۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۹

زندگینامه فردوسی به بهانه روز بزرگداشت شاعر نامدار ایران

ابوالقاسم فردوسی طوسی ملقب به حکیم سخن و حکیم طوس، شاعر حماسه سرای ایرانی و سراینده شاهنامه، با شهرت جهانی، ادب پارسی میانه را تا اندازه ای از نابودی رهانید.
کد خبر: ۵۴۰۱۴
تعداد نظرات: ۳ نظر
فردوسی
ابوالقاسم فردوسی طوسی ملقب به حکیم سخن و حکیم طوس، شاعر حماسه سرای ایرانی و سراینده شاهنامه، با شهرت جهانی، ادب پارسی میانه را تا اندازه‌ای از نابودی رهانید. گفته شده است شاعری با زندگی مرفه در جوانی بوده است، اما از تهی دستی خود در شصت و پنج سالگی می‌گوید.

چکیده‌ای از زندگی نامه ابوالقاسم فردوسی

نام: ابوالقاسم حسن منصور بن محمد بن اسحاق شرفشاه طوسی
تخلص: فردوسی
تولد: ۳۲۹ هجری قمری
محل تولد: روستای باژ در طوس خراسان
لقب: حکیم سخن
درگذشت: ۴۱۶ هجری قمری

فردوسی کیست؟

ابوالقاسم فردوسی طوسی (زاده‌ی ۳۲۹ هجری قمری – درگذشت ۴۱۶ هجری قمری)، شاعر حماسه سرای ایرانی و سراینده‌ی شاهنامه، حماسه‌ی ملی ایران، است. بعضی افراد فردوسی را بزرگترین سراینده‌ی پارسی گو دانسته اند که از شهرت جهانی برخوردار است. فردوسی را حکیم سخن و حکیم طوس می‌گویند.
ابوالقاسم فردوسی متولد ۳۱۹ خورشیدی در خراسان، شاعر بود. نام کاملش ابوالقاسم حسن منصور بن محمد بن اسحاق شرفشاه بوده و در روستای باژ از توابغ بلوک طابران طوس در دوران سلطنت سامانیان متولد شده است. پدرش ابومنصور از کشاورزان بزرگ خراسان بوده و مادرش گردویه زهرا دختر یکی از شاهزادگان مازندرانی به نام اسپهبدان بود، او سه خواهر تنی هم داشت. مقدمات کمال و تحصیل را نزد پدر و در مکتب خانه‌های باژ و طوس فرا گرفت، سپس برای ادامه تحصیلاتش به مدرسه در طوس رفت و از همان دوران به خواندن داستان‌های تاریخی علاقمند شد. او در مدرسه با فردی به نام محمد بن حسن که بعد از شاعر شدن نام دقیقی برای خود برگزید هم اتاق و دوست شد که به مدت چهل سال با هم همنشین بودند.

