وقتی میگوییم فردی از لحاظ عاطفی بالغ است یا بهاصطلاح به بلوغ عاطفی رسیده، معمولا فردی را تصور میکنیم که خوب خودش را میشناسد. فردی که به
بلوغ عاطفی رسیده است بیشتر مواقع حسی مثل «آرامش در میان طوفان» دارد و بدون توجه به شرایط، میتواند احساساتش را مهار کند. این افراد بلدند در موقعیتهای سخت چطور واکنش نشان بدهند و بهخوبی میتوانند در این شرایط خونسردیشان را حفظ کنند.
نشانههای بلوغ عاطفی
۱. مسئولیتپذیری
فردی که به بلوغ عاطفی رسیده است میداند چه برتریهایی دارد و مدام در پی بهبود رفتارش است. این یعنی وقتی برایش مشکلی پیش میآید، سراغ سرزنش دیگران (یا خودش) نمیرود. فردی که به بلوغ عاطفی رسیده است بهجای شکایت از شرایط، دست به کار میشود و از خودش میپرسد: «برای بهبود این وضع چه کاری میتونم بکنم؟»
۲. نشاندادن همدلی
فردی که از نظر عاطفی بالغ است از اطرافیان و عزیزانش حمایت میکند و بهخوبی همدلی خودش را نشان میدهد. این فرد میداند چگونه خود را جای دیگران بگذارد و سعی میکند مسائل را از دید طرف مقابل ببیند و راهی برای کمک به او پیدا کند.
۳. پذیرش اشتباهات
این فرد روش درست عذرخواهیکردن را بلد است و بیهوده بهانهتراشی نمیکند. اشتباهاتش را میپذیرد و سعی میکند راهی برای جبران اشتباهش پیدا کند. این فرد میداند که همیشه حق با او نیست و موقع حقدادن به دیگران سختگیری نمیکند.
۴. نترسیدن از آسیبپذیری
فردی که به بلوغ عاطفی رسیده است درباره تجربیاتش صحبت میکند تا دیگران کمتر احساس تنهایی کنند. این شخص با پذیرش آسیبپذیری، همیشه دنبال این نیست که نشان بدهد بدون نقص و مشکل است. بهراحتی میتواند از شکستهایش صحبت کند و ابایی ندارد که آسیب پذیر به نظر برسد.
۵. شناخت و پذیرش نیازها
فردی که از لحاظ عاطفی بالغ شده است وقتی به کمک نیاز دارد یا به هر دلیلی حالش خوب نیست، از دیگران کمک میگیرد. این فرد از کمکگرفتن از دیگران یا درمیانگذاشتن مشکلاتش با آنها خجالت نمیکشد.
۶. تعیین حدومرزها
تعیین مرزها و حریم خصوصی نوعی احترام به خود و خوددوستی است. فردی که به بلوغ عاطفی رسیده است برای خودش حدومرزهای درستی تعیین میکند و به دیگران اجازه نمیدهد آنها را زیر پا بگذارند.
آیا بلوغ عاطفی به سن ربط دارد؟
اگر بخواهیم خلاصه بگوییم، هم بله و هم خیر. عوامل زیادی بر میزان بلوغ عاطفی افراد تأثیر میگذارند. قرارگرفتن در معرض طیف گستردهتری از تجربیات در سنین پایینتر یکی از این عوامل است. بخشهای مهم مغز مانند قشر جلوی مغز که به مهار رفتارهای پرخطر کمک میکنند تا حدود ۲۵سالگی کامل رشد نمیکنند، به همین دلیل است که بسیاری از احساسات نوجوانان اغلب پیشبینینشدنی به نظر میرسند.
با این حال بلوغ فرد بیش از اینکه به سن او ربط داشته باشد، به
هوش عاطفی (هیجانی) او بستگی دارد و اینکه چطور با موقعیتهای چالشبرانگیز مواجه میشود. به همین خاطر گاهی بزرگسالانی را میبینیم که خوب به بلوغ عاطفی نرسیدهاند.
آیا راهی برای سنجش میزان بلوغ عاطفی وجود دارد؟
آزمونهای آنلاین زیادی هستند که به شما برای تعیین میزان بلوغ عاطفی کمک میکنند. البته بسیاری از این آزمونها بیشتر جنبه سرگرمی دارند و از نظر بالینی معتبر نیستند.میتوانید چند سؤال اساسی از خودتان بپرسید تا متوجه شوید در کجای مسیر قرار دارید:
به موقعیت استرسزایی که اخیرا تجربه کردید، چگونه واکنش نشان دادید؟
با مشکلاتی که در محل کارتان پیش میآید چطور برخورد میکنید؟ (ناراحتشدن از دیگران و ناتوانی در شناخت نیازهای خود نشانه آن است که فرایند بلوغ عاطفیتان کامل نشده است.)
به شادیهای دیگران چگونه واکنش نشان میدهید؟ (افرادی که به بلوغ عاطفی رسیدهاند، میتوانند شادیشان را حتی هنگام تغییرات ناگهانی هم به دیگران ابراز کنند.)
