بیست و یکمین قسمت از داستان فوتبال ایران با قهرمانی استقلال به پایان رسید تا آبی های پایتخت، پس از قریب به یک دهه، یک قهرمانی بدون شکست و شیرین را تجربه کنند. قهرمانی دلچسب، با طعم جابجایی رکوردهای مختلف، مانند رکورد کلین شیت، شکست ناپذیری، گل های خورده و قهرمانی بدون شکست. پس از استقلال، پرسپولیس با ۸ امتیاز اختلاف در رده دوم جدول ایستاد تا پس از ۵ سال، از تخت قهرمانی پایین بیاید و جام را به رقیب سنتی تحویل بدهد. سپاهان هم دیگر ضلع مثلث قهرمانی بود که رده سوم لیگ برا به دست آورد.
به بهانه پایان فصل بیست و یکم لیگ و شروع نقل و انتقالات لیگ بیست و دوم، به بررسی ۵ انتقال برتر و ۵ انتقال ضعیف فصل گذشته می پردازیم.
فروزان یکی از دروازه بان هایی است که خودش عامل به موفقیت نرسیدن خودش شد و اگر حواشی اش را کم می کرد، مطمئنا می توانست جایگاهی بهتر در فوتبال ایران داشته باشد و به سکوهای بالاتری برسد. با این حال او پس از حواشی که در تراکتور برایش به وجود آمد، یک دوره به پارس جنوبی رفت و بعد در فولاد توانست خودش را زیر نظر نکونام احیا کند تا دوباره به سطح اول فوتبال برگردد و نام خود را سر زبان ها بیندازد. فروزان در ابتدای فصل به گل گهر سیرجان پیوست تا شاگرد قلعه نویی شود. او در این فصل به خوبی از پس محافظت از قفس توری سیرجانی ها برآمد و با ۱۲ کلین شیت، پس از حسینی و پورحمیدی سومین گلر لیگ شد؛ گلری که رد دستانش در موفقیت تیم قلعه نویی به خوبی دیده می شود و اگر ماجرای کسر امتیاز از این تیم نبود، گل گهر جایگاهی در بالای جدول داشت و ثمره درخشش فروزان بهتر دیده می شد.
پسر مجیدی، لقبی بود که به پدیده استقلال در فصل گذشته سنجاق شد. الماس جوان آبی ها، بارها در مسیر قهرمانی و در لحظات سخت، به داد مجیدی رسید تا تیمش را در ریل موفقیت حفظ کند و اجازه خروج از مسیر را به آبی ها ندهد.
پدیده لیگ در این فصل موفق شد در ۲۶ بازی برای تیمش، ۸ گل به ثمر برساند و امتیازهای مهمی را به حساب استقلال واریز کند. مهاجم جوان آبی ها موفق شد با ثبت نمره ۷.۱۹ دومین بازیکن برتر قهرمان لیگ، و ششمین بازیکن برتر فصل شود که همین آمار، به خوبی بیانگر عملکرد درخشان او در لیگ بیست و یکم است. نمایشی قابل توجه که باعث شده الماس آبی ها، به عنوان پدیده لیگ هم انتخاب شود و از همین حالا، نوید ظهور یک ستاره خوش نقش را در فوتبال ایران بدهد.
آرش رضاوند که علی رغم اعتقاد و اعتمادی که فرهاد مجیدی به او داشت، در فصل گذشته به شدت مورد هجمه هواداران قرار گرفته بود و شدت گرفتن این انتقادات باعث شد اعتماد به نفس او از دست رفته و سرانجام در پنجره نقل و انتقالات زمستانی ناچار به ترک این تیم و پیوستن به فولاد شد.
رضاوند که این اواخر کمتر در استقلال مورد استفاده قرار میگرفت، بعد از حضور در فولاد کاملاً متحول شد تا جایی که تبدیل به یکی از بازیکنان کلیدی تیم جدیدش شده و رد پای او در موفقیتهای فولاد کاملاً مشهود است.
تنها یک تغییر پست کوچک و اندکی تغییر در شرح وظایف این بازیکن باعث شد تا رضاوند در فولاد کاملاً متحول شود و تبدیل به بازیکنی کلیدی در خط میانی فولاد شود. این بازیکن اغلب در تیم استقلال به عنوان یکی از دو هافبک دفاعی به میدان میرفت و شرح وظایف دفاعی او بیشتر بود در حالی که در فولاد یک خط جلوتر بازی کرد تا مشارکتش در کارهای تهاجمی بیشتر شود؛ و همین اندکی تغییر در شرح وظایف باعث شد تا نه تنها پای او به گلزنی باز شود، بلکه تبدیل به مهرهای کلیدی در تیم فولاد شود.
برای نوشتن نام آقای گل لیگ در جمع بهترین انتقال های فصل، نیازی به آمار نیست و تنها نگاهی به جدول گلزنان لیگ، نشان می دهد که زهردار ترین مهاجم لیگ، کدام بازیکن بوده. گادوین منشا که در سال های اخیر در فوتبال ایران جا افتاده، سابقه پوشیدن پیراهن استقلال و پرسپولیس را دارد اما این بار موفق شد با پیراهنی غیر از سرخابی ها، کفش طلای لیگ را تصاحب کند.
منشا که از گل گهر سیرجان راهی رفسنجان شده بود، در لیگ بیست و یکم با پیراهن مس رفسنجان، ۱۴ گل به ثمر رساند تا بالاتر از یامگا، نام خود را در لیست آقای گل های تاریخ لیگ ایران بنویسد و نقش مهمی در موفقیت تیمش در میان مدعیان لیگ داشته باشد.
در یکی- دو فصل گذشته بارها اسم امین قاسمی نژاد، مدافع پدیده به عنوان گزینه مد نظر استقلال مطرح شد که او به این تیم نیامد تا در تابستان سال قبل، بالاخره به اردوگاه آبی ملحق شود. قاسمی نژاد که با استقبال آبی ها به این تیم آمد تا مهره ثابت مجیدی در خط حمله باشد، تنها سایه ای از عملکرد خود در فصل های گذشته را نشان داد و نتوانست در این تیم به موفقیتی برسد. او در ۱۳ هفته ابتدایی لیگ نتوانست برای استقلال گلزنی کند و به نیمکت زنجیر شد تا انتقادات از او بالا بگیرد. بغض او اما در هفته چهاردهم مقابل مس رفسنجان ترکید و در حالی که به عنوان یار تعویضی وارد زمین شده بود، روی غفلت بازیکنان مس توپ ربایی کرد و با عبور از سد دروازه بان بالاخره اولین گلش را برای آبی ها به ثمر رساند. گلی که کمی بار انتقادات را از دوش او برداشت اما نهایتا ضامن بقای او در تیم قهرمان لیگ نشد او در نیم فصل از استقلال جدا شد و به گل گهر سیرجان پیوست اما در تیم قلعه نویی هم راه به جایی نبرد تا شاه ماهی نقل و انتقالات در فصل قبل، به ستاره ای کم سو تبدیل شود.
استقلال ابتدای فصل به جز قاسمینژاد دو خرید دیگر هم در خط حمله داشت و رودی ژستد و محمدرضا آزادی به جمع شاگردان مجیدی اضافه شدند که هیچکدام نتوانستند انتظارات را برآورده کنند. ژستد البته با گلزنی در دربی نام خود را در تاریخ استقلال ماندگار کرد و دو تاثیر مهم مقابل سپاهان و شهرخودرو داشت اما در مجموع آن ستارهای نبود که استقلالیها انتظار داشتند. آزادی هم دقایق کمی برای تیم مجیدی بازی کرد و نیمفصل با جدایی از جمع آبیها راهی آلومینیوم شد و آنجا با درخشش مقابل پرسپولیس خودش را نشان داد.
