زمانیکه
آیت الله بهجت (ره) در نجف مشغول تحصیل و تهذیب نفس بودند عدهای که مطالب عرفانی را قبول نداشتند نامهای برای پدر آقای بهجت میفرستند و در مورد ایشان بدگویی میکنند و میگویند ممکن است فرزندت از درس و بحث، خارج شود. پدر بزرگوار ایشان نامهای برای آقای بهجت مینویسد که من راضی نیستم جز واجبات، عمل دیگری انجام دهی، حتی راضی نیستم
نماز شب بخوانی، آقای بهجت میفرماید: وقتی نامهی پدرم به دستم رسید، خدمت آقای قاضی رسیدم و نامه را به ایشان نشان دادم، ایشان فرمودند: شما مقلد چه کسی هستید؟ گفتم: من مقلد آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی (ره) هستم، فرمودند: باید بروید از مرجع تقلیدتان بپرسید.
آقای بهجت میفرماید: من نزد آقا سید ابوالحسن اصفهانی (ره) رفتم و از ایشان کسب تکلیف کردم، ایشان فرمودند: باید حرف پدرت را اطاعت کنی، از آن موقع به بعد آقای بهجت سکوت میکنند و چیزی نمیگویند. در سکوت مطلق فرو میروند و حتی برای خرید، از خادم مدرسه تقاضا میکنند تا این کار را برای ایشان انجام دهد؛ چرا که سخن گفتن از واجبات نیست و کار و فعل مباحی میباشد حتی ایشان خیلی کم در کوچه و خیابان رفت و آمد میکردند و تمام این کارها به خاطر این بود که میخواستند از دستور پدرشان اطاعت کنند.
بیشتر بخوانید
منبع : آخرین خبر