اغلب از همهچیز خسته میشوید؟ (وقتی از لحاظ عاطفی به بلوغ نرسیدهاید، دنیا برایتان پر از مزاحمتهای جزئی است. به این فکر کنید که چند بار در روز از دیگران یا موقعیتهای مختلف شکایت میکنید.)
وقتی کارها خوب پیش نمیرود، معمولا تقصیر را گردن خودتان میاندازید یا دیگران؟ (اگر مدام درگیر سرزنش خود یا ایرادگرفتن از اطرافیانتان هستید، نشانه این است که بهاندازه کافی به بلوغ عاطفی نرسیدهاید.)
چگونه میتوانیم از نظر عاطفی بالغتر شویم؟
۱. احساساتتان را بشناسید
شناختن احساساتتان میتواند تأثیر زیادی بر رسیدن به بلوغ عاطفی داشته باشد. تمرینی خوب این است که بهمدت ۱ هفته تعداد دفعاتی را که دیگران اذیتتان کردهاند در دفترچهای یادداشت کنید. سپس سعی کنید احساس اصلی را شناسایی کنید. این کار کمکتان میکند نیازهایتان را بشناسید و بهروشی درست واکنش نشان بدهید.
۲. شرم را رها کنید
آگاهی به زمانهایی که احساس بدی به خودمان داریم به ما این اختیار را میدهد که تغییر ایجاد کنیم. با رهاکردن شرم، مسئولیت زندگیتان را بر عهده بگیرید و بهجای توجه به انتظارات دیگران، بر اساس شرایط و میل خودتان زندگی کنید.
۳. مرزهای سالم تعیین کنید
بلوغ عاطفی یعنی اجازه ندهید کسی از حدومرزهای شما عبور کند. مثلا اگر دائم با کسی معاشرت میکنید که بیهوده وقتتان را میگیرد، یعنی به خودتان و وقتتان اهمیت نمیدهید. سعی کنید حدومرزهای سالم و درستی برای زندگیتان تعیین کنید و به آنها پایبند باشید.
۴. اختیار زندگیتان را کاملا در دست بگیرید
کاملا مسئولیت خوب و بد زندگیتان را به عهده بگیرید. این کار به شما کمک میکند بهتر انتخاب کنید. تشخیص انتخابهای اشتباه و توجه به آنها به شما کمک میکند از تکرار اشتباهات مشابه در آینده جلوگیری کنید و بهتر تصمیم بگیرید.
۵. الگویی مناسب پیدا کنید
یافتن الگویی قابل اعتماد میتواند به ما کمک کند بیشتر به پختگی عاطفی برسیم. وقتی میبینیم کسی که او را تحسین میکنیم با درایت با شکست برخورد میکند، بهاحتمال زیاد از رفتارش الگوبرداری میکنیم. داشتن الگوی مناسب به ما امکان میدهد راههای بهتر برای مهار احساسات و واکنش به رویدادهای ناراحتکننده را ببینیم.
ویژگیهای افرادی که به بلوغ عاطفی نرسیدهاند
دانستن نشانههای نرسیدن به بلوغ عاطفی باعث میشود روابطتان را بهتر مدیریت کنید. ویژگیهای زیر کمکتان میکنند افرادی را بشناسید که به بلوغ عاطفی نرسیدهاند:
همیشه اول به خودشان فکر میکنند و درگیر
خودشیفتگی مزمن هستند.
نمیدانند چگونه روابط را مؤثر ترمیم کنند و درگیریهایشان با دیگران بهندرت حل میشود.
نمیتوانند از دید دیگران به موقعیتی نگاه کنند یا خودشان را جای دیگران بگذارند.
بهندرت احساس گناه یا پشیمانی میکنند.
سابقه انکار واقعیت یا تحریف آن را دارند.
الگوهای تکانشگری یا رفتار تکانشی را بروز میدهند.
تمایل دارند رفاه و امنیت دیگران را نادیده بگیرند.
افراد همدلی نیستند و بهندرت پیش میآید با دیگران همدلی کنند.
کاری را انجام میدهند که بهترین احساس را به آنها بدهد. یعنی از اشتباهات گذشتهشان درس نمیگیرند و ممکن است به تکرار رفتاری ادامه بدهند که پیامدهای منفی دارد.
آگاهبودن به ارزش خود و دیگران به ما کمک میکند زندگی شادتر و رضایتبخشتری داشته باشیم. عذرخواهی از اطرافیانمان و درخواست کمک بههنگام نیاز نمونههایی از راهکارهای رشد فردی هستند و هرچه بیشتر مسئولیت رفتارمان را بر عهده بگیریم، ارتباط بهتری با خودمان پیدا میکنیم. رسیدن به بلوغ عاطفی انتخابی است و همه ما میتوانیم کمکم آن را درونمان نهادینه کنیم.
بیشتر بخوانید
منبع : آخرین خبر