علیرضا ابراهیمی یکی از نفرات متعددی است که قرار بود بخش مهمی از پازل تاکتیکی یحیی گل محمدی باشد و عصای دست او در مسیر قهرمانی ششم. موضوعی که البته فقط روی کاغذ بود و هیچ گاه گرد واقعیت بر آن پاشیده نشد. ابراهیمی اولین خرید پرسپولیس در فصل بیست و یکم بود که با انگیزه زیاد راهی این تیم شد و خیلی ها از او، به عنوان جانشین خلف کنعانی زادگان و سید جلال یاد می کردند که می تواند خیال سرخ ها را از قلب دفاع راحت کند تا کاپیتان سرخ ها رفته رفته آماده خداحافظی با مستطیل سبز شود. ابراهیمی اما فقط سایه ای از آنچه بود که تصور می شد و در اکثر بازی های فصل سید جلال حسینی در دفاع به میدان رفت و ابراهیمی به عنوان یک نیمکت نشین مطلق، از کنار زمین نظاره گر بازی ها بود تا در لیست ضعیف ترین خرید های لیگ قرار بگیرد. او نهایتا در پایان فصل با انتشار پیامی از قرمزها جدا شد.
دو بازیکن تاجیکی پرسپولیس وقتی به این تیم آمدند، همه منتظر درخشش آن ها بودند اما این دو بازیکن عملا هیچ عملکرد مثبتی نداشتند. این دو مدافع اگر چه با هیاهوی زیاد به اردوی قرمزها ملحق شدند اما در لیگ بیست و یکم، عملکردی غیرقابل دفاع داشتند و گاه اشتباهات مرگبار آن ها در بازی های حساس، به پاشنه آشیل تیم گل محمدی تبدیل می شد. همین موضوع باعث شد تا گل محمدی برای فصل جدید به فکر ترمیم خط دفاعی خود باشد و عملا روی نام این دو بازیکن خط قرمز بکشد؛ دو بازیکن با سابقه ای که هرگز قابل اعتنا نبود اما با سفری توریستی به لیگ ایران، یک نایب قهرمانی را در کارنامه خود ثبت کردند و نهایتا راهی درهای خروجی باشگاه شدند. البته این دو بازیکن تنها خرید های ضعیف قرمزها نبودند و رضا اسدی دیگر بازیکنی بود که حضورش در پرسپولیس، عایدی خاصی برای این تیم نداشت.
مسعود ریگی در لیگ بیستم یکی از بهترین هافبک های لیگ بود که توانست با درخشش خود در میانه میدان آبی ها، نام خود را مطرح کند. عملکرد خوب این بازیکن باعث شد تا استقلالی ها امیدوار به ظهور یک فرمانده دیگر در میانه زمین باشند که پس از مدت ها جای امید ابراهیمی را پر کند.
ریگی اگر چه با پیراهن استقلال حسابی درخشید اما در ابتدای فصل بیست و یکم، راهی سپاهان شد تا شاگرد نویدکیا شود اما مهره درخشان لیگ به ستاره ای کم سو تبدیل شد و نتوانست عملکرد خود را در لباس زردپوشان هم تکرار کند. جدایی ریگی در سال منتهی به جام جهانی، نه تنها باعث شد او از حضور در جشن قهرمانی لیگ با آبی ها محروم شود بلکه شانس او برای پوشیدن پیراهن تیم ملی را پایین آورد تا انتقالی اشتباه باعث شود هافبک کاربلد سپاهان فصلی تاریک را سپری کند.
علی دشتی از آن دست بازیکن هایی است که استعداد خوبی دارد اما انتخاب های اشتباه باعث ناکامی او شده؛ بازیکنی که در چند فصل اخیر، مارکوپولوی فوتبال ایران بوده و چند تیم عوض کرده اما در هیچ کدام به توفیقی نرسیده؛ او ابتدا بازیکن پارس جنوبی بود و در ادامه به ساپیا رفت، سپس به استقلال پیوست، بعد از آن درخششی نداشت و راهی ذوب آهن شد، در آنجا هم عملکرد خوبی نداشت و به گل گهر سیرجان پیوست. نهایتا دشتی از تیم قلعه نویی هم جدا شد و به تراکتور پیوست تا نیمی از تیم های ایران را بگردد.
با این وجود حضور در تبریز هم نتوانست باعث عملکرد مثبت دشتی شود و او با حاشیه های خودساخته، خودش را به چاه انداخت تا در لیست ضعیف ترین انتقال های لیگ جا بگیرد و در تکرار عملکرد خوب خود ناکام باشد. ناکامی بزرگ برای بازیکنی که می توانست یک ستاره پرفروغ باشد.
منبع : خبرآنلاین