بِعثَت به برگزیده شدن حضرت محمد (ص) به پیامبری و آغاز رسالت آن حضرت اشاره دارد که بنابر مشهور، در ۲۷ رجب سال چهلم عامالفیل روی داده است. از اینرو در فرهنگ شیعی ۲۷ رجب، به عنوان «عید مبعث» و یکی از اعیاد بزرگ و گرامی داشته میشود. بعثت پیامبر (ص) سرآغاز دین اسلام و مقدمه برچیده شدن بتپرستی از حجاز بود.
واژه شناسی
بعثت به معنای برگزیدن فردی به پیامبری از سوی خدا و آغاز دوره نبوتش است. هرچند بعثت درباره برگزیدن همه
پیامبران به نبوت کاربرد دارد، اما از آن برگزیدن حضرت محمد (ص) به پیامبری متبادر میشود. از اینرو در فرهنگ اسلامی، روز مبعث به روزی گفته میشود که حضرت محمد (ص) به رسالت مبعوث شده است. بعثت در لغت به معنای برانگیختن است همچنین به معنای ارسال و روانه کردن نیز آمده است. بعثت در قرآنکریم، به معنای برانگیختن و فرستادن پیامبران برای هدایت مردم و نیز حشر مردگان به کار رفته است.
زمان و مکان بعثت پیامبر (ص)
غار حرا، محل بعثت پیامبر (ص) در کوه نور در
مکه واقع شده است. بعثت پیامبر اکرم (ص) بنابر مشهور در ۴۰ سالگی و بنا به قولی، در ۴۳ سالگی آن بزرگوار رخ داده است. طبق گفته مورخان، و باور شیعیان بعثت در ۲۷ رجب سال چهلم عامالفیل و بیستمین سال حکومت خسرو پرویز بر ایران روی داده است. هر چند برخی ۱۷ یا ۱۸ رمضان، یا یکی از روزهای ربیعالاول را روز بعثت دانستهاند.
ماجرای آغاز رسالت پیامبر (ص) در کلام امام هادی (ع)
پیامبر وقتی که در غار حرا به تفکر و عبادت مشغول بود، با نزول نخستین آیات سوره عَلَق، بعثتش آغاز شد و با نخستین آیات سوره مدثر ادامه یافت. امام هادی (ع) این واقعه را چنین شرح میدهند: روزی از روزها خداوند او را آماده انجام رسالت یافت و جبرئیل (ع) را که در هالهای از نور بود بر پیامبر (ص) ظاهر کرد. جبرئیل دست پیامبر را گرفت و تکان داد و عرض کرد: «بخوان» آن حضرت فرمود: «چه بخوانم؟». عرض کرد: «نام خدایت را که تو را خلق کرد» و تا آخر آیۀ پنجم سورۀ علق را خواند. پیامبر خدا (ص) نیز شروع به خواندن کرد. جبرئیل عرض کرد: «شما از این لحظه پیامبر خدا هستید». خداوند در آغاز رسالت، درهای آسمانها را گشود و فرشتگان الهی گروه، گروه به محضر رسول خدا (ص) شرفیاب میشدند و به آن حضرت تبریک میگفتند. رسول اکرم (ص) که برای نخستین بار بود چنین جلال و شکوهی را از خلقت خداوند میدید، از دیدن این صحنهها دچار شگفتی و بهت شد. جبرئیل پس از انجام مأموریت خود به آسمان برگشت. پیامبر (ص) وقتی از کوه فرود میآمد در بین راه با خود میاندیشید که آیا من در این مأموریت و رسالت عظیم موفّق خواهم بود! مبادا قریش به من نسبت جنون بدهند و با پیشرفت کار رسالت مخالفت کنند! خداوند به او وحی کرد: «از تکذیب قریش نگران نباش؛ بهزودی دین تو گسترش پیدا میکند. پرچم حمد در دست تو است و بعد از تو به دست علی (ع) سپرده خواهد شد. علی (ع) را بعد از تو سرآمد همه انبیا و اولیا قرار دادیم». پیامبرخدا (ص) با خود اندیشید که آیا مقصود علیبنابیطالب است؟ ندا آمد: «آری! هموست که روز قیامت زیر پرچم او همۀ انبیا و اولیا و صدّیقین و شهدا وارد بهشت پر نعمت خواهند شد». بعد برای قوّت قلب پیامبر (ص) خداوند بشارتهایی به آن حضرت داد و فرمود: «بهزودی چشمان تو به دیدار سرور بانوان دو عالم، دخترت فاطمه روشن خواهد شد و از ازدواج او با علی (ع) حسن و حسین (ع)، سرور جوانان اهل بهشت پدید خواهند آمد». بعد از آنکه پیامبر (ص) از کوه فرود آمد، از صخرهها و تختهسنگها ندا میآمد: «السَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللّهِ السَّلامُ عَلَیک یا حَبِیبَ اللّهِ السَّلامُ عَلَیک یا نَبی اللّه». (بحارالانوار، ج۱۷، ص ۳۰۹)
دعوت نزدیکان به اسلام
یکی از اصحاب امام کاظم (ع) از آن حضرت دربارۀ بعد از بعثت پیامبر (ص) سؤال کرد. آن حضرت فرمود: من همین سؤال را از پدرم امام صادق (ع) پرسیدم و ایشان فرمود: وقتی رسول خدا (ص) به خانه برگشت، در سیمای او نوری درخشنده بود. وقتی با این حالت وارد خانه شد، خدیجه (س) به استقبال آمد و پرسید: این چه تغییری است که در سیمای شما میبینم؟ رسول خدا (ص) فرمود:ای خدیجه، بدان که من به رسالت مبعوث شدم. خدیجه (س) عرض کرد: من سالها منتظر چنین روزی بودم. سپس به آن حضرت ایمان آورد. در این روایت آمده است که پیامبر اسلام (ص) به امیرالمؤمنین (ع) و خدیجه کبری (س) فرمود: «بدانید که اسلام شرطهایی دارد». سپس یکبهیک شروط اسلام را بیان کرد و آن دو بزرگوار پذیرفتند. سپس فرمود: «ایمان شما پذیرفته نمیشود مگر آنکه امام بعد از من و جانشینم را در حیات من بشناسید و به او اعتقاد داشته باشید». آنان اعلام اطاعت کردند. پیغمبر (ص) به خدیجه (س) فرمود: «ای خدیجه، با علی بهعنوان امام بعد از من و وصی و جانشین من بیعت کن». حضرت خدیجه (س) اولین کسی است که با امیرالمؤمنین بیعت میکند. (بحارالانوار، ج۱۸، ص ۲۳۲)
دعوت آشکار و آغاز مسیر سخت رسالت
سه سال بعد از این واقعه، با نزول آیه «وَأَنذِرْ عَشِیرَتَک اللاَقْرَبِینَ؛ و خویشان نزدیکت را هشدار ده.» (شعراء؛ ۲۱۴) آشنایانش را از نبوت خود آگاه کرد و در همان سال با نزول آیه «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکینَ؛ پس آنچه را بدان مأموری آشکار کن و از مشرکان روی برتاب» (حجر؛ ۹۴) نبوتش را علنی کرد.
پیامبر (ص) نخستین بار در بازار عُکاظ، جایی که مردم برای تجارت در آن جمع بودند و عدهای نیز در بلندیهای آن به بیان اشعار تازه و داستانهای گوناگون مشغول بودند، دعوت خویش را آشکار کرد. ابولهب و عدهای دیگر، پیامبر (ص) را آزار رساندند؛ اما ابوطالب در حمایت از پیامبر (ص) آنان را تنبیه کرد. تقابل مشرکان با پیامبر ادامه داشت تا آنجا که اقدام به جنگ علیه آن حضرت و پیروان ایشان کردند.
پیامبر رحمت (ص) در این مسیر سخت هدایت، سختیها و رنجهای بسیار کشید آنگونه که خود حضرت رسولاکرم (ص) در روایتی میفرماید: مَا أُوذِی نَبِی مِثْلَ مَا أُوذِیتُ؛ هیچ پیامبری به اندازه من اذیت نشد! (بحارالانوار مجلسی، ج ۳۹، ص۵۶)
منبع: روزنامه جوان