آشنایی با زندگی نامه‌ی فردوسی

فردوسی در سال ۳۷۰ یا ۳۷۱، به نظم در آوردن شاهنامه را آغاز کرد و در اوایل این کار، هم خود او ثروت و دارایی قابل توجهی داشت و هم برخی از بزرگان خراسان که به تاریخ باستان ایران علاقه داشتند، او را یاری می‌کردند. ولی به مرور زمان و پس از گذشت سال ها، در حالی که فردوسی بیشتر شاهنامه را سروده بود، دچار فقر و تنگدستی شد. تمکن مالی فردوسی باعث شد او بتواند دوران نوجوانی و جوانی را صرف مطالعه تاریخ و به دست آوردن علم کند. فردوسی هرچه بیشتر در تاریخ ایران پیش می‌رفت و مطالعه می‌کرد، به داستان‌ها و افسانه‌های کهن ایرانی بیشتر علاقه مند می‌شد؛ تا جایی که تصمیم به نوشتن مجموعه‌ای عظیم از داستان‌های اساطیری ایرانیان گرفت. دوران کودکی فردوسی با دوران پادشاهی سامانیان هم زمان بود و پادشاهان سامانی به ادبیات ایران علاقه بسیار داشتند.
حکیم ابولقاسم فردوسی اوایل حیات را به کسب مقدمات علوم و ادب گذرانید و از همان جوانی شور شاعری در سر داشت؛ و از همان زمان برای احیای مفاخر پهلوانان و پادشاهان بزرگ ایرانی بسیار کوشید و همین طبع و ذوق شاعری و شور و دلبستگی او بر زنده کردن مفاخر ملی، باعث بوجود آمدن شاهکاری برزگ به نام «شاهنامه» شد. فردوسی در سخن لطیف و پر شور است. در اثر منظوم شاهنامه طبع لطیف و روحیه وطن دوستی فردوسی دیده می‌شود. حکیم توس به ایران زمین و افسانه قهرمانان آن عشق می‌ورزید. در شعر‌های او از هجو، دروغ و تملق خبری نیست. ابوالقاسم فردوسی شاعر اخلاق گرا و فضیلت دوست در ادبیات حماسی ایران است. شاهنامه را نیز می‌توان اثر حماسی منحصربه فرد در ابیات ایران نامید.
شاهنامه مهم‌ترین اثر فردوسی و یکی از بزرگ‌ترین آثار ادبیات کهن فارسی می‌باشد. نخستین کتاب نثر فارسی که به عنوان یک اثر مستقل عرضه شد، شاهنامه‌ای منثور بود. شاهنامه فردوسی که نزدیک به پنجاه هزار بیت دارد، مجموعه‌ای از داستان‌های ملی و تاریخ باستانی پادشاهان قدیم ایران و پهلوانان بزرگ سرزمین ماست که کار‌های پهلوانی آن‌ها را همراه با فتح و ظفر و مردانگی و شجاعت و دینداری توصیف می‌کند. حکیم ابولقاسم فردوسی پس از آنکه تمام وقت و همت خود را در مدت سی و پنج سال صرف ساختن چنین اثر گرانبهایی کرد، در پایان کار آن را به سلطان محمود غزنوی که تازه به سلطنت رسیده بود، عرضه داشت، تا شاید از سلطان محمود صله و پاداشی دریافت نماید و باعث ولایت خود شود. سلطان محمود هم نخست وعده داد که شصت هزار دینار به عنوان پاداش و جایزه به فردوسی بپردازد. ولی اندکی بعد از پیمان خود برگشت و تنها شصت هزار درم یعنی یک دهم مبلغی را که وعده داده بود برای وی فرستاد. حکیم ابوالقاسم فردوسی از این پیمان شکنی سلطان محمود رنجیده خاطر شد و از غزنین که پایتخت غزنویان بود بیرون آمد و مدتی را در سفر به سر برد و سپس به زادگاه خود بازگشت. علت این پیمان شکنی آن بود که فردوسی مردی موحد و پایبند مذهب تشیع بود و در شاهنامه در ستایش یزدان سخنان نغز و دلکشی سروده بود، ولی سلطان محمود پیرو مذهب تسنن بود و به علاوه تمام شاهنامه در مفاخر ایرانیان و مذمت ترکان آن روزگار که نیاکان سلطان محمود بودند سروده شده بود. همین امر باعث شد که وی به پیمان خود وفادار نماند، اما چندی بعد سلطان محمود از کرده خود پشیمان شد و فرمان داد که همان شصت هزار دینار را به طوس ببرند و به فردوسی تقدیم کنند، ولی هدیه سلطان روزی به طوس رسید که فردوسی با سر بلندی و افتخار حیات فانی را بدرود گفته بود و فوت کرده بود. جالب این است که دختر والا همت فردوسی از پذیرفتن هدیه پادشاه خودداری نمود و آن را پس فرستاد و افتخار دیگری بر افتخارات پدر بزرگوارش افزود.

بیشتر بخوانید
 
منبع : بیتوته
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
داود
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۶
آفرین بر فردوسی حکیم و دختر فرزانه اش .
ممنون از مطالب جالبتون
رضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۶
زن ستیز
حسین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۷
خدایا فردوسی را همیشه رحمت کن.که سزاوار رحمت توست
گزارش خطا