فارس نوشت: درس اخلاق حاج آقا روحالله
خمینی اگر آشکارا برگزار میشد، درس شرح فصوص الحکم قیصری او پنهانی تشکیل میگردید. حوزه علمیه قم در آن زمان «اساساً نظر خیلی مساعدی با عرفان و فلسفه قدیم نداشت. گاهی اوقات حتی فلسفه را مخفیانه درس میدادند و درس عرفان را اساساً به طور آشکار درس نمیدادند... البته درس شرح منظومه و درس اسفار را آشکارا میدادند، ولی با وجود این به همین درس عم عده زیادی با نظر خوب نگاه نمیکردند.»
وقتی خبر سرایش این بیت از آقای خمینی را، «سزد زدانه انگور سبحهای سازم/ برای رفتن میخانه استخاره کنم»، به آیتالله حائری یزدی دادند، گفتند که دیگر بیدینیای نمانده آقا روحالله نکرده است! فلسفه که میگوید! اهل
عرفان هم که هست؛ این هم از شعرش! میخواهد از دانه انگور تسبیح بسازد و برای رفتن به میخانه استخاره کند! چرا او را از حوزه بیرون نمیکنید؟ «حاج شیخ گفته بود: در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست. من تعجب میکنم که چرا ایشان به فکر استخاره افتاده است.»
در ادامه ویدیویی از این ماجرا ببینید: