والدین اغلب گلایه دارند که
صحبت کردن با نوجوانان کار دشواری است؛ «نه چیزی در جواب حرفهام میگه و نه اصلا به نظر میرسه که بهم گوش میکنه». یک سناریوی معمولی را در نظر بگیریم. شما میخواهید با پسر نوجوانتان درباره رفتار غیرمسئولانهاش (بیش از حد بازی کردن، انجام ندادن تکالیف و بیتوجهی به وظایف روزمره) حرف بزنید. لابد میگویید: «باید با هم صحبت کنیم» و فرزندتان آهی میکشد و جواب میدهد: «باز شروع شد»! بحث را احتمالا با چنین جملهای آغاز میکنید: «تو باید مسئولیت پذیرتر باشی». چشمهای فرزندتان شروع به چرخیدن دور اتاق میکند و بیحوصله نگاهی به ساعت میاندازد. کنترلتان را از دست میدهید. شاید بگویید «اصلا برات مهمه چی دارم بهت میگم؟» و جواب بشنوید: «نه، واقعا». از این جا به بعد گفتگو تبدیل میشود به مبادله داد و فریاد و در اتاق محکم به هم کوبیده میشود. هر دوی شما احساس عصبانیت، سردرگمی و درماندگی میکنید. چه میشود کرد؟ آیا همه گفتگوهای شما و فرزند نوجوانتان قرار است به چنین نقطهای ختم شود؟
«باید صحبت کنیم»، ممنوع!
«باید صحبت کنیم»، به نظر طبیعیترین راه برای شروع مکالمه است، اما وقتی این جمله ساده را به فرزند نوجوانمان میگوییم، زنگ هشدار در مغزش به صدا درمیآید و کرکرهها پایین کشیده میشود؛ به این ترتیب احتمال شکلگیری یک گفتوگوی معنادار تقریبا غیرممکن میشود. راهحل جایگزین؟ قبل از گفتن چیزی، دور و بر فرزندتان باشید؛ البته به روشی غیرتهدیدآمیز. من معمولا کتابی از قفسه دخترم برمیدارم و روی صندلیاش مینشینم. در این شرایط همیشه اوست که گفتگو را شروع میکند. شما هم یک دریچه گفتوگوی شخصی برای خودتان پیدا کنید.
نگویید، بپرسید
ما دایماً به
نوجوانان میگوییم که آنها چطور باید حرف بزنند و رفتارشان چطور باید باشد. نکته مهم آن است که در گفت و گوی نتیجه بخش با نوجوان، باید «پرسیدن» را جایگزین «گفتن» کرد. یعنی مثلا به جای این که بگویید: «تو باید درس بخونی» یا «میبینم که اصلا درس نمیخونی»، بپرسید: «آماده شدن برای امتحاناتت چطور پیش میره؟» وقتی به فرزند نوجوانتان میگویید چه کاری انجام دهد، معمولا شانه خالی میکند، اما وقتی با لحنی آرام و غیرکنجکاو از او درباره کارهایش سوال میکنید، این پیام را منتقل میکنید که به او و تواناییهایش در انتخاب کردن احترام میگذارید.
از صمیم قلب پاسخ دهید
عمل کردن به این توصیه نباید برایتان آسان باشد. مثلا فرض کنید فرزندتان میگوید برای امتحانش آماده نیست و نگران است نمره خیلی پایینی بگیرد. اولین واکنش شما ممکن است عصبانی شدن باشد. شاید سرزنشش کنید: «بهت گفته بودم باید بیشتر درس بخونی». اما فرزند شما در این موقعیت به همدردی نیاز دارد. چیزی مثل: «موقعیت آسونی نیست، مگه نه؟». وقتی با فرزندتان از صمیم قلب همراهی میکنید، احساس شرمزدگی و مورد قضاوت واقع شدن را به او منتقل نمیکنید و کمک میکنید که ارتباط نزدیک تری بین شما شکل بگیرد.
«تو- من- ما» را بیاموزید
وقتی به اختلاف میخورید، رویکرد «تو- من- ما» را دنبال کنید. یادتان باشد در همه خانوادهها درگیری وجود دارد و با این رویکرد میتوانید هنر ظریف همکاری را به فرزندتان بیاموزید: «من به تو گوش میدهم و دیدگاهت را درک میکنم، حتی اگر با آن موافق نباشم»؛ «من دیدگاه خودم را به عنوان والد با تو در میان میگذارم، حتی اگر تو با آن موافق نباشی»؛ و «ما نظراتمان را با هم بررسی میکنیم». این روش چطور به کمکمان میآید؟ مثلا فرض کنید نگران استفاده بیش از حد فرزندتان از تلفن همراه هستید. به جای سخنرانی و متهم کردن فرزندتان میتوانید از او بخواهید درباره این موضوع نظرش را بگوید. به او گوش کنید، بدون آن که مدام وسط حرفش بپرید و تصحیحش کنید. بعد دیدگاه خودتان را توضیح بدهید، در کمال آرامش و بدون آن که دستخوش احساسات شوید: چرا رفتارش شما را نگران کرده است؟ این رفتار چه تأثیری بر او گذاشته است؟ در نهایت برای پیدا کردن راهحل با هم مذاکره کنید؟ چی؟ چقدر و چه زمانی؟
در مواقع لزوم عذرخواهی کنید
با همه این توضیحات، گاهی ممکن است در ارتباط با فرزند نوجوانتان دچار اشتباه بشوید. مثلا مسخرهاش کنید، به او کنایه بزنید و چیزهایی شبیه به آنها. در چنین مواقعی بهترین کار این است که فورا عذرخواهی کنید: «متاسفم که به هم ریختم. برای جبران رفتارم چی کار کنم؟» نوجوانان میتوانند بخشنده باشند، زمانی که شما طرف مقابل هستید و آداب عذرخواهی کردن را به جا میآورید.
بیشتر بخوانید
منبع : خراسان