۱- من هم مثل اکثر شما مهمونی طهماسب و عروسک هایش را دیدهام و اتفاقا با برخی از آیتمها حسابی خندیدهام، اما در سوادرسانه ای یاد گرفتم، لذت چیزی باعث نشود درباره آن فکر نکنم؛ بنابراین اول کار بگویم هیچ مشکلی با شخص طهماسب و کار جدید او ندارم.
۲- بعنوان یک فعال رسانه که سالها انتظار اصلاح قانون اساسی و راه اندازی تلویزیون خصوصی را داشته بر خلاف خیلیها موافق حضور بزرگان تلویزیون برای پا گرفتن اقتصاد غیردولتی رسانهها هستم و اتفاقا تقویت رسانههای غیردولتی توسط مشاهیری که با پول مردم معرفی و ارتقا یافتهاند را مفید میدانم.
۳- با این همه مهمونی در یک ریل درست، یک اثر اشتباهی برای
ایرج طهماسب است. همین که یک کار نیمه عروسکی کارگردان کلاه قرمزی با اغماض رده بندی سنی مثبت ۱۲ را دریافت کرده و بچه ۱۲ ساله شما هم از متلکها، فحشها و تداعی برخی مسائل صدها سوال دارد. میتوان گفت تیم #سریالمهمونی برای جلب توجه بزرگترها که دست به جیب برای دیدن آن هستند، به سیم آخر زده است.
۴- فارغ از چند شخصیت که اصلا نگرفته و بازیگران ناوارد و نچسب کار که بود و نبودشان یکی است. دنیای عروسکی آقای مجری سابق بچه مهمونی یک کودککار شارلاتان و بیادب که دوست داشتنی جلوه کرده، یک پشه پر از کنایات جنسی زناشویی، یک عروسک زشت در نقش دخترترشیده (از به کار بردن این عبارت عذر خواهم)، دو عروسک موزیسین که با عنوان بی بندوبار هجو موسیقی پاپ و جوانان این عرصه هستند.اما عملا کل کار روی دوش همان فحاشی است که در فضای مجازی بازنشر میشود که مثلا مخاطب به هوای او بیاید و لوس بازی قیمه و مگس را ببیند.
۵- استقبال قبیلهای و بیمنطق رسانهها از مهمانخانه طهماسب را از باب دلتنگی یا علاقه به حفظ او در زیست بوم رسانهای اگر حساب نکنیم باید مجدد تاکید کنیم که برای بخشی از کنشگران مدعی کشور مفاهیم بازیچهای برای زدن حریف است و الا چطور میتوان به استادیوم نرفتن زنان حساس بود، ولی به تصاویر زشت و زنندهای که از زن و دختر در این سریال نشان داده شده، واکنش نداد.
در جامعهای که بیش از سه میلیون دختر در معرض تجرد قطعی قرار دارند؛ تولید کارکتر دختری با این ظاهر نازیبا که شوهر نیافته و له له میزند برای یافتن خواستگار و تایید شدن آن سریال به عشق فرد یا از لج یک بخش، توسط جناح روشنفکر مدعی دفاع ازحقوق زنان چیزی جز نمایش یک جامعه نخبگانی پر از پفیوز اجتماعی (به معنای دقیق کلمه) نیست.
۶- تفاوت
اصغرفرهادی با طهماسب، التزام همیشگی اقای مجری به مفهوم خانواده است؛ و اتفاقا انتقاد مهم ما هم به طهماسب هم عبور از همین خط باریک و محل مناقشه است.آقای مجری برای نسلهای ما به امانت داری یک معلم برای آموزش کودکان و نوجوانان شناخته شده است. او کارگردان "درباره الی" نبوده که بخواهیم از او شگردهای کشف روابط فرازناشویی را یادبگیریم.
رد شدن مجری دوست داشتنی بچههای دهه شصت و هفتاد و هشتاد از خطوط مهم و حیاتی خانوادگی برای گرفتن مخاطب سطحی در یک محیط آزادتر این شائبه را مطرح میکند که یا او تغییر کرده و معتقد است هر طور شده باید مخاطب بگیرد یا از اول هم به این مساله اعتقاد نداشته است.
اصغرفرهادیها معتقدند اگر مسالهای در یک گوشه جامعه مطرح بود باید آن را نشان بدهند و کاری به خیر و شر آن هم ندارند (کما اینکه در فروشنده با دنیای داستانی روبرو هستید که در آن ۱۰ درصد ادمها هم درست حسابی نیستند)، اما ایرج طهماسب برای نسل ما همانی است که حتی در کار بزرگسال (وقتی رفیق بد یا دختر شیرینی فروش را میسازد) میانهای با نشان دادن مسائل غیراخلاقی نداشته است.
ما دلمان میخواهد او همچنان که معلم ما بود، معلم نسل آینده هم باشد.