بسیاری از کشورهای دنیا از جمله 32 کشور اروپایی پس از سالها بحث و برسی و انجام آزمایشات مختلف مستقل برای تایید سلامت یا مخاطرات مصرف این محصولات، سرانجام کشت این محصولات در کشورهای خود را ممنوع کردهاند و از سویی با اجرای دقیق "قانون برچسبگذاری"، نهایت تلاش خود را برای معرفی محصولات وارداتی دستکاری شده ژنتیکی در بازارهای مصرف داخلی خود به مصرفکنندگان داشتهاند.
از سوی دیگر عمده تلاش کشورهایی که کشت و تولید محصولات تراریخته را داخل کشور خود ممنوع کردهاند، بر تولید محصولات "ارگانیک" و افزایش سطح کشت این محصولات در کشور خود متمرکز بوده است.
با وجود روشن بودن تجربیات جهانی در نوع مواجهه با محصولات تراریخته، متاسفانه جریانی در داخل کشورمان با نفوذ به مراکز حساس و تصمیمگیر در بدنه دولت طی سالیان اخیر نهایت تلاش خود را برای کشت و تجاریسازی محصولات تراریخته در داخل کشورمان دارد؛ جریانی که تا به امروز برای توجیه چرایی اصرار بر تولید این محصولات پرمخاطره در داخل کشور و عدم توجه به هشدارهای صریح اساتید بیوتکنولوژی، قطع واردات محصولات تراریخته و تولید ملی آن را توجیهی برای فعالیتهای تجاری خود در این حوزه قرار دادهاند! در حالیکه منتقدان داخلی تراریخته ضمن تاکید بر لزوم قطع واردات محصولات تراریخته، نسبت به مخاطرات متعدد انسانی و زیستمحیطی تولید داخلی محصولات تراریخته هشدار میدهند.
جریان حامی تولید محصولات دستکاری ژنتیک تا به امروز نهایت تلاش خود را برای جلوگیری از اجرای قانون برچسبگذاری این محصولات نیز به کار گرفته است چرا که با افزایش سطح آگاهی مردم درباره مخاطرات مصرف محصولات تراریخته، این جرایان به خوبی واقف به این حقیقت است که اجرای دقیق برچسبگذاری این محصولات عملاً تیر خلاصی به این جریان و توقف فروش محصولات تراریخته در بازار مصرف داخلی کشورمان خواهد بود!
در ادامه، یکی از مخاطبان باشگاه خبرنگاران تسنیم در قالب طنز به موضوع سلامت محصولات تراریخته و چرایی تلاش جریان حامی محصولات تراریخته برای جلوگیری از اجرای قانون برچسبگذاری پرداخته است:
«بیست سالی میشود که بین محصولات غذایی دعوا انداخته و آنها را سه دسته کردهاند! دسته اول که خیلی وقت است فاتحه لازم شدهاند "ارگانیکها" هستند؛ محصولات تر و تمیزی که امروزه فقط روی کتیبهها، نامی از آنها دیده میشود!
دسته دوم، محصولاتی هستند که سم و کود نقش اولیاء را برای آنها بازی میکنند و این محصولات خیلی به اولیاء خود شبیه هستند!
در دسته سوم، تراریختهها جای میگیرند؛ عدهای باعث شدهاند گیاهان، بویی از گیاهیت و حیوانات، بویی از حیوانیت نبرند و حاصلش شده تراریختهها! برای مثال ژن خوک به مرغ تزریق کردهاند و موجود جدید نه بویی از خوکیت برده و نه از مرغیت!
طبیعی است وقتی محصولات به سه دسته تقسیم میشوند، مصرفکنندگان آنها هم باید به سه گونه تقسیم شوند تا قانون طبیعت به هم نخورد!
گونه اول، مردم کوچه بازار هستند، کسانی که به ناچار تراریخته مصرف میکنند، این دسته حتی ممکن است که ندانند محصولات غذایی که روزانه مصرف میکنند تراریخته است!
گونه دوم مخالفان تراریخته هستند؛ آنها هم به ناچار تراریخته مصرف میکنند و اگر اندکی شانس با آنها یار باشد، شاید بهره و نصیبی هم از محصولات ارگانیک ببرند.
گونه سوم موافقان تراریخته هستند که در ظاهر به شدت خود را مشتاق مصرف تراریختهها نشان میدهند اما در خفا بهشدت مقید به یافتن محصولات ارگانیک و تناول از این محصولات هستند؛شاهدش هم اینجاست!!
اما در بین این سه گونه، تفاوتهایی دیگری هم وجود دارد؛ مخالفان تراریخته میگویند که با یک "برچسب" میتوان دست کم به گونه خودشان و گونه کوچه بازاریها این اختیار را داد تا خودشان انتخاب کنند که "تراریختهخور" به حساب بیایند یا خیر اما شاید مخالفان تراریخته فقط به خودشان توجه دارند و نمیدانند اگر تراریختهها برچسبدار شوند چه مشکلاتی برای کشور به بار میآید!!
در زیر تعدادی از مشکلاتی که با اجرای قانون برچسبگذاری بر روی محصولات تراریخته ایجاد میشود را میخوانیم:
1. با برچسب زدن محصولات تراریخته، همه از اثرات این محصولات بر خود و هفت نسل قبل و بعدشان با خبر میشوند! آن وقت است که دیگر کسی تراریخته نمیخورد و مریضی، منقرض میشود؛ مریض که نباشد بیمارستانها خلوت، جامعه پزشکی، بیکار و و هزاران شغل و فرصت شغلی که زمینه آن بیمار بودن مردم است از بین میرود! آنوقت جواب این خیل عظیم بیکاران را چه کسی خواهد داد!
2. از آنجایی که برچسب ما را در فکر درد و مرضهای بعدش غرق میکند، با دل و جان غذا خوردن را از ما میگیرد؛ آن وقت است که اصطلاح «نوش جونت» و «گوشت بشه به تنت» بیمعنی میشود و ما نمیدانیم بعد از غذا چه بگوییم و تبعات عدیده فرهنگی دامنگیر کشور میشود!
3. با برچسب زدن بر روی محصولات غذایی و مشخص شدن محصول تراریخته از غیر تراریخته، فروشگاهها چون بیشتر اجناسشان تراریخته است، ورشکسته و کار و کاسبیشان، تخته میشود! در نتیجه دیگر محصولات سالمی مانند آدامس خرسی هم در دسترس نخواهند بود؛ آن وقت است که موقع استرس، آدامسی برای جویدن پیدا نمیشود و جامعه را استرسهای لاعلاج قبضه میکنند!
4. اصلاً کسی به فکر آمار بیکاران هست؟! با برچسب زدن، تراریختهها به فروش نخواهند رفت، در نتیجه گونیگونی دلال تراریخته و واردکننده تراریخته به جامعه بیکاران کشور اضافه میشود؛ آقای مخالف تراریخته، آنموقع شما جواب جامعه بیکاران را میدهی؟!
مخالفان تراریخته عزیز! لطفا در انتفادهایتان، کمی هم موارد بالا را هم در نظر بگیرید و برای کشور مشکلتراشی نکنید! مافیا و تاجران تراریخته با تراریخته خوردن مردم، زندگی میکنند؛ پس بیخیال شوید و این آرامش را از این جماعت دلسوز و زحمـتکش نگیرید.»