف گروهی تلگرامی به نام خود دارد و هراز گاهی در آن برخی مباحث جدی با کلید واژه «تئولوژی» طرح میکند که البته مورد نقادی قرار نمیگیرد، چرا که اکثریت اعضای گروه با شاگردان ایشان است. استاد روزانه چند بار در گروه صرفا سلام و علیکی میکند و با صدها کامنتی از این قبیل «سلام استاد بزرگوار»، «ارادتمندم استاد عزیزم» و... مواجه میشود.
***
همانطور که اشاره شد حضور فیلسوفان سلبریتی نشان از فرهیختگی جوامع است به شرط آنکه روند اثرگذاری از جانب فیلسوفان به عامه مردم باشد. نکته مهم در این میان در تفاوت نحوه سلوک فیلسوفان سلبریتی با دیگر سلبریتیهاست. آیا این تفاوت در سبک زندگی فیلسوفان سلبریتی ایرانی دیده میشود؟ همچنین فراموش نکنیم که سالهاست در ایران از سنگین و سخت بودن گزارهها به فلسفی بودن تعبیر شده است. ادبیات فلسفه و عرفان اسلامی همیشه با گزارههای سخت همراه بود و اصولا فیلسوفان و عرفا در طول تاریخ ادبیات رمزی را برمیگزیدند تا به زعم خودشان فلسفه به میان اغیار نرود. این سخت بودن گزارهها هم در مکتوبات و هم در کلام فیلسوفان امروز ایران، از جمله فیلسوفان سلبریتی نیز دیده میشود. آیا پرهیز سخت صحبت کردن و پرهیز از سادهگویی میتواند بر عامه مردم اثرگذار باشد.
منبع: مهر